«خوبه که با دیگران فرق داری» دربارهی تفاوتهای خود با دیگران است. مهم نیست دندانات افتاده باشد، بینیات متفاوت باشد، کمک نیاز داشته باشی، مهم نیست چه رنگی باشی یا مو نداشته باشی، نتوانی راه بروی، خیلی بزرگ یا خیلی کوچک باشی، تو خاص و مهم هستی. برای همین، از احساساتات حرف بزن، به چیزهای بد نه بگو، گاهی به تنهایی بازی نکن، گاهی نفر آخر بشو، به خودت افتخار کن، اشکالی ندارد خجالتزده یا عصبانی بشوی، از ته دل آروز کن. خوبه که با دیگران فرق داری.
سوال های بزرگ و کوچک پیکول (من بزرگ شدم)
پیکول حوصله اش سر رفته و دوست دارد به پارک برود و اسکیت سواری کند، ولی پدر و مادرش کارهای دیگری دارند. پیکول فکر می کند که دیگر بزرگ شده و اصرار دارد، خودش به تنهایی بیرون برود...
ماجراهای پیکول آینه ای است که جلوی کودک می گذاریم. او از خلال این قصه ها رفتارهای خودش را می بیند و امکان بازنگری برایش فراهم می شود. نویسنده هربار یک نکته ی اخلاقی را از دل داستانی جذاب برای کودک روایت می کند و او را با سوال «حالا چه فکر می کنی؟» روبه رو می کند.
پیکول حوصله اش سر رفته و دوست دارد به پارک برود و اسکیت سواری کند، ولی پدر و مادرش کارهای دیگری دارند. پیکول فکر می کند که دیگر بزرگ شده و اصرار دارد، خودش به تنهایی بیرون برود...
ماجراهای پیکول آینه ای است که جلوی کودک می گذاریم. او از خلال این قصه ها رفتارهای خودش را می بیند و امکان بازنگری برایش فراهم می شود. نویسنده هربار یک نکته ی اخلاقی را از دل داستانی جذاب برای کودک روایت می کند و او را با سوال «حالا چه فکر می کنی؟» روبه رو می کند.