لوکا هيولاي دريايي دوست داشتني و با نمکي بود. يک روز لوکا و دوستش به خشکي رفتند و يکدفعه به انسان تبديل شدند. او آرزو داشت توي مسابقه شرکت کند و با جايزهاش موتور وِسپا بخرد. وسط مسابقه باران باريد و لوکا به هيولا تبديل شد!
مجموعه کتاب های گردو 11 جاده های مارپیچ (مارپیچ ها)
«کتابهای گردو» از مجموعهی باشگاه مغز کودکان، مجموعهای هدفمند است که تمرینهایی ساده و جذاب برای کودکان سه سال به بالا ارائه میدهد تا ضمن سرگرمی، بازی و رنگآمیزی، عملکردهای مغزی آنان را نیز تقویت کند.
«کتابهای گردو» از مجموعهی باشگاه مغز کودکان، مجموعهای هدفمند است که تمرینهایی ساده و جذاب برای کودکان سه سال به بالا ارائه میدهد تا ضمن سرگرمی، بازی و رنگآمیزی، عملکردهای مغزی آنان را نیز تقویت کند.
برای استفاده از این کتابها به ترتیب خاصی نیاز نیست و میتوان با هر کتابی که کودک رغبت بیشتری به آن نشان میدهد، آغاز کرد. ابزار مورد استفاده، یک مداد سیاه و چند مدادرنگی است.
سایر کتاب های همین ناشر
کتابهای گردو مجموعهای از باشگاه کودکان است که با ارائه تمرینهای ساده و ملموس سعی دارد سطح عملکردهای ی کودکان سه سال به بالا را ارتقا دهد و زمینه را برای رشد بهتر آنها فراهم کند. تمرینات این مجموعه به ابزار خاصی نیاز ندارد و فقط با چند مدادرنگی میتوان تمامی آنها را تکمیل کرد. اعضای این مجموعه اولویتبندی خاصی ندارند و میتوانید همهی مجموعه یا تعدادی از کتابها را در اختیار کودک قرار دهید. استمرار حل چنین تمرینهایی در طول زمان، تأثیر چشمگیری در بهبود و تقویت عملکردهای ی کودکان دارد.
کارتون های خواندنی (سرمای خفته) السا قدرت جادویی داشت و با برف هرچیزی درست میکرد.
السا ملکه شد. یکبار که او از دست آنا عصبانی شد، نتوانست قدرتش را کنترل کند و همهجا یخ زد. السا به کوهستانی خیلی دور فرار کرد.
السا و آنا دوباره با هم دوست میشوند؟
هامفری، نهنگ بزرگ قصهی ما،
وجببهوجبِ دریا را زیر و رو میکرد
و هر چیزی را که میدید جمع میکرد؛
راستش اصلاً هم برایش فرقی نمیکرد زیاد باشد یا کم...
فقط دلش میخواست بیشتر و بیشتر داشته باشد.
اما با همهی آن چیزهایی که داشت،
همیشه احساس میکرد
جایی یک چیز خالی است
لیبی عاشق این است که مواد را اندازه بگیرد، ترکیب کند و چیز های جدید درست کند. حالا توی مدرسه لیبی قرار است جشنواره پاییزی برگذار شود. لیبی و دوست هایش داوطلب می شوند که مسئول غرفه علم باشند. آن ها حسابی هیجان دارند و می خواهند با آزمایش های علمی جالب و هیجان انگیز همه را غافلگیر کنند و برنده مسابقه شوند! باید ببینیم آزمایششان آن طور که برنامه ریزی کرده اند پیش می رود یا نه!
کتاب «معجزه ی کلمات» از قدرت شگفتانگیز کلمهها میگوید. بعضیها تمبر پستی جمع میکنند، عدهای سنگهای قیمتی و عدهای آثار هنری. جرومی عاشق جمعآوری کلمههایی است که دلهای مردم دنیا را بهم نزدیکتر میکند و به آنها قدرت میبخشد.
او میان جملهها، کلمههای شگفتانگیزی مانند صلح، جاودانه، پرواز و مهربانی را برمیگزیند و آنها را دستهبندی میکند. او متوجه میشود که بعضی از سادهترین کلمهها، قدرتمندترین کلمهها هستند.
پیتر اچ. رینولدز، نویسنده و تصویرگر کانادایی به سبب آثاری که دربارهی زیباییشناسی، خلاقیت و ابراز وجود برای کودکان نوشته است، شناخته شده است و کتاب «نقطه» مشهورترین اثر اوست.
پیتر، تاکنون ۶۵ کتاب نوشته، اما به گفته خودش ۱۰۰ ایده دیگر هم در سر دارد. او علاوه بر نوشتن داستان و تصویرگری آن به تهیه فیلم متحرک آموزشی نیز علاقهمند است و آن را به شکل حرفهای انجام میدهد.
به نظر شما کودکتان ميتواند خيلي کارها را خودش انجام بدهد؟
اميدواريم جوابتان به اين سؤال مثبت باشد! ولي فراموش نکنيد که حتي وابستهترين بچهها هم به يادآوري نياز دارند. وقتي براي بچهها فرصت خوبي فراهم کنيم، آنها تواناييهايشان را در انجام کارهاي مربوط به خودشان نشان ميدهند. در عين حال خيلي طبيعي است که آنها به توانمنديشان شک کنند و از خودشان بپرسند که آيا ميتوانند کارهاي سخت را انجام بدهند يا نه. تسلط به احساسات براي افراد کم سن و سال کار راحتي نيست، به همين علت بچهها به کمک ما نياز دارند!
ما با هم سوار بر قایق خیال به این جهانِ زیبا و شگفتانگیز سفر میکنیم؛ به اعماقِ کهکشانها و دلِ دریاها میرویم و از قلهها و دشتها و صحراها گذر میکنیم. هر جا که قدم میگذاریم نشانهای از قدرت خدا میبینیم؛ تابلوی نقاشی بینظیری که خدا آن را آفریده است. وقتی او دنیا را آفرید، یکعالمه قصهی زیبا نوشت؛ قصهی زندگی و آفرینش، قصهی زیبایی و نور و بهشت.
مجموعه «باشگاه مغز کودک» برای والدین و معلمانی است که باور دارند، یادگیری و سرگرمی برای کودکان باید در کنار هم باشد. ما در این مجموعه به دنبال آن هستیم تا به کودکان یاد دهیم چگونه از عملکردهای متعدد مغزی خود (مانند توجه و حافظه) استفاده کرده و تمرینات این مجموعه را حل کنند؛ تمریناتی که بهصورت هدف دار، پله پله و به تدریج از آسان به دشوار چیده شده اند و در هر پله کودک را با چالش جدیدی مواجه میسازند.
«آرجی» روز سختی را گذرانده است. وقتی از خواب بیدار شد، یک آدامس به موهایش چسبیده بود. بعد از آن، چون دیر به مدرسه رسیده بود، زنگ تفریح را از دست داد. در تکالیف ریاضی، نمرهی صفر گرفت. موقع بازی فوتبال به تیم خودشان گل زد. آخر سر هم، با خمیر کیک وارفته، آشپزخانهی مادرش را به هم ریخت. آرجی با کمک مادرش فهمید چون به راهنماییهای مادر، مدیر مدرسه، معلمها و حتی دوستانش توجه نمیکند، دچار مشکل میشود.
این کتاب، به تمام خوانندگان کودک میآموزد گامهایی به سوی مهارتهای ضروری و مهم بردارند؛ مهارتهایی شامل گوش کردن و دنبال کردن توصیهها.
وقتی آرجی یاد بگیرد از این مهارتها به روشی درست استفاده کند، میتواند بهترین روز زندگیاش را بسازد.
شاهزاده کوچولوی خندانی در دل ستارهها پنهان است.
زیبایی ستارهها برای همین است.
هرآنچه پنهان است، زیباست!
حالا وقتی به آسمان نگاه میکنم،
انگار همهی ستارهها فقط برای من میخندند.
ویوی دختر کجکاوی است و همه چیز را با دقت بررسی می کند. او اطلاعات را که به دست می آورد، یادداشت می کند. بعد، سوال هایی طرح می کند تا با کمک آن ها بفهمد جهان چطوری کار می کند. امروز قرار است ویوی با معلم و بچه های کلاس برای گردش علمی به ساحل دریا برود. باید ببینیم چه جانوران جالبی می بیند و چه چیزهایی کشف می کند!
«گاندی» که یک مرد جوان هندی بود، در روزگار خود میدید که چطور دولتمردان بریتانیا با مردمِ کشورش ناعادلانه رفتار میکنند. او که نمیتوانست نابرابریها را بپذیرد، یک راه خارقالعاده برای مبارزهکردن پیدا کرد: اعتراض در کمالِ آرامش و صلح! او از آفریقای جنوبی به هندوستان رفت؛ جایی که در آن یک انقلابِ بدون خشونت را رهبری و کشورش را از زیر بار قوانین بریتانیایی آزاد کرد.
گاندی اگرچه ظاهر آرام و خونسردی داشت، توانست به آرامی همهچیز را در هندوستان تغییر دهد و بعدها روی جنبشهای حقوق اجتماعی در سرتاسر دنیا تأثیر بگذارد. او ثابت کرد که حتی کوچکترین افراد هم میتوانند قدرتمندترین باشند!
جک، پسری شاد و مهربان است.او عاشق مدرسه است و هزار و یک سرگرمی جورواجور دارد.
اما مثل هر پسری، گاهی در خانه و مدرسه با موقعیتهایی سخت و دشوار روبهرو میشود...
بیایید ببینیم که جک چهطور با ذهنی قوی و نگاهی مثبت، از پَس چالشها و مشکلات روزانهاش برمیآید.
کتابی به قلم یکی از متخصصان روان شناسی بالینی و جنایی که به شیوه ای داستانی، مستقیم و تاثیر گذار یکی از احساسات و مسائل هیجانی کودکان را مورد توجه قرار می دهد. این مجموعه سبب به اشتراک گذاری احساسات و مشکلات کودکان در محیط امن خانواده و پرداخت به آن به شکلی مناسب می گردد.
«کتابهای گردو» از مجموعهی باشگاه مغز کودکان، مجموعهای هدفمند است که تمرینهایی ساده و جذاب برای کودکان سه سال به بالا ارائه میدهد تا ضمن سرگرمی، بازی و رنگآمیزی، عملکردهای مغزی آنان را نیز تقویت کند.
برای استفاده از این کتابها به ترتیب خاصی نیاز نیست و میتوان با هر کتابی که کودک رغبت بیشتری به آن نشان میدهد، آغاز کرد. ابزار مورد استفاده، یک مداد سیاه و چند مدادرنگی است.
گرو خیلی شرور بود. یک روز به سرش زد ماه را بدزدد.
او با مینیونها نقشه کشید تا اول دستگاه کوچک کننده را از قلعهی وِکتور بدزدد. وکتور به سه تا دخترکوچولو کلوچه سفارش داده بود، گرو میخواست به کمک آنها داخل قلعه برود.
رِمی موش کوچولویی بود که آرزو داشت سرآشپز شود.
یک روز، یک آدم لانهی موشها را پیدا کرد. آنها با قایقهای نجات فرار کردند. رمی بقیهی موشها را گم کرد و گذرش افتاد به یک رستوران معروف. باباجانگو همهجا را زیرپا گذاشت تا پسرش را پیدا کند.
تکتکِ ما آدمها موهبتهایی داریم که میتوانیم با دیگران تقسیم کنیم.
به کودکان بیاموزید که هدیه دادن به دیگران، برایشان شادمانی به ارمغان میآورد.
فرقی نمیکند چند ساله باشید، همه میتوانیم هوای یکدیگر را داشته باشیم. انسانهای خاص بسیاری در زندگی کودکان هستند که میتوانند با هدیه دادن از آنها تشکر کنند. این کتاب به کودکان این قدرت شگفتانگیز را میدهد تا با اعتمادبهنفس و شادمانی بیشتر قدردان داشتههایشان باشند و آنها را با دیگران هم قسمت کنند.
تا حالا با خودت فکر کردهای، شادی یعنی چه؟
این کتاب با حرفهایش به تو کمک میکند تا خوشحال و خندان باشی و دنیایت را پر از شادی کنی.
هر فکر تازه یک روز چه سرنوشتی پیدا میکند؟ اتفاقات بزرگ، جسورانه، هوشمندانه و احمقانه، داستانها و کتابها، آثار هنری، اختراعات، اکتشافات، محصولات تجاری، روشهای درمانی جدید و هرچه اطرافمان میبینیم، روزی فقط یک فکر بودهاند. فکر تازهی تو به چه چیزی تبدیل خواهد شد؟ همهچیز به خودت بستگی دارد.
ولی او هنوز عاشق مهدکودک است.
راستش اصلاً و ابداً نم یتواند از خانم معلمش، چویی، دل بکند.
خُب، برای خودش دارودست هی دزدان دریایی راه م یاندازد
تا بتواند بازهم در مهدکودک بماند.
تو هم مثل امیلی فکر م یکنی
که دزدان دریایی به مدرسه نم یروند؟!
نقشه گنج، دوربین تک چشمی و شمشیرها را بردارید
و البته بادبانها را هم بکشید تا در این سفر طوفانی
همراه امیلی باشید...