روزی، روزگاری، شهری بود به نام مکه. در این شهر، مردی زندگی میکرد که نامش محمد بود. او پیامبر خدا بود. خداوند، محمد را انتخاب کرده بود تا مردم را راهنمایی کند. او آمده بود که راه درست زندگی کردن را به همه یاد بدهد...
8 قصه از امام جواد (ع)
همه مرا موفق صدا میزنند. در مدینه، شهر پیامبر زندگی میکنم. روزی از روزها برای کار به خانهی امام رضا(ع) رفتم.
از همین نویسنده
هر كتاب از مجموعهي "14 قصه، 14 معصوم" به شرح زندگي يكي از ائمه و معصومين(ع) اختصاص دارد. ويژگي اين داستانها زبان سادهاي است كه در آنها به كار رفته و به دليل همين سادگي بيان است كه همهي آنها براي كودكان دبستاني قابل درك و جذاب شدهاند. نويسنده ضمن رعايت سنديت وقايع تاريخي هر داستان، و ذكر نام دقيق شخصيتها، مكانها و تاريخها، سعي كرده است كه جنبهي داستاني اثر را نيز ناديده نگيرد تا علاوه بر بازنگري حوادث و شرح زيباييهاي زندگي اين چهارده معصوم، خواننده را به پيگيري هر داستان و مراجعه به كتاب بعدي تشويق كند.
هزار و یک شب، یکی از شاهکارهای ادبی به جا مانده از مشرق زمین است. این کتاب همان هزار افسان ایران باستان است که قبل از دوره هخامنشی ها در ایران و هندوستان وجود داشته وپیش از حمله ی اسکندر به ایران، به زبان پهلوی ترجمه شده است. هزار و یک شب مجموعه ی قصه ها و افسانه های ایران، هند و سرزمین های عربی است که در آن آداب، رسوم و ماجراهای شگفت انگیز به کار رفته اس. قصه ها و حکایت های بسیار آموزنده و اخلاقی که در هر دوره و زمانه ای راهگشای زندگی است.
کتاب حاضر، برگزیده ی ده قصه از هزار و یک قصه است که به زبان ساده و امروزی برای نوجوانان بازنویسی شده است.
سایر کتاب های همین ناشر
این کتاب شامل 16 داستان بامزه و خنده دار است اگر دلت میخواهد غش غش بخندی حتما این کتاب را بخوان و با شخصیت های آن همراه شو شخصیت هایی مثل سگ پرنده،کبکی روی درخت گلابی،قوی عجیب و
ابوحامد محمد غزالی یکی از بزرگترین عارفان قرن پنجم هجری قمری است که در طوس به دنیا اومد.غزالی کتابهای زیادی به زبان فارسی و عربی نوشته است.یکی از آثارش به زبان فارسی کیمیای سعادت است.این کتاب چکیده ای از کتاب بزرگ احیاء علومالدین،به زبان فارسی است.
مجموعه نبرد هیولاها، داستانی است پرماجرا و فانتزی، جهانی بین واقعیت و خیال، ماجراهایی که توسط هیولاهای مختلفی به وجود می آید. این هیولاها با طلسم شیطانی جادوگری وحشی مسلح شده اند، سرزمینی را که روزگاری از آن مراقبت می کردند، نابود می کنند. اما ساکنان آن سرزمین به جنگ با هیولاها برمی خیزند.
این مجموعه شامل 10 قصه از معروفترین قصههای دنیاست. قصههایی مثل پینوکیو، سیندرلا، گربهی چکمهپوش، دختر بند انگشتی و... این قصهها، به بیشتر زبانهای دنیا ترجمه شدهاند و میلیونها نفر آنها را خواندهاند و میخوانند. بچهها با مطالعه این قصهها هرگز آنها را فراموش نمیکنند. در هریک از آنها نکتهی آموزندهایست که در زندگی کمک زیادی به ما خواهد کرد.
روزی، روزگاری، شهری بود به نام مکه. در این شهر، مردی زندگی میکرد که نامش محمد بود. او پیامبر خدا بود. خداوند، محمد را انتخاب کرده بود تا مردم را راهنمایی کند. او آمده بود که راه درست زندگی کردن را به همه یاد بدهد...
تنتن خبرنگار و ماجراجوی جوانی است كه به همراه سگ خود میلو، درگیر داستانهای هیجانانگیز، خطرناك و رازآلودی میشود و همیشه پرده از اسرار نهفته این داستانها برمیدارد. كاپیتان هادوك، دوقلوها، پروفسور تورنسل و... از دوستان همیشگی تنتن در این داستانها هستند.
این مجموعه با توجه به مهمترین مسائل کودکان تهیه شده است.از ویژگی های این کتاب این است كه می تواند به عنوان یكی از بهترین شیوه های آموزشی در اختیار اولیا و مربیان قرار گیرد
گروبز از پیشگویی یونیسوان وحشت دارد. كرنل نابینا شده و بك در دست لرد لاس است. هر روز تونلهای بزرگتری گشوده میشود و هیولاها دستهدسته از راه میرسند. در سراسر دنیا، مردم با هیولاها میجنگند، به دست آنها كشته میشوند یا از چنگالشان میگریزند. ولی این تعقیب و گریز بیامان تا كجا ادامه مییابد؟ اگر گروبز و كرنل نتوانند بك را نجات دهند و نیروی نهایی كاگاش را آزاد كنند، بر سر زمین چه میآید؟ آیا كاگاش میتواند یا میخواهد نتیجه جنگ را تغییر دهد یا نیرویی فراتر از آن باید پا به میدان گذارد؟
کتاب زیبا بنویسیم پنجم دبستان از سری کتاب های قدیانی است که برای خوشنویسی و زیبا تر نوشتن مناسب است .
دارن شان به خانه برمیگردد و آنجا برایش جهنم میشود. سرنوشت قصد نابودی او را دارد و گویی با نابودی او، اختیار همه چیز به دست ارباب تاریكیها میافتد. اما این ارباب تاریكیها كیست؟
تن تن از زندگی یک نواخت و بدون ماجرا در اروپا خسته شده است و تصمیم می گیرد به همراه برفی (سگ خانگی اَش) و با کشتی به آفریقا سفر کند. پس از سوار شدن در کشتی تمام دردسرها از جایی آغاز می شود که برفی، یک عنکبوت را می بیند که وارد چمدان لوازم تن تن شده او معتقد است دیدن این موجود بدبختی می آورد. درست در همان لحظه که سگ کوچولو به دنبال پیدا کردن عنکبوت می باشد صدایی می شنود که با فریاد می گوید: فرار کنید کشتی در حال غرق شدن است این صدا مربوط به طوطیِ سخن گویی که بیماری خاصی نیز دارد، می باشد در این بین طوطی دم برفی را نیز گاز می گیرد. پس از این که تن تن از ماجرا با خبر می شود با کمک دکتر، حیوان بیچاره را معالجه می کند و به او می گوید دیگر نباید سمت آن پرنده ی بیمار برود.
من خوشحالم 2 - ماشین ها دو زبانه: انگلیسی و فارسی مجموعه آموزشی « من خوشحالم» برای سنین 1 تا 3 سال می باشد. همراه با تصاویر رنگی و زیبا و هر کتاب موضوع خاصی را در بر میگیرد.
زندگی امام های ما شیعیان پر از حادثه های پندآموز است. این حادثه ها، ما را با زندگی آن بزرگواران آشنا می کند. کتاب فوق همراه با تصویرهای زیبا، شما را با گوشه ای از زندگی امام رضا (ع) آشنا می سازد
هیچ چیزی در مورد دهانه ی غار نمی دانست؛ جز اینکه راهی است که می توان از آن به جایی دیگر رفت. او هیچ مکان دیگری را نمی شناخت. بنابراین دهانه ی غار برای او دیوار بود؛ دیوار روشنایی. در حالی که خورشید در بیرون غار می تابید، این دیوار برای او خورشید دنیایش بود. آن دیوار روشنایی او را به طرف خودش می کشید؛ مثل شمعی که شب پره ای را مجذوب خود می کند. او مثل همیشه سعی می کرد به آن دست یابد. حیات به سرعت در درونش پر و بال می گرفت و او را به طرف آن دیوار روشنایی می کشید. حس کنجکاوی اش به او می گفت آن دیوار روشنایی راهی برای بیرون رفتن از غار است؛ راهی که مقدر شده بود توله گرگ خاکستری در ان قدم بگذارد. اما خودش از این امر آگاه نبود. او حتی نمی دانست دنیایی بیرون از غار هم وجود دارد.
درویش بعد از مبارزهاش در قلمرو لرد لاس، هنوز پریشان است. او به شهرکی سینمایی دعوت میشود تا در ساخت فیلمی تخیلی و ترسناک درباره موجودات شیطانی همکاری کند. گروبز و بیلـای نیز همراهش میروند. دنیای سینما بچهها را مبهوت میکند، اما گروبز به وقایعی پی میبرد که هیچ فیلمی نمیتواند به اندازه آنها خونبار و هولناک باشد. چه کسی حرفهای گروبز را باور میکند؟
-لباس جدید پادشاه - در زمان های خیلی خیلی دور، پادشاهی بود که دلش می خواست همیشه لباس های خوب بپوشد. خیاط های مخصوص شاه، هر روز یک لباس تازه برای او می دوختند. روزی رسید که خیاط های او دیگر نتوانستند لباسی با شکل تازه برایش بدوزند. پادشاه خودخواه عصبانی شد و فریاد زد: من قبلا این لباس را پوشیده ام! مگر نمی دانید که من هیچ وقت یک لباس را دوبار نمی پوشم.
یک روز دو آدم حقه باز به قصر شاه آمدند و گفتند جناب شاه، ما از راه خیلی دوری به اینجا آمده ایم تا شما را راضی کنیم. ما بافنده هایی هستیم که کار خود را خیلی خوب بلد هستیم. ما می توانیم پارچه عجیبی ببافیم. این پارچه مخصوص، طوری است که آدم های احمق نمی توانند آن را ببینند. پادشاه گفت: هووووم… چه جالب! این طوری می توانم بفهمم که کدام یک از وزیرانم با هوش و کدام یک احمقند.
این مجموعه به صورت ده جلد جداگانه نیز منتشر شده است:
1- خانم کلاغه و مار سیاه
2- درختی که حرف می زد
3- چشمه ای که مال ماه بود
4- موشی که دختر شد
5- مرد جهانگرد، مارخط خطی
6- زبرا و دوستانش
7- شیر و خرگوش دم سیاه
8- لاک پشتی در آسمان
9- ماهی خوار حیله گر، ماهی های خوش باور
10- دوستی شیر و شتر
خلاقیت یکی از نشانه های، انسان هنرمند است. این کتاب پر از طراحی هایی است که به صورت علمی و هنرمندانه شما را با این رشته هنری آشنا می سازد و عملا شما را به این دنیای خیال انگیز، وارد می کند. چیزی شبیه بازیگوشی در طراحی و رنگ آمیزی. به این دنیای خلاق و سرگرم کننده خوش آمدید
" گنج راکهام سرخ پوش " در سال 1944 منتشر گردید. پروفسور کلکوس که برای اولین بار در این کتاب معرفی میشود در کتابهای بعدی به یکی از شخصیتها و قهرمانهای اصلی ماجرای تن تن تبدیل میشود. این کتاب نقطهی عطفی در ماجراهای تن تن است چون تمرکز و توجه از روی تن تن برداشته میشود. ناخدا هادوک به شخصیت جالب توجهای تبدیل شده و به ریشهی خانوادگی او اشاره میگردد. قصرمارلین اسپیاک نیز برای اولین بار به عنوان محل اقامت قهرمانان داستان هویت پیدا میکند.
در مجموعه چهار جلدی((ماجراهای آقاموشه)) که اینک در یک مجلد به چاپ رسیده، ماجراهای موش کوچکی برای کودکان گروه سنی((الف)) و ((ب)) نقل شده است .در نخستین داستان که((لکههای سرخ و عجیب)) نام دارد، آقاموشه به همراه ببری گربه اسباب بازیاش یک نقاشی میکشند و برای کشیدن تصویر خورشید، از رنگ قرمز استفاده میکنند .اما در حین نقاشی چند قطره رنگ روی پوستشان میریزد، آنها تصور میکنند بیماری سرخک گرفتهاند ;از همین رو، مشغول استراحت و مداوا میشوند .ولی رنگ قرمز پاک نمیشود .آنها تصمیم میگیرند به دکتر بروند اما در بین راه باران میآید و لکهها را از بین میبرد .بنابراین آقاموشه در حاشیه کتاب راهنمای پزشکیاش مینویسد :((هر وقت سرخک گرفتید، اول لکهها را با آب باران بشویید .اگر لکهها نرفت فوری به دکتر بروید)) .
هوا سرد شده است. من همیشه خرده های نان را پشت پنجره می ریزم. آن وقت گنجشک ها می آیند و از دیدن آن همه غذا با خوشحالی روی پاهایشان می پرند.
من هم با مهربانی به آنها نگاه می کنم. وقتی گنجشک ها سیر می شوند، با نوک به شیشه پنجره می زنند و از من تشکر می کنند.
آن وقت من لبخند می زنم و دستم را برایشان تکان می دهم.