ساکی یاماموتو کوچکترین تمایلی به جایگزین کردن هیجان و جذابیت توکیو با مراسمهای باستانی و آنتندهی ضعیف روستای مادربزرگش و گذراندن تعطیلات تابستانه در آنجا ندارد. آمادهسازیهای مراسم اوبون حوصلهسربر است. و بعد چند تا از بچههای محلی به او توجه نشان میدهند و ساکی موقعیتی کوچک برای کمی خوش گذراندن پیدا میکند، حتی اگر این کار به معنای بیاحترامی کردن به محراب باستانی خاندانش برای عمل کردن به چالشی شرارتبار باشد.
اما به محض آنکه ساکی زنگولهی مقدس را به صدا در میآورد، تاریکی به جریان میافتد. طلسم مرگی بر او گذاشته شده که ساکی سه شب برای لغوش مهلت دارد. ساکی باید به کمک سه روح راهنما و دوستانی که انتظار دوستیشان نمیرفت، یا ارزش خود را اثبات یا با دنیای زندهها خداحافظی کند.
مجموعه کاراوال (جلد دوم اسطوره ای)
قلبی برای محافظت کردن. قرضی برای ادا کردن. بازیای برای پیروز شدن.
دوناتلا دراگنا پس از کشیده شدن به دل دنیای جادویی کاراوال، بالاخره موفق به فرار از دست پدر و نجات دادن خواهرش اسکارلت از ازدواجی شده که برایش رقم زده بودند. دو خواهر در واقع باید این پیروزی را جشن بگیرند، اما تلا هنوز آزاد نشده. مدتی قبل از سر بیچارگی با مجرمی ناشناس معاملهای کرده و چیزی را به او قول داده که تابهحال هیچکس نتوانسته به دیگری تحویل دهد. اسم واقعی ارباب کاراوال، اسطوره.
تنها راه کشف هویت واقعی اسطوره، برنده شدن در کاراول است، بنابراین تلا یک بار دیگر خودش را درگیر این مسابقهی افسانهای، وارث تشنهبهخون سلطنت، داستان عشقی محکوم به شکست و شبکهی تارهای درهمتنیدهی رازهای کسانی از جمله خواهر خودش میکند. کاراوال همیشه از بازیکنانش شجاعت، زیرکی و فداکاری را طلب کرده، اما این بار چیزهای بیشتری میخواهد. اگر تلا نتواند به قولی که داده عمل کند و اسم واقعی اسطوره را نفهمد، همهی چیزهایی را که تابهحال برایش اهمیت داشتهاند و حتی شاید جانش را از دست میدهد. اما اگر برنده شود، اسطوره و کاراوال برای همیشه نابود میشوند...
خوش آمدید، به کاراوال خوش آمدید... بازی تازه شروع شده.