جورج آقای دایناسور را از تمام اسباب بازی هایش بیشتر دوست دارد. وقتی دم آقای دایناسور می شکند، جورج خیلی ناراحت می شود. بابا برای جورج یک دایناسور بزرگ جدید به اسم دایناغُر می خرد که هم راه می رود و هم حرف می زند و هم آواز می خواند. اما فکر می کنی دایناغر می تواند جای آقای دایناسور را بگیرد؟
نگاه کن (من آشپزم)
کتاب نگاه کن من یک آشپزم پر از فعالیتها و بازیهای عملی و دستور پخت غذاهایی است که مستقیماً با کنجکاوی طبیعی کودک شما سروکار دارد. هر فعالیت با این هدف طراحی شده است که کودک شما با تمام حواس پنجگانه خود بازی کند و یاد بگیرد. شما میتوانید علاقهی فرزندتان به غذا، آشپزی، مهارتهای علمی و همچنین آگاهی او از جهان را پرورش دهید.
کتاب نگاه کن من یک آشپزم پر از فعالیتها و بازیهای عملی و دستور پخت غذاهایی است که مستقیماً با کنجکاوی طبیعی کودک شما سروکار دارد. هر فعالیت با این هدف طراحی شده است که کودک شما با تمام حواس پنجگانه خود بازی کند و یاد بگیرد. شما میتوانید علاقهی فرزندتان به غذا، آشپزی، مهارتهای علمی و همچنین آگاهی او از جهان را پرورش دهید.
در بخشی از کتاب نگاه کن من یک آشپزم میخوانیم:
شما برای اینکه آشپز بزرگی باشید، نیازی به یک کلاه سفید بزرگ یا رستوران شیک ندارید. شما همین حالا، آنچه لازم است را در اختیار دارید: مغز و حواس پنجگانه شگفتانگیزتان!
زمانی که به صورت آزمایشی آشپزی میکنید، بسیار جالبتر است. در اینجا سؤالاتی آمده است که در هنگام آشپزی از خودتان میپرسید.
- شکل، حس، بو، صدا و مزهی غذای من چگونه است؟
- وقتی دستور عمل پخت را دنبال میکنید، چه تغییراتی در خوراکیتان میبینید؟
- آیا مواد در حین پخت تغییر میکنند؟
- برای بهتر شدن مزهی غذا چه کاری میتوانم انجام دهم؟
سایر کتاب های همین ناشر
در کتاب میمینی چه دوست نازنینی میمینی یاد میگیرد که اگر چیزی را پیدا کرد آن را به صاحبش برگرداند.
دنیای پپا 33 (پپا آشپزی می کند) سیوسومین جلد از مجموعهی «دنیای پپا» است. کودکان خردسال با مطالعهی این کتاب، با شخصیتهای داستانی خانوادهی پپا همراه میشوند تا آشپزی و همکاری کردن را تمرین کنند.
"افلیا" با مادر و ناپدری خود زندگی می کند، ناپدری او ماکیس اسپانیایی را که با رژیم فرانسوی در منطقه می جنگند، دستگیر می کند و مادر "افلیا" که باردار است، به شدت بیمار شده. "افلیا" با چندین موجود عجیب و جادویی روبرو می شود که از شخصیت های محوری داستان "هزار توی پن" هستند و او را در مسیر داستان هدایت می کنند...
داستان در تابستان سال 1944 ، پنج سال پس از جنگ داخلی اسپانیا ، در اوایل دوره ی "فرانسوا" اتفاق می افتد و روایت دنیای واقعی را با دنیایی اسطوره ای در هم می آمیزد. خط اصلی داستان "هزارتوی پن" بر هزار تو و یک موجود ساده لوح مرموز ، که شخصیت اصلی داستان با او در تعامل است ،متمرکز می باشد.
در این کتاب میمینی متوجه میشود که زیاده روی در خوردن شیرینی باعث دندان درد میشود.
اسماعیل با استخدام در کشتی صید نهنگ به آرزویش- سفر دریایی- میرسد. اما اهب، ناخدای کشتی، خیلی زود ماموریت واقعیاش را برملا میکند. او میخواهد از موبیدیک، نهنگی که پایش را قطع کرده است، انتقام بگیرد
دکتر جودی دمدمی تا یک حیوان خانگی مریض ببیند فوری متوجه میشود. آروارهها، گیاه گوشتخوار جودی بدجور مریض شده. حالا جودی باید دست به کار شود و فوری درمانش کند.
پپا مطمئن است که باید مثل دوستش، پدرو کوچولو، عینک بزند. بابای پدرو عینکساز است و پپا و مامان پیش او میروند تا چشمهای پپا را آزمایش کند.
دوست داری همراه او به عینکسازی بروی و ببینی آنجا چه اتفاقی برای پپا میافتد؟
هدف از انتشار مجموعه كتابهای خودم میخوانم ترویج كتابخوانی، افزایش لذت خواندن و ایجاد عادت به مطالعه در كودكان است.
نوسوادانِ كلاس اول، به تدریج كه خواندن را میآموزند و با شكل حروف و صداها و كلمهها آشنا میشوند؛ خواند توانست نوشتههای سادهی غیردرسی را هم بدون كمك گرفتن از دیگران میخوانند.
رنگین کمان کلاسیک 2 (جادوگر شهر از)
یعنی تاکنون پیش نیامده که شخصیت های ماندگار داستانی، همچون دوستانی صمیمی، در تمام طول زندگی همراهتان باشند؟ جادوگر شهر اُز شما را با سه شخصیت کاملا فراموش ناشدنی آشنا میکند. تپشهای قلبتان ناگهان شما را بهیاد هیزمشکن حلبی میاندازد که در آرزوی داشتن قلب میسوخت.
اسم من ( پپا ) است و این کتاب درباره بابابزرگ من است.
بابابزرگ من عاشق باغبانی و ساختن و تعمیر کردن است.
تق! تق! اما او بیشتر از همه عاشق بازی کردن با من و برادرم کوچولویم ( جورج ) است.
دوست داری با خانوادهی پپا بیشتر آشنا شوی؟ و...
نوسوادانِ کلاس اول، به تدریج که خواندن را میآموزند و با شکل حروف و صداها و کلمهها آشنا میشوند؛ خواند توانست نوشتههای سادهی غیردرسی را هم بدون کمک گرفتن از دیگران میخوانند.
در این کتاب میمینی با کبریت بازی میکند و با خطر آتش آشنا میشود.
این پنج بچهی خوششانس
بالاخره کارخانهی مشهور شکلاتسازی ویلی وانکا باز میشود!
اما فقط پنج بچهی خوششانس اجازه دارند وارد این کارخانهی عجیب و غریب شوند: پسر گندهای که تنها سرگرمیاش خوردن است؛ دختر لوسی که پدر و مادرش را روی انگشت میچرخاند؛ دختری که از صبح تا شب آدامس میجود؛ پسری که مثل تبهکارها هفتتیر اسباببازی میبندد و… چارلی، قهرمان داستان ما؛ پسری مهربان، شجاع و راستگو که میخواهد خود را برای هیجانانگیزترین ماجرای زندگیاش آماده کند!
کمتر کودکی است که شعری از مصطفی رحماندوست از برَ نباشد یا کتابی از او در کتابخانهاش نداشته باشد.
رحماندوست اما این بار در تک تک شعرهای این مجموعه با خداوند بخشنده و مهربان حرف میزند و با زبانی صمیمی و دلنشین او را کودکانه نیایش میکند. تصویرسازیهای خلاقانهی نیلوفر میرمحمدی هم رنگ و نور و زیبایی این فضای شاعرانه را دوچندان کردهاند.
سطح 3 از مجموعه کتاب کلاس اولی، کتاب اولی: برای کودکان نوسوادی که درسهای 11 تا 13 کتاب فارسی اول دبستان را تمام کردهاند و میخواهند مهارت بیشتری در خواندن کلمههای تازه و جملههای طولانیتر پیدا کنند.
اولین مسابقه ی کتاب خوانی در راه است. گروه کرم کتاب های مدرسه ویرجینیا دیر دارند از صبح تا شب کتاب می خوانند. جودی دمدی و گروهش کتاب می خوانند و نکته های مهم را حفظ می کنند. آن ها سر میز شام، زیر پتو یا توی کلاس کاراته کتاب می خوانند؛ حتی سعی می کنند تندخوانی کنند. آیا کرم کتاب های معمولی می توانند با گروهی از آکادمی درخت هوش رقابت کنند؟ شایعه ای بر سر زبان ها افتاده که یک کلاس چهارمی توی گروه رقیب است! این همه هیجان نفس هر کرم کتابی را بند می آورد.
اصلاً اینجا چهکار میکند؟ شاید مامان آن را از فروشگاه خریده باشد. شاید بابا دیشب از سر کار آورده باشدش خانه. شاید یک علامت محرمانه باشد. «باید بیایی توی دارودسته ما!»
ژول ورن (1828-1905) نویسنده، شاعر و نمایشنامهنویس فرانسوی شهرتش را مدیون نگارش کتابهای ماجرایی است. این نویسنده را پدر ادبیات علمی-تحیلی مینامند. او جزو سه نویسندهای است که تاکنون آثارشان به بیشترین زبانهای دنیا ترجمه شده است. سفر به مرکز زمین یکی از سه کتاب ژول ورن است که به او شهرتی عالمگیر بخشید. پسری نوجوان به نام اکسل همراه با عموی پروفسورش و هانس که راهنمای آنهاست از دهانهی آتشفشانی در ایسلند پایین میروند و سفر پر ماجرا و اسرارآمیزشان به مرکز زمین آغاز میشود، سفری که شاید هرگز از آن زنده برنگردند.
نوسوادانِ کلاس اول، به تدریج که خواندن را میآموزند و با شکل حروف و صداها و کلمهها آشنا میشوند؛ خواند توانست نوشتههای سادهی غیردرسی را هم بدون کمک گرفتن از دیگران میخوانند.
دنیای پپا 32 (پپا و پری دندان)
اولین دندان شیری پپا افتاده است مامان میگوید اگر آن را زیر بالشش بگذارد، پری دندان، شب برایش یک سکه میآورد. پپا تصمیم میگیرد تمام شب بیدار بماند و پری دندان را ببیند. فکر میکنی پری دندان واقعا میآید و برایش سکه میآورد.
استینک یواش زد روی دماغش و گفت: «بچه ها توی موزه بهم گفتند جناب دماغ. امروز فهمیدم که واقعا واقعا بوها را از همه ی بچه های کلاس بهتر می فهمم. سوفی گفت حتی از سگ ها هم بهتر بو می کنم.»
مامان گفت: «امیدوارم!» و با جودی زدند زیر خنده.
استینک گفت: «ماییم دیگه!»
مامان گفت: «فکر می کردم دماغ تو فقط موقع خطر خوب بو می کند.»
استینک گفت: «هرچقدر دلتان می خواهد بخندید، ولی این دماغ می تواند من را معروف کند.»
جودی همان آرنجش که یک بار عکسش توی روزنامه چاپ شده بود را بالا آورد و گفت: «آرنج من هم معروف است.»
استینک گفت: «نه، جدی می گویم. بزرگ که شدم می خواهم با این دماغم کاری بکنم کارستان. چنین دماغی نباید حرام شود.»
استینک 9 (و یک شب خوابیدن کنار کوسه ها)
ترسناک، ترسناک تر، ترسناک ترین!
بابا و مامان استینک برنده ی یک شب خوابیدن در آکواریوم شده اند و حالا معلوم نیست این شب معرکه ترین خاطره ی استینک می شود یا عذاب آورترین شکنجه اش.
بابا و مامان به سفر میروند و جودی و استینک را به عمه اُپال میسپارند. حالا این به کنار، دو تا از رفیقهای جودی هم میخواهند تعطیلات را به جای دیگری بروند.
جودی از تابستان کسلکنندهای که در پیش دارد، شاکی است؛ اما اتفاقهایی میافتند که او به خواب هم نمیدید!