روزی از روزها، من دوستی داشتم. یک دوست که سروکلهاش از ناکجا پیدا شده بود. پرسیدم از کجا آمده است، اما خودش هم نمیدانست. او پیش من ماند، و هر روز، بالای صخرهی بزرگ باهم خوراکی میخوردیم و به جنگل نگاه میکردیم.
پسر بیشتر وقت خودش را در اتاقی می گذراند که قرار بوده برای برادر کوچکش باشد، اما هیچ وقت پایش به این اتاق باز نشد و متیو همیشه درباره ی او احساس گناه می کند. او به نوعی بیماری وسواس گونه دچار است، آن قدر که همیشه در...
کتاب «صوت» نوشتهی «کرول بلارد» را «شهرام رجبزاده» به فارسی برگردانده است. این کتاب یکی از جلدهای مجموعهی «از کاربردهای علوم چه میدانیم» است که برای نوجوانان تدوین شده است. در توضیح پشت جلد کتاب آمده است: «به...
به نیروهای گوناگونی که در اطرافتان کار میکنند، نگاه کنید. نیروها چیستند و چگونه اندازهگیری میشوند؟ حرکت چگونه ایجاد میشود؟ کتاب نیرو و حرکت به چنین پرسشهایی پاسخ میدهد. با انجام آزمایشهای گام به گام آن...
هاگی (عروسک نرم و پشمالوی آبیرنگ) و چوبی (ترکهی چوب) متعلق به پسری به نام ریس هستند و بیشترِ وقت خود را کنار هم، توی کولهپشتی او میگذرانند. آنها همیشه با همان کوله، این طرف و آن طرف میروند تا اینکه که یک بار...
در جنگ جهانی اول، جویی را که یک اسب مزرعه است، به ارتش فروختهاند تا به جبهه فرستاده شود. وقتی او را به زور از مزرعه دور میکنند، قلبش به خاطر آلبرت، پسر مزرعهدار که مجبور است در خانه بماند، از اندوه لبریز میشود!
صورت سوفی به شیشهی پنجرهی تاکسی درب و داغان چسبیده بود. مچ دستانش با تکهای نایلونی کهنه، جلویش بسته شده بود. در چند ساعت گذشته، هر وقت خطاب به پشت سر راننده داد نمیکشید، طناب را میجوید
تنها پناه جورجیا اگریدی از دست آزارهای بیپایان برادر ناتنیاش سوارکاری است. یک شب جورجیای غمگین مجسمهی اسب بالدارش را بغل میکند و به خواب میرود. اما صبح روز بعد، او در دوران رنسانس و شهر رمورا چشمهایش را باز...
استینک یواش زد روی دماغش و گفت: «بچه ها توی موزه بهم گفتند جناب دماغ. امروز فهمیدم که واقعا واقعا بوها را از همه ی بچه های کلاس بهتر می فهمم. سوفی گفت حتی از سگ ها هم بهتر بو می کنم.» مامان گفت: «امیدوارم!» و با جودی...
آن شب، استینک خواب یک چیز لزج لب گنده ی گرد و قلنبه را دید که آهسته آهسته می خزید و می آمد تا سیاره ی زمین را بگیرد. وقتی بیدار شد، سعی کرد آن را عین پاک کردن گچ از روی تخته سیاه قدیمی از ذهنش پاک کند. اما حتی حلیم...
استینک، برادر جودی دمدمی و قد کوتاهترین بچهی کلاس دوم است.جودی یک شب قد برادرش را اندازه میگیرد و میبیند استینک کوتاهتر شده! استینک حسابی نگران میشود. نخود و شیر میخورد، بلوز و شلوار راه راه میپوشد.
بوگندو، چندش آور، حال به هم زن!استینک در نمایشگاه حال به هم زن موزه ی علوم، از ماشین استفراغ و دستگاه آروغ سنج دیدن می کند. او در میان آن همه بوی گند، می فهمد که دماغش حرف ندارد و حس بویایی اش معرکه است!استینک حالا می...
انتشارات افق منتشر کرد:دل و روده، مغز، چشم!فقط یک هفته مانده تا جلد پنجم کابوس در خیابان زامبی منتشر شود. کتاب که چاپ شود، استینک اولین نفر توی صف است تا زودتر کتاب را بخرد و به راه پیمایی شبانه ی زامبی ها برود....
وقتی که توی مغازهی فروش حیوانات خانگی، از دست موشهای گینهای غوغا بهپا شد، استینک و دوستهایش، وبستر و سوفی، دستبه کار شدند تا برای 101 موش صحرایی گینهای جیغجیغوی فسقلی، خانه پیدا کنند. درست همینجا، سفر...
چهچیزی شما را به کسی که هستید تبدیل میکند؟بچههای خانوادهی گریاستون فکر میکردند جواب این سؤال را میدانند. چِس مراقب خواهر و برادر...
شما به افتتاحیه ی بزرگ فروشگاه سینکلر دعوت شدهاید! به دنیایی پر از شیرینی، کلاه، عطر و اسراری در هر گوشه و کنار وارد میشوید. از دزدی جسورانه ی گنجشک کوکی گرانبها تعجب خواهید کرد. از اجرای نقشه های شریرانه ی پست...
سوفی تیلو دختر زیبا و باهوشی که به بعد از مرگ پدرش همه ی دارایی هایش را از دست داده، در بخش فروش کلاه فروشگاه سینکلر کار می کند. او ناخواسته توانست نقشه ی بزرگترین شرور لندن یعنی بارون را نقش بر آب کند و گنجشک کوکی...