لوکا هيولاي دريايي دوست داشتني و با نمکي بود. يک روز لوکا و دوستش به خشکي رفتند و يکدفعه به انسان تبديل شدند. او آرزو داشت توي مسابقه شرکت کند و با جايزهاش موتور وِسپا بخرد. وسط مسابقه باران باريد و لوکا به هيولا تبديل شد!
کارتون های خواندنی (روح)
جو گاردنر معلم موسیقی بود و آرزو داشت نوازندهی حرفهای شود. فقط یک قدم مانده بود تا جو
به رویایش برسد که یک دفعه افتاد توی چاه فاضلاب. بعد خودش را شبیه روح دید که میرفت به سمت یک نور بزرگ. جو آنجا با روحهای دیگری آشنا شد.
جو گاردنر معلم موسیقی بود و آرزو داشت نوازندهی حرفهای شود. فقط یک قدم مانده بود تا جو
به رویایش برسد که یک دفعه افتاد توی چاه فاضلاب. بعد خودش را شبیه روح دید که میرفت به سمت یک نور بزرگ. جو آنجا با روحهای دیگری آشنا شد.
جو مسیر زندگیاش را پیدا میکند؟
از همین نویسنده
سایر کتاب های همین ناشر
جک و کیت دوستان خوبی هستند.
آنها در مدرسه یاد میگیرند چهطور قدرت ذهنی خود را پرورش دهند.
این دو نفر سعی میکنند هدفهایی داشته باشند و برای رسیدن به آنها سخت تلاش کنند...
بیایید ببینیم جک و کیت چهطور با برنامهریزی روزانه و هدفگذاری زماندار میتوانند کارهایشان را با تمرکز و بدون حواسپرتی انجام دهند.
دلم میخواهد همیشه دنبال فکرهای تازه بگردم!
اگر ناگهان سر و کلهی یک فکر خیلی بد پیدا شود و طوری بهت بچسبد که نتوانی از دستش راحت شوی، آن وقت چهکار میکنی؟
سعی میکنی به این مهمان ناخوانده فکر نکنی؟
عصبانی میشوی و سرش داد میکشی؟
مینشینی و یک دل سیر گریه میکنی؟
یا نه...
یک فکر خوب شکار میکنی تا....
رؤیاها همان آرزوهایی هستند که به امید زندگی زیباتر و شادتر ما را فراتر از روزمرگیها پیش میبرند.
در دنیای شگفتانگیز خیال همهچیز از ثطرههای باران گرفته تا شکوفههای معطر در دستان ماست.
در خیال راههایی به سمت نور پیدا میشود که حتی در صورت محال بودن در واقعیت، زمینهساز رهایی و نجات میشوند.
زندگی بدون رؤیا و خیال، جامعهای بدون امید و آرزو به همراه خواهد آورد که اعضای آن برای آیندهای بهتر تلاش میکنند و انگیزهای ندارند.
پس به رؤیاهایت بگو چقدر برایت عزیز هستند.
به رؤیاهایت بگو که میتوانی و میشود، چون رؤیا خود تویی.
کوین، کوالای کوچولوی قصهی ما، دلش میخواهد هر روزش مثل روز قبل باشد. او میخواهد در محیطی امن و بیخطر روز و روزگار بگذراند، اصلاً دل خوشی از ماجراجویی ندارد و برای خودش آن بالایِ بالای درخت قشنگ جا خوش کرده... یکدفعه اتفاقی میافتاد... کوین را به پایین درخت میکشاند؛ انگار آن پایین پایینها هم خبرهای خوبی هست!!
«آخر میدانی؟ چون زیاد حرکت نمیکرد، آن بالا برایش امن بود. به نظرش پایینِ درخت، زیادی ترسناک، زیادی سریع، زیادی پرسرو صدا، بزرگ و زیادی عجیبوغریب بود. نهخیر، کوین دوست نداشت از جایش تکان بخورد و از تغییر خوشش نمیآمد.»
هامفری، نهنگ بزرگ قصهی ما،
وجببهوجبِ دریا را زیر و رو میکرد
و هر چیزی را که میدید جمع میکرد؛
راستش اصلاً هم برایش فرقی نمیکرد زیاد باشد یا کم...
فقط دلش میخواست بیشتر و بیشتر داشته باشد.
اما با همهی آن چیزهایی که داشت،
همیشه احساس میکرد
جایی یک چیز خالی است
قرار است بدنت به زودی تغییری بزرگ را اغاز کند، شاید همین الان هم شروع شده باشد. وقتی بزرگتر میشوی، بدن و ذهنت رشد و تغییر میکند. این تغییرات گاهی هیجانانگیز به نظر میرسند و بعضی وقتها هم ناخوشایند و حتی خجالتآور. نگران نباش!
این اتفاق برای همهی پسران هم سن تو رخ میدهد و آنها هم دورهی بلوغ را پشتسر میگذارند و نوجوانی را تجربه میکنند؛ دنیایی جدید با تغییراتی بزرگ اما طبیعی.
این کتاب به تو کمک میکند تا متوجه شوی تغییرات دورهی بلوغ، مرحلهای طبیعی از بزرگ شدن هستند و به خوبی درک میکنی که چه چیزهایی پیش رویت است. هر کدام از اینها بخشی از مراحل بلوغ است. تو میتوانی پاسخ سوالهایت را در این کتاب پیدا کنی و یاد بگیری وقتی نگران هستی چگونه سوال کنی.
تمرین های مجموعه ی (باشگاه تفکر وخلاقیت)،ذهن کودکان را برای یادگیری ،فعال نگه می داردتا مهارت های مغزی خود را پرورش دهند. این مجموعه بومی سازه شده، سعی دارد بستری مناسب برای تقویت کارکرد های پیچیده ی مغز دانش آموزان دوره ی دبستان ایجاد کند تا با موضوعات متنوع مواجه شوند و قوه ی تخیل ومنطق خود را به کار گیرند.
باستِر مون سالن نمایش بزرگ و قشنگی داشت.
باستر میخواست راهی پیدا کند تا یک عالمه تماشاچی به سالنش بیایند. پس یک مسابقهی خوانندگی راه انداخت. اتفاق بدی افتاد و سالن نمایش درب و داغون شد.
«کتابهای گردو» از مجموعهی باشگاه مغز کودکان، مجموعهای هدفمند است که تمرینهایی ساده و جذاب برای کودکان سه سال به بالا ارائه میدهد تا ضمن سرگرمی، بازی و رنگآمیزی، عملکردهای مغزی آنان را نیز تقویت کند.
برای استفاده از این کتابها به ترتیب خاصی نیاز نیست و میتوان با هر کتابی که کودک رغبت بیشتری به آن نشان میدهد، آغاز کرد. ابزار مورد استفاده، یک مداد سیاه و چند مدادرنگی است.
استمرار حل چنین تمریناتی در طول زمان، تاثیری قابل ملاحظه در بهبود و فعالسازی عملکردهای مغزی کودکان مانند توجه و تمرکز، حافظه و مهارتهای بصریفضایی خواهد داشت و چه صحنهای خوشایندتر از کودکی هوشمند که بازی میکند، میخندد و یاد میگیرد...
«آلبرت اینشتین» از همان ابتدای کودکی کارهایش را به روشی خارقالعاده انجام میداد. او به جای فکر کردن به کمک کلمهها، به وسیلهی تصاویر فکر میکرد و این روش ویژهی فکر کردنش به او کمک کرد تا مفاهیم بزرگی را مثل ساختار موسیقی و یا اینکه چرا قطبنماها همیشه به سمت شمال هستند درک کند و کمکم در تلاش برای کشف رازهای هستی بربیاید. بقیهی مردم او را فقط یک خیالباف میدیدند، اما اینشتین به خاطر کنجکاوی و شیوهی خاص تفکرش، توانست به یکی از بزرگترین دانشمندان جهان تبدیل شود.
ماری کوری از همان دوران کودکی، عاشق علم بود و دلش میخواست تأثیر مهمی بر دنیا بگذارد. راستش ماری اواخر دههی 1800 زندگی میکرد و آن روزها دخترها نمیتوانستند دانشمند شوند، تازه گاهیوقتها هم اصلاً اجازه نداشتند درس بخوانند. ماری کوری کوتاه نیامد و نگذاشت چیزی سد راهش شود و با تشویق خانواده آنقدر درس خواند و آزمایش کرد تا پیشگام علوم فیزیک و شیمی شد. فکرهای بکر و کشفهای او از مهمترین دستاوردهای تاریخ علم هستند. مجموعهکتابهای «آدمهای معمولی جهان را تغییر میدهند» با زبانی ساده زندگینامهی قهرمانهای بزرگ جهان را بیان میکند. این کتابها با محوریت مشخصات و ویژگیهای خاص الهامبخش کودکان است تا در زندگی از هیچ چیز جدیدی نهراسند و هرگز دست از تلاش برای رسیدن به اهدافشان برندارند.
ارزشمندترین هدیهی الهی به انسان است؛ به گونهای که تکامل و رشد کودک در سیر زمان به میزان زیادی با تحول او مرتبط است. کودک در سال نخست زندگی، بیشترین اثرپذیری را از محیط زندگی خود دارد. نقش طلایی مادر و اطرافیان در دوران بارداری و سال نخست بعد از تولد در تکامل کودک انکارناپذیر است.
کتاب « کودک من» به شرح تحول در دوران جنینی و وظایف مادر در این دوران میپردازد و تاثیر عواملی مانند استرس، رژیم غذایی و عادات رفتاری مادر در جنین را بررسی میکند. در بخش دوم کتاب، به روند تحولی نوزاد و شکلگیری تواناییهای او تا پایان یکسالگی اشاره شده، پیشنهادهایی برای بهبود و تسریع رشد نوزاد توسط والدین ارائه میشود.
این کتاب اطلاعاتی دقیق دربارهی مغز و ارتباط آن با زندگی ارائه میدهد تا انگیزهی یادگیری افزایش یابد. والدین و آموزگاران میتوانند این کتاب جالب و جذاب را برای کودکان بخوانند. این کتاب با ارائهی مطالب ساده و جالب دربارهی پیچیدگیهای مغز انسان، سطح اطلاعات والدین و آموزگاران را بالا میبرد و به آنان کمک میکند در حوزهی آموزش قرن حاضر، سهیم باشند.
«هلن کلر» وقتی خیلی کوچک بود، یک بیماریِ نادر گرفت و این بیماری او را نابینا و ناشنوا کرد. او ناگهان متوجه شده بود که دیگر نه میتواند ببیند و نه چیزی را بشنود و برای همین ارتباط برقرار کردن با دنیای بیرون و اطرافیان برایش تقریباً ناممکن شده بود.
وقتی هلن شش ساله بود، با فردی آشنا شد که زندگیاش را برای همیشه عوض کرد؛ معلمش، «آن سالیوان». با کمکهای خانم سالیوان، هلن یاد گرفت که چطور با زبان اشاره صحبت کند و خط بریل را بخواند. او که حالا میتوانست خودش را به دیگران ثابت کند، در بزرگسالی به یک فعال اجتماعی تبدیل شد و مردم را به جنگ با ناتوانیها و دیگر مشکلات تشویق میکرد.
ویلف داستان بچه گرگی است که به اندازه ی خودش قوی است، اما دوست دارد قدرتمند تر باشد و هرگز از دوستان و خانوادهی خود کمک نمیگیرد و گمان میکند که خودش به تنهایی از پس هرکاری برمیآید. تا این که او در سرمای سوزان یک شب قطبی سرگشته و تنها میماند. عاقبت متوجه میشود که همهی ما گاهی به نصیحت و راهنمایی های یک دوست که چراغ راهمان باشد و ما را ایمن به مقصد برساند احتیاج داریم.
تمرینهای مجموعهی «باشگاه تفکر و خلاقیت»، ذهن کودکان را برای یادگیری، فعال نگه میدارد تا مهارتهای مغزی خود را پرورش دهند. این مجموعهی بومیسازیشده، سعی دارد بستری مناسب برای تقویت کارکردهای پیچیدهی مغز دانشآموزان دورهی دبستان ایجادد کند تا با موضوعات متنوع مواجه شوند و قوهی تخیل و منطق خود را به کار گیرند.
- پروانههای عزیزم کجایی؟
- 321 متر اونطرف
- خب، الآن من چطوری باید اینهمه راه رو برم؟
- پرواز کن دیگه.
- یعنی با هواپیما برم؟
- نه
- عمرا نمیتونم از پس این کار بربیام!
مهم نیست چقدر بزرگ باشی یا کوچک، مهم شجاعت است، اینکه چقدر دل و جرأت داشته باشی صدای درونت را به گوش بقیه برسانی. موش کوچولوی جنگل ما پیش خودش فکر میکند خیلی ریزهمیزه است، هی غصه میخورد که چرا نمیتواند نعره بزند. موشی دیگر نمیخواهد دستدست کند، دلش را به دریا میزند و میرود سراغ آقاشیره! خُب راستش خیلیخیلی دلش میخواهد نعرهزدن یاد بگیرد و این تنها راه است. شما هم اگر میدیدید باورتان نمیشد!!!!! چهطور میشود که این دو تصمیم میگیرند باهم دوست شوند!؟!
ریچل برایت (Rachel Bright) با نثری زیبا و جیم فیلد (Jim Field) با تصاویری جذاب و سرزنده درس مهمی به کودکان میدهند: «مهم نیست چقدر بزرگ باشیم، همهی ما میتوانیم به رؤیاهایمان برسیم فقط باید آنقدر شجاع باشیم که به دنبال آنها برویم.»
کتاب تخته بازی حیوانات باغ وحش بیش از ۳۰ حیوان، محل زندگی آنها و بعضی ویژگیها از جمله خزنده بودن، آبزی بودن، حیوانات اهلی و زندگی در مزرعه و حیوانات وحشی و … را به کودکان مخاطب معرفی میکند. در هر صفحه تمرینهایی برای تقویت فرایندهای ذهنی کودکان از جمله تقویت و پرورش مهارت دیداری، هماهنگی دست و چشم، گشتن و پیدا کردن و البته شمارش اعداد و نقاشی ارائه میکند.
ما با هم سوار بر قایق خیال به این جهانِ زیبا و شگفتانگیز سفر میکنیم؛ به اعماقِ کهکشانها و دلِ دریاها میرویم و از قلهها و دشتها و صحراها گذر میکنیم. هر جا که قدم میگذاریم نشانهای از قدرت خدا میبینیم؛ تابلوی نقاشی بینظیری که خدا آن را آفریده است. وقتی او دنیا را آفرید، یکعالمه قصهی زیبا نوشت؛ قصهی زندگی و آفرینش، قصهی زیبایی و نور و بهشت.
تختهبازیها سرشار از بازی و تمرین و رنگآمیزی با تصاویر و اشکال مختلف حیوانات هستند.
کودکان با این تمرینها ساعتها سرگرم میشوند و به دنیاهای مختلف میروند، به حیوانات باغوحش و جنگل سر میزنند و به سرزمین دایناسورها و تکشاخهای خیالی سفر میکنند. تازه کلی هم چیزمیز یاد میگیرند: اعداد و نقطهچینی، نقاشی و رنگآمیزی.
قدرت انتخاب یکی از بزرگترین موهبتهای زندگی است.
به کودکان خود بیاموزید میتوانند انتخاب کنند چگونه باشند...
وال.ای یک ربات زباله جمع کن بود.
یک روز، سفینهای روی زمین نشست و او با ربات جدیدی آشنا شد. ایوا، ربات جدید، قرار بود دنبال چیز خاصی بگردد. وال.ای خیلی دلش میخواست با او دوست شود.
نمو یک دلقک ماهی بود و توی اقیانوس زندگی میکرد.
پدر نمو همیشه مراقب پسرش بود. یک روز، دلقک ماهی کوچولو شناکنان رفت تا نزدیکی سطح آب. یک غواص زودی او را گرفت و با خودش برد. پدر نمو، همه جا دنبالش گشت.