شخصیت اصلی و راوی این مجموعه داستان، پسر بچهای بازیگوش و شیرین به نام ای. جی بوده که همهی این اتفاقات عجیب و غریب نیز در مدرسهاش (الامنتری) رخ میدهد. ای جی با اینکه مدرسه را دوست ندارد، ولی بیشترین خاطرات و لحظات شادش در مدرسه رقم میخورد.
مدرسه ی عجیب و غریب 18 (خانم ماساتی معلم احساساتی)
ای بابا! این معلم ما هم که مدام اشکش به راه است!
ماه شعر ملی است. خانم ماساتی که معلم برنامهی بچههای باهوش و بااستعداد است، به شعر و شاعری علاقهی زیادی دارد. غروب خورشید را که میبیند، احساساتی میشود و میزند زیر گریه. او فکر میکند پسرها باید احساساتی باشند و مدام با قافیه حرف میزند!
ای بابا! این معلم ما هم که مدام اشکش به راه است!
ماه شعر ملی است. خانم ماساتی که معلم برنامهی بچههای باهوش و بااستعداد است، به شعر و شاعری علاقهی زیادی دارد. غروب خورشید را که میبیند، احساساتی میشود و میزند زیر گریه. او فکر میکند پسرها باید احساساتی باشند و مدام با قافیه حرف میزند!
از همین نویسنده
کتاب «موجود فضایی» هفدهمین جلد از مجموعه مدرسه پرماجرا است که توسط دن گاتمن نوشته شده و توسط محمود مزينانی به زبان فارسی ترجمه شده است.
مجموعه مدرسه پر ماجرا داستان های پسری به نام ای جی است که از مدرسه دل خوشی ندارد.
کتاب پیش رو در سال 1397 توسط انتشارات گام منتشر شده است.
جیب و غریب تر از همیشه آقای کلاتز مدیر مدرسه فکر میکند که لازم است دانش آموزان مدرسه الامنتری فنون دفاع شخصی را بیاموزند.اما مربی ما آقای جک تصور میکند ییک هنر پیشه قهرمان است.او همیشه مشغول تماشای خودش در آینه است و همه کارهایش را به صورت حرکات آهسته انجام میدهد.آیا امیدی هست که بچه ها از او چیزی یاد بگیرند؟
در کتاب مدرسه پرماجرا 48 (کدبانوی ناهار) دوشیزه لاکرانژ می خواهد مدرسه را ترک کند و قرار است آشپز جدیدی جای او را بگیرد این آشیز قصد دارد بچه ها را مجبور به خوردن سبزیجات بیشتری کند به همین منظور بچه ها در اعتراض به این تصمیم باشگاهی را تشکیل می دهند اما در این میان چه کسی پیروز خواهد بود بچه ها یا آشپز جدید؟
دربارهی مدرسه پرماجرا 51 (پری دندان)
مسواکتان را بردارید! امروز روز ملی دسراست و مدرسه الامنتری یک دندانپزشک محلی به نام دکتر فلاس را آورده تا به ای جی و دوستانش خطرات شیرینی برای دندانها را آموزش بدهد اما او از بچهها میخواهد تا جایی که میتوانند شیرینی بخورند تا به دندانپزشک نیاز پیدا کنند! آیا کسی در دندانش حفره دارد؟
مدرسه پرماجرا 52 (وضعیت اضطراری) :توجه! گروه پيشاهنگي دنبال نيروهاي جديد است. اي جي و دوستانش اولين كساني هستند كه ثبتنام ميكنند. آنها مشتاقانه منتطرند كه به اردو بروند و با چوب آتش درست كنند و مدالهاي باحال بگيرند. ولي رئيس پيشاهنگي ، دوشيزه بليك ، ترجيح ميدهد آنها را براي مقابله با خرسها و ... آماده كند. آيا بچهها در بيرون از خانه براي مواقع اضطراري واقعي آمادگي خواهند داشت؟
«کارتونها خیلی جالب بودند. ما حیوانهای زیادی مثل پاندا، گوریل، میمون، سگ آبی، گوزن شمالی، قوچ و خرس قطبی را از پشت شیشه دیدیم. تابلوی اطلاعات کنار گوزن شمالی میگفت که او حدود نیم تن وزن داشته است و در روز 20 هزار برگ میخورده است. به هر حال حتما لازم بود که با برنامه کاهش وزن تلویزیون رژیم بگیرد. کنار گوزن یک بوفالوی خیلی بزرگ و ترسناک بود.»
کتاب مدرسه پرماجرا ویژه 1 (ای. جی و داستان نویسی) اولین جلد از مجموعه مدرسه پرماجرا ویژه است که توسط دن گاتمن نوشته شده و توسط مونا قائمی به زبان فارسی ترجمه شده است.
مجموعه مدرسه پر ماجرا داستان های پسری به نام ای جی است که از مدرسه دل خوشی ندارد.
کتاب پیش رو در سال 1396 توسط انتشارات گام منتشر شده است.
تصاویر جذاب و هیجان انگیز کتاب مدرسه پرماجرا ویژه 2 (ای. جی و تخم مرغ طلایی)، در کنار متن جذاب آن خواننده را تا انتهای داستان با خود همراه میکند. این کتاب همان انتخابی است که شما را به مطالعه و کتاب خوانی علاقهمند میکند. میتوانید زمانی را به کتاب خوانی با کودک خود اختصاص دهید و نکاتی که در نظر دارید، در قالب مطالعهی کتاب به او آموزش دهید.
سایر کتاب های همین ناشر
حرف بی حرف! چشماتو ببند و تا ده بشمار!
آرتمیس از بعضی جهات هنوز مثل قبل تیز و نابغه است، اما انگار سایهای روی ذهنش افتاده. قبلا چیزهایی را می دید که بقیه نمی دیدند، اما حالا چیزهایی را می بیند که اصلا وجود خارجی ندارد! درگیری با جن و جادو به شدت ذهنش را به هم ریخته و حالا که روبات های ویرانگر به شهر زیرآبی آتلانتیس و جن و پری هایش حمله کردهاند، آرتمیس فاول شرور، خوب و دلرحم شده و نمی تواند با آن ها بجنگد!
هدف از انتشار مجموعه کتابهای خودم میخوانم ترویج کتابخوانی، افزایش لذت خواندن و ایجاد عادت به مطالعه در کودکان است. نوسوادانِ کلاس اول، به تدریج که خواندن را میآموزند و با شکل حروف و صداها و کلمهها آشنا میشوند؛ خواند توانست نوشتههای سادهی غیردرسی را هم بدون کمک گرفتن از دیگران میخوانند.
این کتاب، از سری داستان های نوجوانان انگلیسی، نوشته ( ژاکلین ویلسون ) و ترجمه شده به قلم شیوای ( نسرین وکیلی ) بوده که توسط انتشارات افق تهیه و روانه بازار شده است.
باک سگ نیرومندی است که در خانهی اعیانی قاضی میلر از همهی سگها ارج بیشتری دارد. مردم گروه گروه به دنبال طلای زرد به قطب شمال هجوم میآورند و در این میان، مانوئل- باغبان خائن- باک را میفروشد و باک از روزهای شومی که انتظارش را میکشند، بیخبر است.
روزی که کورالین در را باز کرد و قدم به دنیای مرموز پشت آن گذاشت،فکر میکرد زندگی بهتری در انتظارش خواهد بود.همه چیز شگفت انگیز بود.پدر و مادری دیگر،شبیه به پدر و مادرش آنان میخواستند هر طور شده کورالین را نزد خود نگاه دارند.او را تغییر دهند تا دختر کوچکشان باشد.اما کورالین نمی خواست تسلیم آنان شود. باید نزد پدر و مادر واقعی اش بر می گش
استینک یواش زد روی دماغش و گفت: «بچه ها توی موزه بهم گفتند جناب دماغ. امروز فهمیدم که واقعا واقعا بوها را از همه ی بچه های کلاس بهتر می فهمم. سوفی گفت حتی از سگ ها هم بهتر بو می کنم.»
مامان گفت: «امیدوارم!» و با جودی زدند زیر خنده.
استینک گفت: «ماییم دیگه!»
مامان گفت: «فکر می کردم دماغ تو فقط موقع خطر خوب بو می کند.»
استینک گفت: «هرچقدر دلتان می خواهد بخندید، ولی این دماغ می تواند من را معروف کند.»
جودی همان آرنجش که یک بار عکسش توی روزنامه چاپ شده بود را بالا آورد و گفت: «آرنج من هم معروف است.»
استینک گفت: «نه، جدی می گویم. بزرگ که شدم می خواهم با این دماغم کاری بکنم کارستان. چنین دماغی نباید حرام شود.»
گراهام در این داستان از شخصیتهای حیوانات استفاده کرده تا به زندگی انسانها بپردازد. همین فضای سمبلیک و فانتزی این رمان را برای گروههای سنی مختلف جذاب کرده است. اهمیت دادن به دوستی، از خود گذشتگی و احساس مسئولیت در برابر دیگران در این اثر اصیل و ماندنی با سبکی متفاوت مطرح میشود.
شاگرد محافظ، تام وارد باید از منطقه در مقابل موجودات دنیای تاریک دفاع کند. اما مادرش از یونان برگشته تا از تام کمک بگیرد. یکی از جادوگران خطرناک و قدیمی یونان به نام اردین به دنبال نابودی مادر تام است. مادر تام هم ارتش بزرگ و نیرومندی تشکیل داده که دوستان تام، آلیس و گریملکین در ان حضور دارند. از طرفی اگر تام در این جنگ به آنها بپیوندد، محافظ دیگر او را به شاگردی نمیپذیرد. پس در این مبارزه چهچیز قربانی خواهد شد؟
جورج عاشق دایناسور است.
اما وقتی بابابزرگ برایش بادکنکی می خرد که شکل دایناسور است، نخش را رها می کند و بادکنکش دور می شود و بالا و بالاتر می رود.
فکر می کنی کسی می تواند کاری کند و نگذارد بادکنکش تا ماه بالا برود؟
رنگین کمان کلاسیک 1 (باغ مخفی)
داستان باغ مخفی در مسیر معجزه پیش می رود، همان معجزه ای که نسل هاست این کتاب را زنده نگه داشته است. در نه سالگی آن را کشف کردم، درست همان سنی که مری، قهرمان داستان یتیم شد و او را از هندوستان به انگلستان فرستادند تا در خانه ای پر از رمز و راز زندگی کند.
گرگشاه، دشمن خرگوشهای دمپنبهای است. برای همین اسم خرگوشها را از همهی کتابها خط میزند و از میمون عکاس میخواهد تندتند از او عکس بگیرد تا عکسهای گرگ شاه، و فقط او، سراسر جنگل و در و دیوار خانهها را بپوشاند.
ولی آیا به این راحتیها میشود خرگوشهای دمپنبهای را از صفحهی روزگار پاک کرد؟
جودی دمدمی ملکهی نوشتن فهرست است. او فهرستی از لقبهایی که به برادرش داده و فهرستی از هدیههای مورد علاقهاش دارد. و حتی فهرستی از فهرستهایش.
تا اینکه روزی چشمش به فهرست پیماهای مرموز مامانبزرگ لو میافتد. توی آن فهرست کارهایی عجیب و غریب نوشته شده: سوار فیل بشوم، توی یک قلعه بخوابم،اهرام مصر را ببینم…
وااای!حالا این فهرست پیمانهای چی هست؟
جودی دختری دمدمی مزاج است که یک روز از دندهی چپ بلند میشود و روز دیگر میخواهد دنیا را نجات بدهد.
نویسندهی این مجموعه در هر یک از این رمانها به نوعی به مشکلات دنیای امروز میپردازد و همراه با شخصیت اصلیاش به دنبال راهی برای برداشتن موانع و حل مشکلات موجود میگردد.
کتاب تخت خواب بزرگ من قشنگه (دایان دیگه بزرگه 4)، اثر آماندا لی ، با ترجمه مهدی حجوانی ، در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول در سال 1401 توسط انتشارات افق ، به چاپ رسیده است.
میخواهم برای دخترعمویم، ملکهی انگلستان، نامه بنویسم!
قرار است جودی برای درس مطالعات اجتماعی، درخت خانوادگی یا همان شجرهنامه درست کند.
او از روی مدارک قدیمی خانوادگیشان میفهمد که ممکن است با ملکهی انگلستان نسبت فامیلی داشته باشد!
جودی آرام و قرار ندارد تا هرچه زودتر این خبر دست اول را به دوستهایش بگوید. اما در کلاس، وقتی جسیکا از درخت خانوادگیاش میگوید، رازهای تازهای برملا میشود که جودی را حسابی غافلگیر میکند.
پانزده سال است که اهالی آرالوئن در صلح و صفا روزگار میگذرانند، چرا که مورگاراث اهریمنی نتوانسته پایش را از کوهستان باران و ظلمت بیرون بگذارد. اما او بار دیگر دسیسه کرده است.
گیلان، ویل و دوستش هوراس که جنگجویی جوان است، در ماموریت ویژهای به سرزمین همسایه میروند، ولی اهالی یا فرار کرده و یا اسیر شدهاند. مورگاراث چه نقشهای دارد؟ آیا ویل و هوراس میتوانند سرزمینشان را نجات دهند؟
سطح 4 از مجموعه کتاب کلاس اولی، کتاب اولی: برای کودکان نوسوادی که درسهای 14 تا 18 کتاب فارسی اول دبستان را تمام کردهاند و میخواهند مهارت بیشتری در خواندن کلمههای مشکل و روانخوانی پیدا کنند.
هدف از انتشار مجموعه کتابهای خودم میخوانم ترویج کتابخوانی، افزایش لذت خواندن و ایجاد عادت به مطالعه در کودکان است.
نوسوادانِ کلاس اول، به تدریج که خواندن را میآموزند و با شکل حروف و صداها و کلمهها آشنا میشوند؛ خواند توانست نوشتههای سادهی غیردرسی را هم بدون کمک گرفتن از دیگران میخوانند.
استینک 9 (و یک شب خوابیدن کنار کوسه ها)
ترسناک، ترسناک تر، ترسناک ترین!
بابا و مامان استینک برنده ی یک شب خوابیدن در آکواریوم شده اند و حالا معلوم نیست این شب معرکه ترین خاطره ی استینک می شود یا عذاب آورترین شکنجه اش.
هدف از انتشار مجموعه کتابهای خودم میخوانم ترویج کتابخوانی، افزایش لذت خواندن و ایجاد عادت به مطالعه در کودکان است.
نوسوادانِ کلاس اول، به تدریج که خواندن را میآموزند و با شکل حروف و صداها و کلمهها آشنا میشوند؛ خواند توانست نوشتههای سادهی غیردرسی را هم بدون کمک گرفتن از دیگران میخوانند.
راز پدر در این شهر چیست؟
آقای گیدئون شغل ثابتی ندارد و دائم در سفر است و دخترش آبیلین را هم با خود میبرد. پدر که نگران آبیلین است او را به شهر مانیفست میفرستد که رازهایی دارد. دوشیزه سادی، پیشگوی شهر داستانهایی برای آبیلین تعریف میکند که همهمردم مانیفست در آنها حضور دارنند جز پدرش!
از وقتی مامانبزرگ جودی یک سکهی لهولورده به او داده جودی توی همه چیز شانس میآورد، از بولینگ گرفته تا مسابقهی هجی کلمات.
بیبروبرگرد، او سوار بر اسب خوششانسی است تا اینکه اتفاقی میافتد و بدشانسی از راه میرسد. یک حیاط پر از شبدر سه پر و بچه گربهی فراری و …
کتاب چی بپوشم؟ چی نپوشم؟ پر است از لباسها و پوشیدنیهای رنگ و وارنگ. تو از کدام لباس بیشتر خوشت میآید؟ لباس خط خطی یا لباس پولکی پری دریایی؟
یا یک لباس خندهدار که مرد دلقک میپوشه جست میزنه فرز و سریع از این گوشه، به اون گوشه
فردای آخرهفتهها همیشه دلگیر و حالگیر است. هیچکس، بهجز خودشیرینهای الکیمدرسهدوست، خوشش نمیآید بعد از دو روز استراحت و تفریح، دوباره برگردد به مدرسه. جودی دمدمی هم از همین بچههایی است که دوشنبهها را دوست ندارد؛ خوشش نمیآید برگرد به همان مدرسه، به همان کلاس، به همان میز و صندلی، با همان آدمهای همیشگی.