مجموعه کتاب وگی ورجه نوشته جاناتان لاندن است. ناصر کشاورز این بار هم مثل مجموعهی میمینی با شعرهای شاد و دوستداشتنی کوچولوها و البته بزرگترها را عاشق کتاب خواندن میکند.
وگی ورجه 7 (وگی ساخت خونه ای خوب با میخ و اره و چوب)
وَگی جون بدو بیا!
ساختن خانهی درختی و کار کردن با میخ و اره و چوب اصلا کار راحتی نیست؛ مخصوصاً برای بچهقورباغهها! وگی هم مثل خیلی از بچهقورباغهها دوست دارد برای خودش یک خانهی درختی داشته باشد و بتواند آنجا با دوستهایش بازی کند و خوراکی بخورد و حسابی خوش بگذراند.
وگی ورجهی وروجک و بامزه به کوچولوها نشان میدهد که مشکل برای همه است و حتی قورباغهها هم در زندگیشان مشکلاتی دارند! مثلاً در این داستان ساختن خانهی درختی برای وگی کار خیلی خیلی سختی است اما بالاخره هر کار سختی خوبیهایی هم دارد!
از همین نویسنده
سایر کتاب های همین ناشر
هیت کلیف کولیزاده در آرزوی کاترین اشرافزاده است. کاترین هم دل به او باخته اما برای رسیدن به هیت کلیف با موانع بسیاری روبهروست. عشق آنها همچون عمارتی است بر بلندی و در معرض بادهای ویرانگر. این داستان شورانگیز و پرهیجان بارها در سینما، تلویزیون و تئاتر مورد اقتباس قرار گرفته است.
جودی عاشق کتابهای کارآگاهی و حل معماهای پلیسی است. حالا هم آقای چیپس، سگ ادارهی پلیس گم شده و جودی شک ندارد که دست دزدهای بینالمللی در کار است.
جودی تصمیم میگیرد با دوستهایش یک گروه کارآگاهی تشکیل دهد و دست دزدها را رو کند. او برای این کار یک نقشهی معرکه کشیده…
دوریان گری جوان و اشراف زاده پرترهاش را از دوست هنرمندش هدیه میگیرد و مجذوب زیبایی تصویر خود میشود. او لحظهای آرزو میکند جوان بماند. از آن پس تصویر تابلو پیر میشود و بار گناهان دوریان به دوش آن میافتد. دوریان روز به روز بیرحمتر و بیشرمتر میشود.
تام سایر پسرک یتیمی است که از مدرسه و کار نفرت دارد و در حسرت زندگی پسر ولگرد و همسن و سالش هاکلبریفین است. اما او و دوست جدیدش هاک، تصمیم دارند دزد دریایی شوند، آنها تصادفی به رازهای وحشتناک پی میبرند و درگیر اتفاقات تازهای میشوند…
سطح 4 از مجموعه کتاب کلاس اولی، کتاب اولی: برای کودکان نوسوادی که درسهای 14 تا 18 کتاب فارسی اول دبستان را تمام کردهاند و میخواهند مهارت بیشتری در خواندن کلمههای مشکل و روانخوانی پیدا کنند.
وایستا عقب آدمیزاد! مثل اینکه نمیدونی با کی طرفی!
آرتمیس فاولِ دوازده ساله، یک تبهکار نابغه است. اما حتی او هم پیشبینی نمی کند که با گروگان گرفتن یک جن، خودش را درگیر چه جنگی میکند؛ چون این جن، سروان هالیشورت از واحد نیروی ویژهی پلیس در سرزمین جنهاست. جنهای این رمان، از آنهایی نیستند که وقت خواب در افسانهها خواندهایم. اینها مسلح و خطرناکاند.
آرتمیس خیال میکند از تمام قوانین جنها اطلاع دارد و آنها مثل موم در مشت او گرفتارند. اما جنها ناگهان برخلاف قوانین خود عمل میکنند و درگیری بالا میگیرد…
وحشتناک است کسی در خانهای زندگی کند که میان دیوارهایش آدمهای زیادی دفن شدهاند. یک قبرستان عمودی!
من جهان مردگان را دیدهام. چیزها دیدهام که هیچکس توان شنیدنش را ندارد.
من از جهان مردگان پیامی آوردهام: «مراقب باش!»
مردگان هم گریه میکنند، اما گریهای بدون اشک…
خنجر را به خاک بسپار! به خود نهیب میزنم: ما امروز سه برادر نیستیم. ما امروز سه سرزمینیم. ما امروز ایران و روم و تورانیم. تور فریاد میزند: «تا دیر نشده خنجر را بردار!» خنجر را بر میدارم، به چشمهای سرخ رنگ سلم مینگرم و خنجر را در ستون چوبی خیمه میکوبم: «نه، من در این دام نمیافتم. از جانم میگذرم اما با خنجر پدرانم، برادر نمیکشم.»
جنگاوران یا رنجرها، با رفتارهای مرموزشان، همیشه ویل را عصبانی كردهاند.
از قضا، ویل پانزدهساله برای شاگردی رنجر پذیرفته میشود. او هنوز نمیداند كه رنجرها نگهبانان واقعی سرزمینش هستند و تا رسیدن ارتش با دشمن میجنگند.
نبرد بزرگی در پیش است. مورگاراث فرمانروای كوهستان باران و ظلمت، نیروهایش را جمع كرده تا به سرزمین پادشاهی حمله كند. او عزم كرده كه اینبار از جنگ دست خالی برنگردد…
در این کتاب میمینی متوجه میشود که زیاده روی در خوردن شیرینی باعث دندان درد میشود.
اتحاد جادوگرها خطر جدیدی دنیای توماس وارد، شاگرد محافظ را دوباره به هم میزند. توماس یاد گرفته است که چطور با بوگارتها و اشباح مبارزه کند، اما سه قبیله از جادوگرها تصمیم گرفتهاند با کمک یکدیگر شیطانِ خطرناکی را آزاد کنند. توماس و محافظ دوباره به سفری پرماجرا میروند، اما آیا توماس وقتی با قدرتمندترین دشمنش برخورد کند، موفق خواهد شد؟
مجموعه کتاب های (رنگ رنگ رنگم کن) تلفیقی از آموزش و هنر و سرگرمی است. برای رسیدن به هدف های آموزشی، چیستان های طراحی شده اند که موضوع آنها شامل مهمترین چیزهایی است که کودک با آنها سر و کار دارد.
نوسوادانِ کلاس اول، به تدریج که خواندن را میآموزند و با شکل حروف و صداها و کلمهها آشنا میشوند؛ خواند توانست نوشتههای سادهی غیردرسی را هم بدون کمک گرفتن از دیگران میخوانند.
مثل نامهای ولی
توی هیچ پاکتی
جا نمیشوی
جعبهی جواهری
قفل نیستی ولی
وا نمیشوی
مثل میوه خواستم بچینمت
میوه نیستی، ستارهای
از درخت آسمان جدا نمیشوی
مامان امروز با کامپیوتر خانوادگی کار میکند چون یکعالمه کارهای مهم دارد، اما پپا و جورج میخواهند با کامپیوتر بازی کنند.
دوست داری با پپا و جورج همراه شوی و ببینی آنها بلاخره موفق میشوند مامان را راضی کنند یا نه؟
سطح ۵ از مجموعه کتاب کلاس اولی، کتاب اولی: برای کودکان نوسوادی که کتاب فارسی اول دبستان را تمام کردهاند و میخواهند با خواندن داستانهای طولانیتر مهارت روانخوانی و درک مطلب خود را افزایش دهند مناسب است.
رولد دال داستانهای دوران نوجوانیاش را برای ما تعریف میکند: راز موتورسیکلتش، حیلههای جسورانهاش، اولین سفر تکنفرهاش به فرانسه و اینکه حین سفر پولش تمام میشود.
هنگامی که رولد دال ما را همراه خود به فراز و فرود فصلهای سال میبرد، مناظر، رایحهها و آواهای یک سال به روشنی در مقابل چشمانمان جان میگیرند.
میری که دانش آموخته ی آکادمی شاهزاده خانم هاست حالا بین ماندن در روستا یا رفتن به پایتخت دچار تردید شده، او از نامه کاتار که درباره خطرهایی صحبت کرده بود ترسیده است و نگران است که مبادا در این یک سال موانعی پیش بیاید که دیگر هرگز به روستا بازنگردد. میری باید دست به انتخاب های گوناگونی بزند و درباره عشق، دوستی، خانواده و آینده ای که پیش رو دارد بهترین تصمیم را بگیرد.
حرفهای چرخ خیاطی مجموعهی یازده شعر خیالانگیز کودکانه است. محمد کاظم مزینانی کوشیده است که در این کتاب، از دریچه چشم کنجکاو به واقعیتهای تلخ و شیرین دور و برش نگاه کند.
هدف از انتشار مجموعه کتابهای خودم میخوانم ترویج کتابخوانی، افزایش لذت خواندن و ایجاد عادت به مطالعه در کودکان است.
نوسوادانِ کلاس اول، به تدریج که خواندن را میآموزند و با شکل حروف و صداها و کلمهها آشنا میشوند؛ خواند توانست نوشتههای سادهی غیردرسی را هم بدون کمک گرفتن از دیگران میخوانند.
این کتاب مهارت خواندن و نوشتن کودکان کلاس اولی را دریادگیری بهتر و راحت تر حروف الفبا بیشتر می کند. و باعث می شود کودک بتواند از همان ماه های اول لذت مطالعه را ببرد و قادر باشد به تنهایی کلمات ساده را مطالعه کند. این کتاب برای کودکانی مناسب است که درس های 1تا 5 کتاب فارسی خود را گذرانده اند تا بتوانند دامنه ی واژگان خود را گسترش دهند. انتهای کتاب با طرح پرسش هایی کمک والدین را می طلبد تا فرزند بتواند فراگیری خود را تا سطح بالاتری پیش ببرد.
چشم می تونه ببینه کارش فقط همینه
در این کتاب کودکان در فضایی شاد و پر جنب و جوش با حواس پنجگانه آشنا میشوند. از توی آیینه داینا را میبینند، صدای طبل و شیپور را میشنوند، گلهای صورتی را بو میکنند، بر پشمهای نرم بره دست میکشند و هندوانه شیرین را میچشند!
دروازههای دژ را بگشایید!
منم گردآفرید، فرزند گژدهم، اکنون سرنوشت، مرا برگزیده تا بر برگی از این روزگار افسانهای نو بنویسم؛ داستانی که اینبار نه مردی جنگاور، که زنی دلاور قهرمان آن خواهد بود. پس تندتر بتاز ای اسب بادپا که تو هم در این افسانه جاودان خواهی شد…