سمور آبی یکی از دوستان فرانکلین است که دارد برای دیدنشان بعد از مدتها به محله میآید. فرانکلین خیلی هیجان دارد که سمور آبی را دوباره ببیند و با او مثل قدیم بازی کند. اما هر دوی آنها تغییر کردهاند و بزرگتر شدهاند. آیا آنها با تمام این تفاوتها باز هم میتوانند با هم دوست و خوش باشند؟
فرانکلین نشان افتخار می خواهد
فرانکلین عضو خیلی از گروهها بود و حالا میخواست عضو گروه پیشگامان جنگل شود. دل توی دلش نبود که زودتر نشان بگیرد. ولی نشان گرفتن آنقدرها هم سریع و ساده نیست. آیا فرانکلین موفق میشود نشان بگیرد؟
درباره فرانکلین نشان افتخار می خواهد
فرانکلین عضو خیلی از گروهها بود و حالا میخواست عضو گروه پیشگامان جنگل شود. دل توی دلش نبود که زودتر نشان بگیرد. ولی نشان گرفتن آنقدرها هم سریع و ساده نیست. آیا فرانکلین موفق میشود نشان بگیرد؟
از همین نویسنده
فرانکلین روز خوبی را نگذرانده بود و احساس میکرد دیگر کسی دوستش ندارد و کسی به او اهمیت نمیدهد. او تصمیم گرفت از خانه فرار کند و دوستان و مدرسه و خانهی جدیدی برای خودش پیدا کند. اما کمی از خانه دور نشده بود که …
فرانکلین و دوستانش بازی فوتبال را خیلی دوست دارند ولی هیچوقت برنده نمیشوند. هرکدام ار همتیمیها مشکلی دارند: یکی دٌمش سنگین است، یکی گوشهایش بزرگ است، غاز هم یادش میرود در بازی فوتبال نباید از بالهایش استفاده کند. حتی یادشان میرود که باید باهم همکاری کنند و همه به سمت توپ حمله میکنند. بالاخره فرانکلین راهی پیدا میکند و …
فرانکلین خواهر کوچولویش را خیلی دوست دارد و همیشه با او بازی میکند. آنها دوست دارند با هم بازی کنند. اما آیا فرانکلین دوست دارد برادر بزرگتر باشد؟ آیا فرانلین اجازه میدهد که خواهرش با اسباببازیهایش بازی کند؟
فرانکلین و دوست بزرگتر
فرانکلین دوست دارد زودتر بزرگ شود و کارهایی را بکند که بچههای بزرگتر میکنند. ولی انگار کارهای بزرگترها خیلی هم ساده نیست. حالا فرانکلین می تواند مثل بزرگترها رفتار کند یا بهتر است برای بزرگ شدن عجله نکند؟
فرانکلین و حلزون با یکدیگر راهی کتابخانهاند تا قهرمان موردعلاقهی کتابشان، داینارو را ببینند. اما در واقع قهرمانان واقعی فرانکلین و حلزون هستند که به همسایهشان خانم موش آبی که کلیدش را در برف گم کرده، کمک میکنند.
یک روز فرانکلین از پدر و مادرش اجازه میگیرد که دوستش خرس را به خانه دعوت کند تا شب را در خانهشانبخوابد. این اولین باری است که فرانکلین یکی از دوستانش را برای شب ماندن دعوت میکند. فرانکلین برای خوش گذراندن با مهمانش برنامههای زیادی دارد. آیا به فرانکلین و دوستش خوش میگذرد و میتوانند راحت بخوابند؟
دوست فرانکلین، خرس، دارد برادر میشود. او میخواهد هر چه زودتر با خواهرش بازی کند. فرانکلین نیز خیلی هیجانزده است. وقتی بالاخره خواهر خرس به دنیا میآید، آنها متوجه میشوند که شرایط به این راحتیها که تصور میکردند، نیست. اما به مرور زمان خرس و فرانکلین یاد میگیرد که برادر بزرگتر بودن واقعا چگونه است.
فرانکلین بچه لاکپشتی است که خیلی کارها بلد است؛ مثلاً میتواند در لاک تنگ و تاریکش تنهایی بخوابد، البته اگر برایش قصه شبش را گفته باشند و چراغ خوابش را هم روشن کرده باشند و یک لیوان آب هم برایش گذاشتهباشند…فرانکلین موقع خواب، پتوی بچگی اش را هم بغل میکند تا خوابش ببرد اما یک شب نمیتواند پتویش را پیدا کند. حالا باید چه کار کند؟
فرانکلین به مادرش قول داده است که هیچ وقت تنهایی به جنگل نرود. اما یک روز که فرانکلین با دوستهایش قایم باشک بازی میکند و دنبال روباه میگردد، حرف مادرش را فراموش میکند و وارد جنگل میشود. فرانکلین وقتی متوجه میشود که گم شده است خیلی میترسد. اما او خوب میداند که چه کار کند؛ در لاکش میماند و صبر می کند تا پیدا شود.
سایر کتاب های همین ناشر
کی؟ چی؟ کجا؟ این سه کلمه جادویی که بخش بزرگی از دانش انسان ها در دل آن پنهان شده است. همه آن چه را که تا کنون درباره شخصیت های بزرگ، رویدادهای مهم و مکان های شگفت انگیز خوانده اید فراموش کنید... این مجموعه به شما می گوید چرا.
این کتاب برای کمک به کسب مهارت هایی برای آموزش علوم، راهنمای آموزشی (قبل از مدرسه) ، آموزش قبل از مدرسه و فعالیتهای فوق برنامه تالیف شده است.
بچه ها در حیاط مهدکودک هستند. هر کدام یک کاری را انجام می دهند. اگر تو هم اینجا بودی چه کاری می کردی؟ چه چیزهایی را می دیدی؟ چه بوهایی حس می کردی؟ چه صداهایی می شنیدی؟ حالا یکی از چیزهایی را که دوست داری اینجا ببینی بکش.
با کارتهای این بستة آموزشی، کودک:
- با کلمات سادهی انگلیسی آشنا میشود.
- دایرهی واژگانش گسترش مییابد.
- خواندن کلمات ساده را شروع میکند.
شروع یک توفان، وقتی لِوای از حقیقت خوشش نیاید، کمی هم دروغ سر هم میکند. یک روز مادرش برایش توضیح میدهد که دروغ گفتن اعتماد دوستانش به او را از بین میبرد و او را غمگین میکند.
«وقتی دروغی میگویی، خورشید قلبت تاریک میشود. بعد ابر دروغ ساخته میشود و روزت را ابری و غمگین میکند. هربار که دروغ دیگری میگویی، ابر دیگری ساخته می شود، و تا به خودت بیایی میبینی که در قلبت توفان شده است.»
کتاب های دالی بازی با طراحی خاص، تصاویر جذاب و شعرهای شیرین، هر کودک نوزاد و نوپایی را سرگرم می کند!
چكيده: با این کارتها میتوان :
1- دامنۀ لغات کودک را با استفادۀ مکرر از آنها افزایش داد. 2- مهارتهای دستهبندی را در او تقویت کرد 4- مهارتهای ارتباطی لازم را به او آموزش داد.
هردفعه از استنلی میپرسیدند: جیشداری؟ میگفت: نه! دلش نمیخواست یک دقیقه هم دست از بازی بردارد، و وقتی یادش میافتاد جیش داردکه شلوارش خیس شده بود. اما با کمک مادرش، میتواند دست جیش و پیپی ناقلا را از پشت ببند و تولترو حرفهای شود.[
بدن من مال من است. من خودم را دوست دارم، بدنم را هم همینطور. هیچکس حق ندارد من را قلقلک بدهد، مگر اینکه خودم بخواهم. هیچکس حق ندارد به من دست بزند، مگر اینکه خودم بخواهم. اگر کسی این کار را کرد…
بسیاری از موجودات از توتیای دریایی گرفته تا خرچنگ و جغد و هشتپا و سهره بازمصرف میکنند. توتیای دریایی برای پوشش خودش از پسماندهای اقیانوس، مثل صدفهای کهنه، استفاده میکند. خرچنگ هم با خوردن آت و آشغالهای اقیانوس ساحل را پاکسازی میکند. جغد در حفرهی کاکتوسهای غولپیکر خانه میسازد. هشتپا هم پوستهای خالی نارگیل را پیدا میکند و هنگان خطر در آن قایم میشود. موجودات دیگر چطور بازمصرف میکنند؟ با مطالعهی این کتاب علاوه بر پاسخ این سؤالات با مطالب زیادی در زمینهی بازمصرف و بازیافت آشنا میشویم.
این اثر در جهت آموزش برخی از مفاهیم ریاضی به کودکان 3 تا 4 سال در سه جلد تهیه شده است و کتاب پیش رو جلد اول از مجموعه ی ریاضی می باشد. آموزش ریاضی یکی از مهمترین موارد درسی است که کودکان در سال های تحصیل با آن مواجه هستند. اگر آموزش ریاضی از سنین کودکی و به درستی برای کودک به وقوع بپیوندد، او در سال های تحصیل با کمترین مشکلات آموزشی مواجه خواهد شد. کودک در این کتاب و در سایه ی آموزش های مربیان، مفاهیم ساده و اولیه ی ریاضی را که نقش مهمی در یادگیری این علم در مقطع ابتدایی به خصوص سال اول دبستان دارد را در قالب نقاشی، کاردستی و قصه گویی می آموزد.
چگونه یک ایده ی ساده تبدیل به یک برند موفق جهانی میشود؟ میکی ماوس یعنی مشهورترین شخصیت کارتونی جهان و دیزنیلند چطور به وجود آمدند؟ والت دیزنی چطور کار خود را آغاز کرد و گسترش داد؟ این کتاب، داستان کودکی خلاق و کنجکاو است که به نقاشی علاقه داشت و با خلاقیت و پشتکار آرزوهایش را تبدیل به واقیعت کرد. او می گفت: «راه شروع هر کاری این است که دست از حرف زدن بکشی و دست به کار شوی.»
والت دیزنی دست به کار شد. او عاشق سرگرم کردن مردم و آوردن شادی و خنده به زندگی آنها بود و در این کار موفق شد.
فرانکلین به مادرش قول داده است که هیچ وقت تنهایی به جنگل نرود. اما یک روز که فرانکلین با دوستهایش قایم باشک بازی میکند و دنبال روباه میگردد، حرف مادرش را فراموش میکند و وارد جنگل میشود. فرانکلین وقتی متوجه میشود که گم شده است خیلی میترسد. اما او خوب میداند که چه کار کند؛ در لاکش میماند و صبر می کند تا پیدا شود.
نگرانی چیست؟ چرا نگران میشویم؟ چه چیزهایی موجب نگرانی ما میشوند؟ چطور نگرانی را از خودمان دور کنیم؟ با مطالعهی این کتاب کودکان مطالب جالبی دربارهی نگرانی و روشهای کنار آمدن با آن را میآموزند.
دنیای ما آکنده از رنگ است. رنگ یکی از علایم مشخصة هر شئ و موجودی است. وقتی چشممان به گل سرخ، گلابی زرد یا طوطی رنگارنگ میوفتد، رنگشان نظر ما را به خود جلب میکند.
کتاب رنگ مناسب گروه سنی 4 تا 5 سال است. در این مجموعه، کودک فرصت مییابد تا:
- نگاه کند
- رنگهایی را که دوست دارد پیدا و انتخاب کند
- اطلاعات خود را دربارة رنگها بیان کند
- نقاشی کند
- رنگها را مقایسه کند
- به طبیعت و پدیدههای اطراف خود فکر کند
- از رنگها لذت ببرد
- به موضوعات جدید فکر کند
- شکلهای تازه بهوجود آورد
- آزادانه تجربه کند
تغییر دهد.
اگر میتوانستی دماغی مثل دماغ جانوران داشته باشی، دماغ کدام جانور را برای خودت انتخاب میکردی؟ اگر دماغ خرگوش دم کوچک را انتخاب کنی، هروقت هیجانزده شوی، دماغت شروع به جنبیدن میکند. اگر دماغ مورچهخوار بزرگ را داشتی، میتوانستی از دماغ درازت به عنوان لولهی تنفس برای شنا در زیر آب استفاده کنی! و اگر دماغ فیل را داشتی، میتوانستی بادام زمینی کوچولو را با خرطوم از روی زمین برداری. در قلمرو جانوران انواع دماغهای شگفتانگیز یافت می شود، اما دماغ تو هم دست کمی از آنها ندارد!
مجموعه کی؟ چی؟ کجا؟ (تاج محل) به شما میگوید چرا این چنین است. وقتی از تاج محل حرف میزنیم از کجا حرف میزنیم؟ از یکی از عجایب هفتگانه جهان؟ از بزرگترین شاهکار مهندسی جهان باستان؟ از قلهای عجیب در سیارهای دور؟ یا جایی دیگر؟
با حل کتاب کار کومن (یادگیری ساعت ها و نیم ساعت ها 1)، کودک شما علاوه بر تقویت اعتماد به نفس، انگیزهی کامل را برای حل تمرینها پیدا میکند و قدمبهقدم با ساعت آشنا میشود. این مجموعه کتاب به کودکان کمک میکند تا علاوه بر تسلط بر مهارتهای حرکتی ظریف، با ساعت آشنا شوند.
هریک از کتابهای این مجموعه به یکی از مفاهیم بنیادی ریاضی میپردازد. کتابها، در قالب داستان و تصاویر جذاب، مفاهیم را شرح دادهاند. در پایان هر کتاب راهنمای آموزش آن همراه با چند فعالیت آموزشی برای بزرگترها آمده است. این مجموعه برای آموزش مفاهیم اصلی ریاضی در مهدکودکها کاربرد دارد و مادران نیز میتوانند برای آموزش کودکان در خانه از آن استفاده کنند.
این کتاب قصة دختری است که کسانی را که دوست دارد، میشمارد.
کودک در قالب داستان و به شیوهای غیرمستقیم، شمارش اعداد را میآموزد.
کتاب کار گاکن (آشنایی با رنگ ها، شکل ها و الگوها) به کودکان کمک می کنند تا ضمن سرگرمی خلاقیت و مهارت های دستورزی مهارت های زبانی و تمرکز خود را تقویت کنند.
این بازی دو نفره یا چند نفره است. شما میتوانید با فرزندتان بازی کنید و به تقویت تمرکز و حافظة بصری کودکتان کمک کنید. داخل بسته یک برگة راهنما است؛ پیش از شرووع بازی آن را حتما مطالعه کنید.
خانم سالوادور معلم جدید کلاس 204 است، کلاس 204 قوانین خاص خودش را دارد که به رژینا احساس آرامش میدهد، رژینا ترجیح میدهد بیشتر وقتش را در مدرسه بگذراند، با این حال او همیشه ساکت است. خانم سالوادور یک روز در کلاس با شاگردانش دربارهی غریبهها و لمس اجباری صحبت میکند، تمام مدت کلاس، رژینا به رازش فکر میکند؛ به رازی که حتی مادرش از آن بیخبر است. آیا خانم سالوادور، معلم دوستداشتنی کلاس 204، میتواند به رژینا کمک کند؟
اگر میتوانستی دندان جلوییات را با یکی از حیوانات عوض کنی، کدام را انتخاب میکردی؟ اگر دندانهای فیل را داشتی میتوانستی زمین را بکنی و شاخههای درختان را از زمین بیرون بکشی. اگر دندانهای سگ آبی را انتخاب کنی، دندانهایت نارنجی میشود و اگر دندانهایت شبیه موش صحرایی برهنه بود، میتوانستی هرکدام را جداگانه مثل چوب غذاخوری ژاپنی تکان بدهی. دندانهای قلمرو حیوانات خیلی باحالاند؛ اما دندانهای تو هم محشرند!
بچه ها در حیاط بازی می کردند. به کلاس رفتند. تشنه شده بودند و آب خواستند. خانم مربی از پارچ در لیوان آنها آب ریخت. یکی از بچه ها گفت که آب خنک نیست. خانم مربی چند تکه یخ در پارچ آب انداخت. در همین موقع برای خانم مربی چای آوردند و روی میز گذاشتند. از چای او بخار بلند می شد.