در پنجمین قسمت از سری کتاب های جک ریچر که در سال 2001 منتشر شد، او این بار در گرمای آتشین تگزاس درگیر یک ماجراجویی خطرناک دیگر می شود. ریچر درحالی که مثل همیشه با پای پیاده در جاده ها سرگردان است، در یکی از جاده های سوزان تگزاس با زنی به نام کارمن گریر برخورد می کند و آن زن برای پیشبرد نقشه ی رهایی از دست شوهرش که همیشه او را مورد ضرب و شتم قرار می دهد ریچر را باوجود مقاومت ها و مخالفت های اولیه ترغیب کرده و به مزرعه ای دورافتاده در بخش «اکو» می کشاند:
کتاب های جک ریچر (دوازده نشانه)
ساعت دو بامداد است و جک ريچر، ارتشي سابق، در قطار متروي نيويورک سيتي نشسته است. کمي بعد، ظاهر و رفتار مشکوک يکي از پنج مسافر توجه او را جلب ميکند: زني که طبق آموختههاي نظامي ريچر تقريباً همهي نشانههاي يک بمبگذار انتحاري را دارد. وقتي ريچر با پيشنهاد کمک به او نزديک ميشود، زن تپانچهاي از کيفش درميآورد و خودکشي ميکند.
ساعت دو بامداد است و جک ريچر، ارتشي سابق، در قطار متروي نيويورک سيتي نشسته است. کمي بعد، ظاهر و رفتار مشکوک يکي از پنج مسافر توجه او را جلب ميکند: زني که طبق آموختههاي نظامي ريچر تقريباً همهي نشانههاي يک بمبگذار انتحاري را دارد. وقتي ريچر با پيشنهاد کمک به او نزديک ميشود، زن تپانچهاي از کيفش درميآورد و خودکشي ميکند.
اين مرگ غيرعادي مداخلهي فوري پليس نيويورک را در پي دارد و پس از بازجويي از ريچر بهعنوان شاهد عيني، تصميم ميگيرند پرونده را بدون انجام تحقيقات ببندند. اما ريچر افکار ديگري در سر دارد. ميخواهد بفهمد آن شب چه اتفاقي رخ داده و چرا آنهمه سؤالِ بيجواب باقي مانده است و خودش دراينباره تحقيق ميکند. پسازآن مکرراً و اکيداً به او هشدار داده ميشود که خودش را از اين پرونده کنار بکشد، ولي عذاب وجدان او به خاطر احتمال تحريک آن زن به خودکشي موجب ميشود تا زماني که اين معما را تا آخر پيگيري نکرده آرام و قرار نداشته باشد. طولي نميکشد که او با رازهاي بزرگي مواجه ميشود که مأموران فدرال و عوامل القاعده براي جلوگيري از افشاي آنها حاضرند دست به کشتن بزنند...
از همین نویسنده
سایر کتاب های همین ناشر
پنجمین سال تحصیل در هاگوارتز شروع میشود. هری با اعضای محفل ققنوس آشنا میشود. آنها چه كسانی هستند؟... از چه چیزی مراقبت و با چه چیزی مبارزه میكنند؟... سرانجام این داستان چه خواهد شد؟...
بانوي درياچه» هفتمين و آخرين کتاب از مجموعه کتابهاي ويچر، نوشتهي آندره ساپکوفسکي، نويسندهي لهستاني است. اين کتاب در ادامهي کتاب «برج پرستو» که پيشتر توسط همين نشر منتشر شده است، داستان گرالت ريويآيي و سرنوشتش سيري را روايت ميکند.
پنجمین سال تحصیل در هاگوارتز شروع میشود. هری با اعضای محفل ققنوس آشنا میشود. آنها چه كسانی هستند؟... از چه چیزی مراقبت و با چه چیزی مبارزه میكنند؟... سرانجام این داستان چه خواهد شد؟...
فصل طوفانها هشتمين و آخرين رمان از مجموعهي پرطرفدار حماسهي ويچر است. داستان اين بار بيش از پيش بر شخصيت گرالت ريويايي متمرکز ميباشد، و طيف گستردهاي از جنبههاي شخصيتي او را به تصوير ميکشد.
کتاب «مترو 2033» را «دمیتری گلوخوفسکی» نوشته و «فربد آذسن» به فارسی برگردانده است. در توضیحات پشت جلد آمده است: «پس از وقوع یک جنگ اتمی بزرگ در سال 2013، زمین به ویرانی کشیده میشود و بازماندگان مجبور میشوند در پناهگاههای اتمی زیرزمینی پناه بگیرند. یکی از این پناهگاهها متروی مسکو است. 20 سال بعد از وقوع این جنگ، جوانی به نام آرتیوم متوجه میشود در دوران کودکی اشتباهی مرتکب شده که اکنون میتواند امنیت کل مترو را به خطر بیندازد.
این رمان به بررسی موضوعاتی مانند نظارت دولتی، حریم خصوصی و رمزنگاری میپردازد؛ همچنین در دنیای برنامهنویسی کامپیوتر و رمزنگاری دقیق میشود و به خوانندگان نگاهی اجمالی از پیچیدگیها و چالشهای این زمینهها میدهد. در کتاب «دژ دیجیتالی»، دن براون دنیای رمزنگاری و خطرات و پیامدهای احتمالی برنامههای نظارتی NSA را بررسی میکند.
سال 2035 است. پس از اينکه آرتيوم در سال 2033 سکونتگاه موجودات تاريکي را نابود کرد، مردم ايستگاه وادنخا به چشم يک قهرمان به او نگاه ميکردند، ولي اکنون گمان ميکنند عقلش را از دست داده است، چون آرتيوم اعتقاد دارد ساکنين متروي مسکو تنها بازماندگان جنگ هستهاي سال 2013 نيستند.
آرتيوم به اميد شنيدن سيگنال راديويي از دنياي بيرون، هر هفته چند بار به آخرين طبقهي آسمانخراش اوستانکينو ميرود، ولي تلاشهايش بيفايده است. در اين ميان، همسرش آنيا که از رفتار پرخاشگرانه و سرد آرتيوم به ستوه آمده، او را تهديد به ترک کردن ميکند.
با سر رسيدن هومر، پيرمرد قصهگويي که داستان او در جلد دوم سهگانه روايت شد، زندگي آرتيوم متحول ميشود، چون او به اطلاع آرتيوم ميرساند که اپراتور راديويي به نام =ج ادعا کرده سيگنال راديويي از ساکنين فجرهاي قطبي، شهري واقع در شمال روسيه دريافت کرده است. هومر و آرتيوم براي پيدا کردن اومباک در مترو راهي سفر ميشوند، اما در طول اين سفر به رازهاي مخوفي راجع به فاشيستهاي رايش، کمونيستهاي خط قرمز، تاجرين هانزا و به طور کلي، ماهيت وجودي متروي مسکو پي ميبرند، رازهايي که درک شما را از حوادث مترو 2033 و مترو 2034 دگرگون خواهد کرد...
کتاب برج پرستو (به انگلیسی: The Tower Of The Swallow) ششمین کتاب از مجموعه کتاب های ویچر، نوشته آندره شاپکوفسکی، نویسنده لهستانی است. این جلد ادامه کتاب غسل آتش است که در همین وب سایت ارایه شده.
استرایک قبلا هرگز به چنین موردی رسیدگی نکرده بود، چه رسد به یک مورد چهل ساله. اما علیرغم شانس اندک موفقیت، او شیفته است و آن را قبول می کند. به لیست طولانی پرونده هایی که او و شریکش در آژانس، رابین الکات، در حال حاضر روی آنها کار می کنند، اضافه می شود. و خود رابین نیز در حال انجام یک طلاق کثیف و توجه ناخواسته ی مردانه و همچنین مبارزه با احساسات خود در مورد استرایک است.
همانطور که استرایک و رابین در مورد ناپدید شدن مارگوت تحقیق می کنند، با یک پرونده پیچیده ی شیطانی روبرو می شوند که شامل کارت های تاروت، یک قاتل سریالی روانی و شاهدانی است که نمی توان به همه ی آنها اعتماد کرد. و آنها یاد می گیرند که حتی مواردی که چندین دهه قدمت دارند نیز می توانند کشنده باشند. . .
هری پاتر،مالفوی و ران حالا بزرگ شده اند و نوبتی هم که باشد،حالا دیگر نوبت بچه هایشان است تا دنبال ماجرا جویی بروند و برای یک ماجرا جویی خوب چه چیزی بهتر از پیدا کردن بازماندگان ولدمورت؟بچه های سربه هوای قهرمانان هری پاتر قرار است ما را با داستان های پرهیجان و خطرناک خود همراه کنند. داستانی که تا سر حد مرگ ترسناک است!
هرى پاتر و شاهزادهى دورگه، با آغاز ششمین سال تحصیلى هرى در مدرسهى علوم و فنون جادوگرى هاگوارتز شروع میشود. آلبوس دامبلدور، مدیر مدرسه، براى هرى كلاسهاى خصوصى ترتیب میدهد و در ضمن این كلاسها او را با گذشته ى لرد ولدمورت و افكار و آرزوهاى او آشنا میكند. و راز جاودانگى او را بر ملا میکند. هرى كه بر طبق یك پیشگویى، كسى است كه باید لرد ولدمورت این جادوگر قدرتمند و جنایت پیشه را از بین ببرد با آلبوس دامبلدور همراه میشود تا به كمك هم اقدامات ولدمورت براى جاودانگیش را خنثى كند و او بار دیگر موجودى فانى و میرا شود. اما در این میان ماجراهاى پیش بینى نشدهاى رخ میدهد كه باعث میشود هرى در این راه خطرناك تنها بماند.
در این کتاب، داستانی علمی- تخیلی را می خوانیم که شامل ۱۸ فصل و بخشی پایانی است. مترو ۲۰۳۴، اولین بار در سال ۲۰۰۹ به چاپ رسید. این کتاب در ادامه داستان کتاب مترو ۲۰۳۳ نوشته شده است. داستان ۲۰۳۴،یک سال بعد از جریان کتاب ۲۰۳۳ اتفاق می افتد و این کتاب کاملا مستقل از کتاب ۲۰۳۳ است و احتیاجی نیست برای خواندن آن، کتاب قبلی حتما خوانده شود. این کتاب به صورت اپیزودی و مانند کتاب ۲۰۳۳، تعریف نشده است.
دوازده سال پس از چیرگی پل مودب، پیشوای پیشگو، بر غاصبان ملک دوکی اش و تکیه زدنش بر سریر سیادت نه فقظ تلماسه که تمام کائنات جهان زخم خورده سرانجام از بستر بهت برخاسته و بنای انتقام می گذارد اختیه ی بنه جسریت محروم از حاصل دسترنجی چندین و چند نسله و تشنه ی بازپس گیری اش زیر سایه ی ساتر سکانداران اتحادیه ی فضاپیمایی دست یاری به برادر ناتنی اش تشکیلات علم محور و اخلاق گریز بنه تلایلکس می دهد تا بلکه بتوانند این دیو دنیا خوار را با دشنه ی دسیسه از پا درآورند و با مهره ی غریب دوستی بازگشته از عالم مرگ کیش و ماتش کنند غافل از آن که شاه در جدالی تلخ و شیرین با رقیبی به غایت قهارتر است: تقدیر...
در کشوری دیگر، نگهبانی جوان روبه روی ردیف بیشماری از نمایشگرها نشسته بود و تصاویر زندهای را تماشا میکرد که از صدها دوربین ویدیویی بیسیم مداربسته از سرتاسر آن بنای عظیم میآمد. تصاویر انگار صفی بیانتها را شکل میدادند که مدام از برابر چشمش میگذشت.
دن براون در کتاب تازه و حیرت انگیز خود، دوزخ، این بار پس از خلق داستانهای تاریخی اش در واتیکان و پاریس و واشنگتن به سراغ فلورانس آمده؛ همان شهری که دانته آلیگیری دوزخ کمدی الهی را در آن پرورواند و از آن تبعید شد و تا آخر عمر در حسرت دیدارش از زادگاهش سوخت. رابرت لنگدان، کارآگاه معماهای تاریخی و هنری، در این کتاب مجروح و مبتلا به فراموشی به هوش می آید و خود را در آستانه خطر مرگ می بیند و اندکی بعد خود را در برابر خطری که نسل بشر را به مخاطره انداخته است.
آزكابان زندان جادوگرهاست. یكی از بزرگترین قاتلان زندان از آنجا كه زندانی مخوف میباشد، فرار كرده است. او سیریوس بلك است. كسی كه به جیمز پاتر، پدر هری خیانت و محل زندگی جیمز و لیلی پاتر را برای لرد سیاه افشا كرد، در حالیكه خودش بهترین دوست جیمز بود. او اكنون در اطراف مدرسه هاگوارتز پرسه میزند و قصد كشتن هری را دارد. هری پاتر نیز در سومین سال تحصیلی خود در هاگوارتز قصد دارد كه سیریوس بلك خائن را پیدا و انتقام پدر و مادرش را از او بگیرد ولی...
هرى پاتر و شاهزادهى دورگه، با آغاز ششمین سال تحصیلى هرى در مدرسهى علوم و فنون جادوگرى هاگوارتز شروع میشود. آلبوس دامبلدور، مدیر مدرسه، براى هرى كلاسهاى خصوصى ترتیب میدهد و در ضمن این كلاسها او را با گذشته ى لرد ولدمورت و افكار و آرزوهاى او آشنا میكند. و راز جاودانگى او را بر ملا میکند. هرى كه بر طبق یك پیشگویى، كسى است كه باید لرد ولدمورت این جادوگر قدرتمند و جنایت پیشه را از بین ببرد با آلبوس دامبلدور همراه میشود تا به كمك هم اقدامات ولدمورت براى جاودانگیش را خنثى كند و او بار دیگر موجودى فانى و میرا شود. اما در این میان ماجراهاى پیش بینى نشدهاى رخ میدهد كه باعث میشود هرى در این راه خطرناك تنها بماند
در پنجمین قسمت از سری کتاب های جک ریچر که در سال 2001 منتشر شد، او این بار در گرمای آتشین تگزاس درگیر یک ماجراجویی خطرناک دیگر می شود. ریچر درحالی که مثل همیشه با پای پیاده در جاده ها سرگردان است، در یکی از جاده های سوزان تگزاس با زنی به نام کارمن گریر برخورد می کند و آن زن برای پیشبرد نقشه ی رهایی از دست شوهرش که همیشه او را مورد ضرب و شتم قرار می دهد ریچر را باوجود مقاومت ها و مخالفت های اولیه ترغیب کرده و به مزرعه ای دورافتاده در بخش «اکو» می کشاند:
نیمه شب، وقتی نوبت نگهبانی هرمیون شد برف میبارید. خوابهای هری در هم برهم و آزارنده بود: یکسره نجینی به خوابش میآمد و میرفت، ابتدا از درون انگشتری غولپیکر و ترک خورده، سپس از داخل تاج گل کریسمس. بارها وحشت زده از خواب پرید، با این اطمینان که کسی از فاصلهای دور، او را صدا زده، و با این تصور که صدای وزش باد در گرداگرد چادر، صدای گامهای کسی است.