زنان کوچک ، رویاهای دور و دراز قصه زنانی است که با خیال پردازی هایشان زندگی کردند . زنانی که رویاهایشان را دوست داشتند .آن ها با دل دادن به رویاها و آرزوهایشان موفق شدند برای همیشه در تاریخ بمانند .
ایدا لاولیس یکی از همین زنان است .دختری که عاشق بازی با اعداد و ریاضی بود و کارهای او باعث اختراع اولین کامپیوتر بیشتر از 100 سال پیش شد.
اولین احساسات من (قصه ی دختری که نگران بود)
اولین احساسات من (قصه ی دختری که نگران بود)
رابی عاشق این بود که خوش بگذراند، تاب بازی کند و به کشف جاهای دور و دست نخورده ی پارک برود. رابی همیشه خوشحال بود تا این که یک روز یک موجود نامرئی کوچک به سراغش آمد موجودی که فقط رابی متوجه آن شده بود و هر کاری که می کرد هر جایی که میرفت آن موجود دنبالش می آمد اسم آن موجود «نگرانی» بود.
اولین احساسات من (قصه ی دختری که نگران بود)
رابی عاشق این بود که خوش بگذراند، تاب بازی کند و به کشف جاهای دور و دست نخورده ی پارک برود. رابی همیشه خوشحال بود تا این که یک روز یک موجود نامرئی کوچک به سراغش آمد موجودی که فقط رابی متوجه آن شده بود و هر کاری که می کرد هر جایی که میرفت آن موجود دنبالش می آمد اسم آن موجود «نگرانی» بود.
شما تا به حال مثل رابی نگران شده اید؟ فکر کرده اید یعنی می شود دوباره خوشحال باشم؟ رابی هم این سؤال را از خودش پرسید. داستان رابی نگران می شود به همین سؤال جواب می دهد به نظر شما را بی چه کار می کند؟