او را پدر، آزادیبخش، جنگسالار و دروگر میخوانند اما آنهنگام که با زرهی سرخ، سپاهی پرتعداد و قلبی سنگین بهسوی سیارهی آبی و کمرنگ شیرجه میزند، حس میکند پسربچهای بیش نیست. دهمین سال جنگ و سیودومین سال زندگی اوست.
یک دهه پیش، دارو قهرمان انقلابی بود که به باور او میتوانست زنجیرهای جامعهی سلطنتی زرّینها را بشکند اما قیام هر چه بود و نبود، از بین برد و به جای صلح و آزادی، جنگی بیپایان به آدمیان هدیه داد. حال، دارو باید هر آنچه را به خاطرش جنگیده است، در آخرین مأموریت بَری از امید خود به خطر بیندازد. او هنوز از صمیم قلب باور دارد که میتواند همه را نجات دهد اما آیا موفق میشود دستکم خود را نجات دهد؟
بازیکن شماره 1 آماده
همه ی هم نسل های من یادشان است که وقتی اولین بار قصه ی مسابقه را شنیدند،کجا بودند و چه کار می کردند. من توی مخفیگاهم نشسته بودم و کارتون تماشا می کردم که یک دفعه بولتن خبری روی فید ویدئویم سوار شد و اعلام کرد که جیمز هیلدی شب قبلش مرده بود.
البته اسم هیلدی را شنیده بودم. همه شنیده بودند. او همان کسی بود که «شه سانه» را خلق کرده بود،یک بازی عظیم چند بازیکنه ی بر خط به تدریج تبدیل به یک شبکه ی واقعیت مجازی جهانی شده بود که بیشتر ابنای بشر هر روز از آن استفاده می کردند. موقعیت بی سابقه ی«شه سانه» هلیدی را به یکی از ثروتمند ترین مردم جهان تبدیل کرده است..