آقای موش کور میخواهد برود مسافرت و دنبال کسی میگردد که کارهای خانهاش را انجام دهد؛ فرانکلین اصرار میکند که کارها را به او بسپرند، اما فراموش میکند به باغچه آب بدهد! وقتی اقای مو کور از سفر برمیگردد، فرانکلین با ناراحتی به او میگوید که نتوانسته از عهدهی کارها بربیاید… .
هاوارد خرگوشه در مدرسه ای درس میخواند که مثل خیلی از مدرسه های دیگر ساکت و آرام بود. در کلاس هاوارد، وقتی که معلم درس میداد همه گوش میکردند و هیچ بچهای حواس دیگری را پرت نمیکرد. تا این که دانشآموز جدیدی وارد کلاس آنها شد…