نوسوادانِ کلاس اول، به تدریج که خواندن را میآموزند و با شکل حروف و صداها و کلمهها آشنا میشوند؛ خواند توانست نوشتههای سادهی غیردرسی را هم بدون کمک گرفتن از دیگران میخوانند.
نگاه کن (من آشپزم)
کتاب نگاه کن من یک آشپزم پر از فعالیتها و بازیهای عملی و دستور پخت غذاهایی است که مستقیماً با کنجکاوی طبیعی کودک شما سروکار دارد. هر فعالیت با این هدف طراحی شده است که کودک شما با تمام حواس پنجگانه خود بازی کند و یاد بگیرد. شما میتوانید علاقهی فرزندتان به غذا، آشپزی، مهارتهای علمی و همچنین آگاهی او از جهان را پرورش دهید.
کتاب نگاه کن من یک آشپزم پر از فعالیتها و بازیهای عملی و دستور پخت غذاهایی است که مستقیماً با کنجکاوی طبیعی کودک شما سروکار دارد. هر فعالیت با این هدف طراحی شده است که کودک شما با تمام حواس پنجگانه خود بازی کند و یاد بگیرد. شما میتوانید علاقهی فرزندتان به غذا، آشپزی، مهارتهای علمی و همچنین آگاهی او از جهان را پرورش دهید.
در بخشی از کتاب نگاه کن من یک آشپزم میخوانیم:
شما برای اینکه آشپز بزرگی باشید، نیازی به یک کلاه سفید بزرگ یا رستوران شیک ندارید. شما همین حالا، آنچه لازم است را در اختیار دارید: مغز و حواس پنجگانه شگفتانگیزتان!
زمانی که به صورت آزمایشی آشپزی میکنید، بسیار جالبتر است. در اینجا سؤالاتی آمده است که در هنگام آشپزی از خودتان میپرسید.
- شکل، حس، بو، صدا و مزهی غذای من چگونه است؟
- وقتی دستور عمل پخت را دنبال میکنید، چه تغییراتی در خوراکیتان میبینید؟
- آیا مواد در حین پخت تغییر میکنند؟
- برای بهتر شدن مزهی غذا چه کاری میتوانم انجام دهم؟
سایر کتاب های همین ناشر
نوسوادانِ کلاس اول، به تدریج که خواندن را میآموزند و با شکل حروف و صداها و کلمهها آشنا میشوند؛ خواند توانست نوشتههای سادهی غیردرسی را هم بدون کمک گرفتن از دیگران میخوانند.
آثار کلاسیک ادبی، میراث ماندگار و بی مرز فرهنگ و هنر بشری به شمار می آیند که تقریبا به همه ی زبان های دنیا ترجمه شده. نشر افق بعضی از شاهکارهای ادبیات کلاسیک را طبق الگویی جهانی و مرسوم، با حذف توصیفات کسالت آور برای مخاطب امروز و مطابق با ذوق و سلیقه ی او کوتاه کرده است.
در نیكلاس نیكلبی، چهره زشت فقر و بیعدالتی را به خصوص در حق كودكان نشان میدهد. اما او چون بسیاری از اندیشمندان اصلاحطلب واقعگرا، تلخی و شیرینی را به هم میآمیزد و رمان غمانگیزش را با رنگهایی شاد تزیین میكند. پدر نیكلاس ورشكست میشود و با مرگش، خانواده بیپناهش را تنها میگذارد. در این میان، رالف عموی شیاد نیكلاس به شرطی حاضر میشود سرپرستی این خانواده را بپذیرد كه نیكلاس معاون مدرسهای شبانهروزی شود، مدرسهای كه در حقیقت زندانی مخوف است.
هدف از انتشار مجموعه كتابهای خودم میخوانم ترویج كتابخوانی، افزایش لذت خواندن و ایجاد عادت به مطالعه در كودكان است.
نوسوادانِ كلاس اول، به تدریج كه خواندن را میآموزند و با شكل حروف و صداها و كلمهها آشنا میشوند؛ خواند توانست نوشتههای سادهی غیردرسی را هم بدون كمك گرفتن از دیگران میخوانند.
کمتر کودکی است که شعری از مصطفی رحماندوست از برَ نباشد یا کتابی از او در کتابخانهاش نداشته باشد.
رحماندوست اما این بار در تک تک شعرهای این مجموعه با خداوند بخشنده و مهربان حرف میزند و با زبانی صمیمی و دلنشین او را کودکانه نیایش میکند. تصویرسازیهای خلاقانهی نیلوفر میرمحمدی هم رنگ و نور و زیبایی این فضای شاعرانه را دوچندان کردهاند.
در هیچ هیچ هیچانه شاعران نامآشنای شعرها با آگاهی از تاثیر متلها، سرودههایی بیمنطق و بیمعنی ولی آهنگین بافتهاند تا هم لذت بازی و تخیلی بیحد و مرز را به کودکان هدیه کنند و هم به زندگی بچههای امروز قدم بگذارند.
هدف از انتشار مجموعه کتابهای خودم میخوانم ترویج کتابخوانی، افزایش لذت خواندن و ایجاد عادت به مطالعه در کودکان است.
نوسوادانِ کلاس اول، به تدریج که خواندن را میآموزند و با شکل حروف و صداها و کلمهها آشنا میشوند؛ خواند توانست نوشتههای سادهی غیردرسی را هم بدون کمک گرفتن از دیگران میخوانند.
در این کتاب میمینی با کبریت بازی میکند و با خطر آتش آشنا میشود.
بابا و مامان به سفر میروند و جودی و استینک را به عمه اُپال میسپارند. حالا این به کنار، دو تا از رفیقهای جودی هم میخواهند تعطیلات را به جای دیگری بروند.
جودی از تابستان کسلکنندهای که در پیش دارد، شاکی است؛ اما اتفاقهایی میافتند که او به خواب هم نمیدید!
خودت را برای تماشای یک سیرک بزرگ و پرهیجان آماده کن. از کدام یکی بیشتر خوشت میآید؟ بندباز شجاع یا دلقک بانمک؟ شاید هم دوست داری جای این یکی باشی…
اجی مجی، لاترجی جعبهی خالی چی داره؟ شعبدهباز از توی اون خرگوشی رو در میآره
هدف از انتشار مجموعه کتابهای خودم میخوانم ترویج کتابخوانی، افزایش لذت خواندن و ایجاد عادت به مطالعه در کودکان است.
نوسوادانِ کلاس اول، به تدریج که خواندن را میآموزند و با شکل حروف و صداها و کلمهها آشنا میشوند؛ خواند توانست نوشتههای سادهی غیردرسی را هم بدون کمک گرفتن از دیگران میخوانند.
الیور، پسرک یتیم و بینوا که از چنگ ارباب سنگدلش گریخته است، در شهر پرخطر لندن تنهاست. چیزی نمیگذرد که او در دام فاگین، پیرمردی شرور که خانهاش پاتوق دزدها و جیببرهاست، گرفتار میشود.
جین ایر دختری زیبا و جوان به عنوان معلم سرخانه به عمارت اشرافی آقای دوچستر میرود. خیلی زود بین این دو رابطهای عاشقانه شکا میگیرد. اما افشای رازهایی از زندگی گذشتهی دوچستر و سرنوشت همسرش این رابطه را بر هم میزند. جین ایر از آنجا میرود،اما خاطرهی عشق دوچستر آسودهاش نمیگذارد.
گراهام در این داستان از شخصیتهای حیوانات استفاده کرده تا به زندگی انسانها بپردازد. همین فضای سمبلیک و فانتزی این رمان را برای گروههای سنی مختلف جذاب کرده است. اهمیت دادن به دوستی، از خود گذشتگی و احساس مسئولیت در برابر دیگران در این اثر اصیل و ماندنی با سبکی متفاوت مطرح میشود.
وحشتناک است کسی در خانهای زندگی کند که میان دیوارهایش آدمهای زیادی دفن شدهاند. یک قبرستان عمودی!
من جهان مردگان را دیدهام. چیزها دیدهام که هیچکس توان شنیدنش را ندارد.
من از جهان مردگان پیامی آوردهام: «مراقب باش!»
مردگان هم گریه میکنند، اما گریهای بدون اشک…
کتابهای این مجموعه، داستانهایی جذاب و نقاشیهایی دوستداشتنی دارند. این کتاب کوچک هم در دست کوچولوها به خوبی جا میگیرند و هم در خاطرهی آنها تا سالها زندهاند.
در شهر داستانی، همه برای زندگی بهتر به هم کمک میکنند. در هر کتاب از کتابهای این مجموعه بچهها در دل قصه با یکی از شغلها آشنا میشوند.
دنیای پپا 34 (پپا خوابش نمی آید)
وقت خواب است، اما پپا و جورج خوابشان نمی آید و دوست دارند بازی کنند و توی چاله های پر از گل بالا و پایین بپرند.
بابا و مامان می گویند باید زودتر حمام کنند و دندان هایشان را مسواک بزنند فکر میکنی بالاخره آنها میتوانند پیا و جورج را بخوابانند؟
آن شب، استینک خواب یک چیز لزج لب گنده ی گرد و قلنبه را دید که آهسته آهسته می خزید و می آمد تا سیاره ی زمین را بگیرد. وقتی بیدار شد، سعی کرد آن را عین پاک کردن گچ از روی تخته سیاه قدیمی از ذهنش پاک کند. اما حتی حلیم صبحانه اش شبیه صحنه ی حمله ی کپک غولی شده بود.
در تمام راه کلاس فوق العاده ی علوم، استینک نتوانست از فکر چیزهای کپک غولی بیرون بیاید. مثل چیزهای لیز. لزج. چسبناک. کپک غولی. مغز. گِل. لجن. ژله ی لرزانک.
به مرکز اکتشاف که رسید، یک نفر بیرون در منتظرش بود. و او کسی نبود جز… رایلی رُتنبرگر.
گاهی رایلی رتنبرگ ضدحال می شد. استینک امیدوار بود امروز یکی از آن روزها نباشد.
رایلی موی بافته اش را برای استینک تکان داد. بعد هم خندید و دندان افتاده اش را نشان داد.
ـ استینک! بیا اینجا! برای کلاس فوق العاده ی کپک لجنو حاضری؟
استینک گفت: «فکر کنم.»
رایلی گفت: «انگار زیاد هیجان زده نیستی. چی شده؟ از وقتی پروژه ی هواشناسی را تمام کردیم، منتظر این لحظه بودیم.»
استینک نمی خواست به رایلی بگوید که از یک فیلم کپک غولی قدیمی ترسیده. برای همین سعی کرد الکی لبخند بزند.
مثل نامهای ولی
توی هیچ پاکتی
جا نمیشوی
جعبهی جواهری
قفل نیستی ولی
وا نمیشوی
مثل میوه خواستم بچینمت
میوه نیستی، ستارهای
از درخت آسمان جدا نمیشوی
هیت کلیف کولیزاده در آرزوی کاترین اشرافزاده است. کاترین هم دل به او باخته اما برای رسیدن به هیت کلیف با موانع بسیاری روبهروست. عشق آنها همچون عمارتی است بر بلندی و در معرض بادهای ویرانگر. این داستان شورانگیز و پرهیجان بارها در سینما، تلویزیون و تئاتر مورد اقتباس قرار گرفته است.
میخواهم برای دخترعمویم، ملکهی انگلستان، نامه بنویسم!
قرار است جودی برای درس مطالعات اجتماعی، درخت خانوادگی یا همان شجرهنامه درست کند.
او از روی مدارک قدیمی خانوادگیشان میفهمد که ممکن است با ملکهی انگلستان نسبت فامیلی داشته باشد!
جودی آرام و قرار ندارد تا هرچه زودتر این خبر دست اول را به دوستهایش بگوید. اما در کلاس، وقتی جسیکا از درخت خانوادگیاش میگوید، رازهای تازهای برملا میشود که جودی را حسابی غافلگیر میکند.
چشم می تونه ببینه کارش فقط همینه
در این کتاب کودکان در فضایی شاد و پر جنب و جوش با حواس پنجگانه آشنا میشوند. از توی آیینه داینا را میبینند، صدای طبل و شیپور را میشنوند، گلهای صورتی را بو میکنند، بر پشمهای نرم بره دست میکشند و هندوانه شیرین را میچشند!