کتک خور سلطنتی
«یه کتکخور به دنیا اومده که زوزه بکشه! مثل خوکی که توی گِل گیر افتاده! … دفعهی بعد جیغ بزن و زوزه بکش! میشنوی چی میگم؟ اگه این کار رو نکنی به پاپا میگم که جُلپارههای خودت رو بهت بپوشونه و با یه اردنگی پرتِت کنه توی خیابونها. همونجایی که قبلاً بودی.»
روح جمی پرواز کرد و اوج گرفت. توی دلش گفت: «چه بهتر! من که از خُدامه! خیلی هم ممنونم از لطف شاهونهی شما. جُلپارههای خودم رو میپوشم و توی یه چشم به هم زدن میزنم به چاک!»
شاهزاده، یک مارمولک تمام و کمال است، آبزیرکاه و موذی، خیلی هم به شاهزاده بودن خودش مینازد، با کوچک و بزرگ شوخیهای خرکی میکند و هیچ به درس و مشقش اهمیت نمیدهد. اما طبق قانون تنبیه شاهزاده ممنوع است. ترکه، کتک، سیلی، شلاق، حتی یک کفدستی ساده هم برای شاهزاده ممنوع است. پس یک پسر معمولی در قصر نگهداری میشود تا به جای او کتک بخورد و مایهی عبرتش شود: «کتکخور سلطنتی»! به حق چیزهای نشنیده!
شاهزاده از شلاق خوردن کتکخورش لذت میبرد تا اینکه …