در کتاب تخته بازی سرزمین دایناسورها، کودکان وارد دنیای دایناسورها میشوند و در خلال بازیهای مختلف با بیش از ۳۰ نوع دایناسور آشنا میشوند. ویژگی هرکدام از آنها، خزنده بودنشان، توانایی یا عدم توانایی برای پرواز، غذاهایی که میخورند و همینطور محل زندگیشان به طور خلاصه در کتاب توضیح داده شده است. نامهای دشوار دایناسورها بر خلاف تصور برای کودکان بسیار جذاب است.
زمزمه های مثبت ذهنی (من به خودم افتخار می کنم!)
در کتاب زمزمه های مثبت ذهنی (من به خودم افتخار می کنم!) مفهوم ذهنآگاهی (mindfulness) در ذهن کودک نقش میبندد؛ بدان معنا که با پرورش آگاهی در ذهن کودک، او از افکار، احساسات و اَعمال خود آگاه میشود و در هر موقعیتی آن را بهطور کامل حس میکند و توانایی حضور کامل در زندگی روزمره و لذتبردن از انواع تجربیات را به دست میآورد.
در کتاب زمزمه های مثبت ذهنی (من به خودم افتخار می کنم!) مفهوم ذهنآگاهی (mindfulness) در ذهن کودک نقش میبندد؛ بدان معنا که با پرورش آگاهی در ذهن کودک، او از افکار، احساسات و اَعمال خود آگاه میشود و در هر موقعیتی آن را بهطور کامل حس میکند و توانایی حضور کامل در زندگی روزمره و لذتبردن از انواع تجربیات را به دست میآورد.
تواناییهایی که کودکان به کمک این کتابها به دست میآورند: اعتمادبهنفس، جرئتورزی، خودکنترلی،خودشکوفایی،خودارزیابی، تنظیم هیجانی و البته کلی تواناییِ خوب دیگر!
سایر کتاب های همین ناشر
کارل توی خانهای چوبی با خاطرات همسرش تکوتنها زندگی میکرد.
او یک عالمه بادکنک به دودکش خانه بست تا بتواند پرواز کند و برود بالا و برسد به آبشار بهشت! راسل، پسربچهی ماجراجو، همسفرش میشود. آنها توی راه موجودات عجیبی میبینند.
این کتاب به کودکان این قدرت شگفتانگیز را میدهد که در ذهن خود تصویرسازی کنند و از حس شیرین رؤیاهایشان که به واقعیت پیوسته خودشحال باشند. پرسشهایی که کودک دلش میخواهد بپرسد، در این کتاب مطرح میشود و شاعر به زبان شعر به آنها پاسخهای دلنشین و کودکانه میدهد. تازه، کودکان را هم به کشف و تجسم خواستههایشان دعوت میکند. رؤیاهای شگفتانگیز به کودکان اعتمادبهنفس و خلاقیت هدیه میدهد و این دو مهارت برای ساختنِ آیندهای موفق بسیار مهم است.
مهم نیست چقدر بزرگ باشی یا کوچک، مهم شجاعت است، اینکه چقدر دل و جرأت داشته باشی صدای درونت را به گوش بقیه برسانی. موش کوچولوی جنگل ما پیش خودش فکر میکند خیلی ریزهمیزه است، هی غصه میخورد که چرا نمیتواند نعره بزند. موشی دیگر نمیخواهد دستدست کند، دلش را به دریا میزند و میرود سراغ آقاشیره! خُب راستش خیلیخیلی دلش میخواهد نعرهزدن یاد بگیرد و این تنها راه است. شما هم اگر میدیدید باورتان نمیشد!!!!! چهطور میشود که این دو تصمیم میگیرند باهم دوست شوند!؟!
ریچل برایت (Rachel Bright) با نثری زیبا و جیم فیلد (Jim Field) با تصاویری جذاب و سرزنده درس مهمی به کودکان میدهند: «مهم نیست چقدر بزرگ باشیم، همهی ما میتوانیم به رؤیاهایمان برسیم فقط باید آنقدر شجاع باشیم که به دنبال آنها برویم.»
کوین، کوالای کوچولوی قصهی ما، دلش میخواهد هر روزش مثل روز قبل باشد. او میخواهد در محیطی امن و بیخطر روز و روزگار بگذراند، اصلاً دل خوشی از ماجراجویی ندارد و برای خودش آن بالایِ بالای درخت قشنگ جا خوش کرده... یکدفعه اتفاقی میافتاد... کوین را به پایین درخت میکشاند؛ انگار آن پایین پایینها هم خبرهای خوبی هست!!
«آخر میدانی؟ چون زیاد حرکت نمیکرد، آن بالا برایش امن بود. به نظرش پایینِ درخت، زیادی ترسناک، زیادی سریع، زیادی پرسرو صدا، بزرگ و زیادی عجیبوغریب بود. نهخیر، کوین دوست نداشت از جایش تکان بخورد و از تغییر خوشش نمیآمد.»
به کودکان بیاموزید که باور کنند:
من خاص هستم!
من قدرتمند هستم
من دوستداشتنی هستم
من زیبا هستم
من مهربان هستم
من تندرست هستم
و خیلی کلمههای خوب دیگر!
شعرهای این کتاب سرشار از کلمههای انگیزهبخش است. این کتاب به کودکان این قدرت شگفتانگیز را میدهد که بهترین خودشان باشند. وقتی آنها به قدرت کلمهها پی میبرند، جوانههای دوستداشتن و اعتماد به نفس بر شاخسار درخت زندگیشان شکوفه میزند.
دو سنجاب شکمو به نامهای «سایریل» و «بروس» باهم سر آخرین میوهی کاج مسابقه میدهند. با آنها همراه شوید و مسابقهشان را خوب تماشا کنید!
داستانی جذاب و خواندنی دربارهی دوستی و تقسیمکردن.
جو گاردنر معلم موسیقی بود و آرزو داشت نوازندهی حرفهای شود. فقط یک قدم مانده بود تا جو
به رویایش برسد که یک دفعه افتاد توی چاه فاضلاب. بعد خودش را شبیه روح دید که میرفت به سمت یک نور بزرگ. جو آنجا با روحهای دیگری آشنا شد.
لیبی عاشق این است که مواد را اندازه بگیرد، ترکیب کند و چیز های جدید درست کند. حالا توی مدرسه لیبی قرار است جشنواره پاییزی برگذار شود. لیبی و دوست هایش داوطلب می شوند که مسئول غرفه علم باشند. آن ها حسابی هیجان دارند و می خواهند با آزمایش های علمی جالب و هیجان انگیز همه را غافلگیر کنند و برنده مسابقه شوند! باید ببینیم آزمایششان آن طور که برنامه ریزی کرده اند پیش می رود یا نه!
هامفری، نهنگ بزرگ قصهی ما،
وجببهوجبِ دریا را زیر و رو میکرد
و هر چیزی را که میدید جمع میکرد؛
راستش اصلاً هم برایش فرقی نمیکرد زیاد باشد یا کم...
فقط دلش میخواست بیشتر و بیشتر داشته باشد.
اما با همهی آن چیزهایی که داشت،
همیشه احساس میکرد
جایی یک چیز خالی است
«تانیشا» در درس ورزش باید از دیوارِ سنگنوردی بالا برود، ولی وقتی میفهمد خیلی پُر زور نیست و هیچوقت نمیتواند به اندازهی دوستش از دیوار بالا برود، دلسرد و ناامید میشود، اما «قوی بودن» شاید چیزی بیشتر از پُر زور بودن است!
او به کمک خانوادهاش یاد میگیرد که میتواند قوی باشد اگر...
این منم جین گودال تصویری بر اساس زندگینامهی واقعی جین گودال، زنی عاشق کتاب خواندن، حیوانات، طبیعت و محیط زیست نوشته شده است.
جین گودال در روزگاری زندگی میکرد که کسی دوست نداشت دخترها دانشمند شوند. اما او که عاشق کتاب خواندن بود، به این حرفها کاری نداشت. او دلش میخواست ساعتهای طولانی کتاب بخواند و در طبیعت وقت بگذراند. او عاشق شامپانزهها بود.
کتابهای گردو مجموعهای از باشگاه کودکان است که با ارائه تمرینهای ساده و ملموس سعی دارد سطح عملکردهای ی کودکان سه سال به بالا را ارتقا دهد و زمینه را برای رشد بهتر آنها فراهم کند. تمرینات این مجموعه به ابزار خاصی نیاز ندارد و فقط با چند مدادرنگی میتوان تمامی آنها را تکمیل کرد. اعضای این مجموعه اولویتبندی خاصی ندارند و میتوانید همهی مجموعه یا تعدادی از کتابها را در اختیار کودک قرار دهید. استمرار حل چنین تمرینهایی در طول زمان، تأثیر چشمگیری در بهبود و تقویت عملکردهای ی کودکان دارد.
- آهای شماها دارین چیکار میکنین؟
- ما میخواییم تغییر قیافه بدیم؟
- چی؟
- یعنی میخواییم پروانه بشیم؟
- یه لحظه ترمز لطفا! ... یعنی من هم میتونم پروانه بشم؟
- آره!
- یعنی بال هم درمیآرم؟
- آره!
- بال واقعی؟
- آره!
- خب صبر کن منم بیام!
همچنان که بزرگتر میشوی، همه چیز دربارهی تو تغییر میکند: طرز نگاهکردنت، شکل اندامت، احساساتت، واکنش نشاندادنت و چیزهایی که برایت جالب هستند. این اتفاق برای همهی دختران همسن تو رخ میدهد، اما گاهی به نظرت میرسد که تو تنها کسی هستی که این شرایط را دارد.
این کتاب به تو کمک خواهد کرد تا بفهمی تغییرات، مرحلهای طبیعی از بزرگ شدن هستند. پس از جلد اول، کتاب دوم اطلاعات بیشتری دربارهی بدن در حال تغییرت دارد. همچنین تغییرات ، احساسات و دنیای در حال تغییرت را توضیح میدهد. در نتیجه میفهمی چه چیزهایی پیش رویت است. هر کدام از اینها بخشی از دوران پشت سر گذاشتن بلوغ است. بیشتر تغییراتی که در خودت میبینی، طبیعی هستند اما ممکن است همیشه به یک شکل احساس نشوند.
مهمتر اینکه، این کتاب به تو یاد خواهد داد وقتی نگران هستی، بدانی چگونه سؤال کنی. بیشک پدر و مادرت و همین طور دیگر بزرگسالان مورد اعتماد مانند پزشک و اعضای خانواده کنار تو هستند.
ویلف داستان بچه گرگی است که به اندازه ی خودش قوی است، اما دوست دارد قدرتمند تر باشد و هرگز از دوستان و خانوادهی خود کمک نمیگیرد و گمان میکند که خودش به تنهایی از پس هرکاری برمیآید. تا این که او در سرمای سوزان یک شب قطبی سرگشته و تنها میماند. عاقبت متوجه میشود که همهی ما گاهی به نصیحت و راهنمایی های یک دوست که چراغ راهمان باشد و ما را ایمن به مقصد برساند احتیاج داریم.
«هلن کلر» وقتی خیلی کوچک بود، یک بیماریِ نادر گرفت و این بیماری او را نابینا و ناشنوا کرد. او ناگهان متوجه شده بود که دیگر نه میتواند ببیند و نه چیزی را بشنود و برای همین ارتباط برقرار کردن با دنیای بیرون و اطرافیان برایش تقریباً ناممکن شده بود.
وقتی هلن شش ساله بود، با فردی آشنا شد که زندگیاش را برای همیشه عوض کرد؛ معلمش، «آن سالیوان». با کمکهای خانم سالیوان، هلن یاد گرفت که چطور با زبان اشاره صحبت کند و خط بریل را بخواند. او که حالا میتوانست خودش را به دیگران ثابت کند، در بزرگسالی به یک فعال اجتماعی تبدیل شد و مردم را به جنگ با ناتوانیها و دیگر مشکلات تشویق میکرد.
«گاندی» که یک مرد جوان هندی بود، در روزگار خود میدید که چطور دولتمردان بریتانیا با مردمِ کشورش ناعادلانه رفتار میکنند. او که نمیتوانست نابرابریها را بپذیرد، یک راه خارقالعاده برای مبارزهکردن پیدا کرد: اعتراض در کمالِ آرامش و صلح! او از آفریقای جنوبی به هندوستان رفت؛ جایی که در آن یک انقلابِ بدون خشونت را رهبری و کشورش را از زیر بار قوانین بریتانیایی آزاد کرد.
گاندی اگرچه ظاهر آرام و خونسردی داشت، توانست به آرامی همهچیز را در هندوستان تغییر دهد و بعدها روی جنبشهای حقوق اجتماعی در سرتاسر دنیا تأثیر بگذارد. او ثابت کرد که حتی کوچکترین افراد هم میتوانند قدرتمندترین باشند!
این مجموعهی ده جلدی با رویکردی ملایم و غیرمستقیم، موضوعات و مسائل عمیق انسانی را به کودکان انتقال میدهد، به مسائل عاطفی و هیجانی پیش روی کودکان میپردازد و زمینه ای فراهم میکند تا احساسات و احیانا مشکلاتی که در طول زندگی ممکن است برای آنها پیش بیاید، راحتتر در فضای خانواده و دوستان به بحث گذاشته شود.
- پروانههای عزیزم کجایی؟
- 321 متر اونطرف
- خب، الآن من چطوری باید اینهمه راه رو برم؟
- پرواز کن دیگه.
- یعنی با هواپیما برم؟
- نه
- عمرا نمیتونم از پس این کار بربیام!
قدرت انتخاب یکی از بزرگترین موهبتهای زندگی است.
به کودکان خود بیاموزید میتوانند انتخاب کنند چگونه باشند...
گرو خیلی شرور بود. یک روز به سرش زد ماه را بدزدد.
او با مینیونها نقشه کشید تا اول دستگاه کوچک کننده را از قلعهی وِکتور بدزدد. وکتور به سه تا دخترکوچولو کلوچه سفارش داده بود، گرو میخواست به کمک آنها داخل قلعه برود.
دلم میخواهد همیشه دنبال فکرهای تازه بگردم!
اگر ناگهان سر و کلهی یک فکر خیلی بد پیدا شود و طوری بهت بچسبد که نتوانی از دستش راحت شوی، آن وقت چهکار میکنی؟
سعی میکنی به این مهمان ناخوانده فکر نکنی؟
عصبانی میشوی و سرش داد میکشی؟
مینشینی و یک دل سیر گریه میکنی؟
یا نه...
یک فکر خوب شکار میکنی تا....
کارتون های خواندنی (سرمای خفته) السا قدرت جادویی داشت و با برف هرچیزی درست میکرد.
السا ملکه شد. یکبار که او از دست آنا عصبانی شد، نتوانست قدرتش را کنترل کند و همهجا یخ زد. السا به کوهستانی خیلی دور فرار کرد.
السا و آنا دوباره با هم دوست میشوند؟