تاریکی او را احاطه کرد و تنها چیزی که شنید، صدای همهمهی مگسهای گرسنه بود... پس از نبردی حماسی که در آن کاو، فرال کلاغ، توانست مرد تارعنکبوتی را نابود کند، شهر بلکاستون سرانجام از شر شیطانی که مدتها تهدیدش میکرد، رها شد. اما صلح و آرامش دوامی ندارد. آمدن مادر مگسها باعث میشود که بار دیگر جرم و جنایت و فساد و آشوب بر شهر مسلط شود. کاو باید از تمام قدرت و شجاعش استفاده کند و از تکتک دوستانش کمک بگیرد تا بر این موجود شرور پیروز شود. اَسرار فاش میشوند، خطر و مرگ همهجا را فرا میگیرد و هر کسی ممکن است خیانت کند
مجموعه کاراوال (جلد دوم اسطوره ای)
قلبی برای محافظت کردن. قرضی برای ادا کردن. بازیای برای پیروز شدن.
دوناتلا دراگنا پس از کشیده شدن به دل دنیای جادویی کاراوال، بالاخره موفق به فرار از دست پدر و نجات دادن خواهرش اسکارلت از ازدواجی شده که برایش رقم زده بودند. دو خواهر در واقع باید این پیروزی را جشن بگیرند، اما تلا هنوز آزاد نشده. مدتی قبل از سر بیچارگی با مجرمی ناشناس معاملهای کرده و چیزی را به او قول داده که تابهحال هیچکس نتوانسته به دیگری تحویل دهد. اسم واقعی ارباب کاراوال، اسطوره.
تنها راه کشف هویت واقعی اسطوره، برنده شدن در کاراول است، بنابراین تلا یک بار دیگر خودش را درگیر این مسابقهی افسانهای، وارث تشنهبهخون سلطنت، داستان عشقی محکوم به شکست و شبکهی تارهای درهمتنیدهی رازهای کسانی از جمله خواهر خودش میکند. کاراوال همیشه از بازیکنانش شجاعت، زیرکی و فداکاری را طلب کرده، اما این بار چیزهای بیشتری میخواهد. اگر تلا نتواند به قولی که داده عمل کند و اسم واقعی اسطوره را نفهمد، همهی چیزهایی را که تابهحال برایش اهمیت داشتهاند و حتی شاید جانش را از دست میدهد. اما اگر برنده شود، اسطوره و کاراوال برای همیشه نابود میشوند...
خوش آمدید، به کاراوال خوش آمدید... بازی تازه شروع شده.