در كلانتري مركزي، كارآگاه سيتو سرش را با دانشنامهي كارآگاهان بزرگ گرم ميكند. سروان چينميادو هم با چشمهاي بسته مديتيشن ميكند. اما وقتي سر و كلهي فرمانده تروئنوس پيدا ميشود، آرامش و سكوت به هم میریزد.- یالا راه بيفتيد و با اولين پرواز خودتان را برسانید به آفريقاي جنوبي. فقط دو روز مانده جام جهاني فوتبال شروع بشود، اما يك نفر جام را دزديده.- خُب اينكه چیزی نيست. چرا نميروند يك جام ديگر جايش بخرند؟ توي مغازهها که همهجور جام و ليوان و فنجان پيدا ميشود.- اينقدر خنگبازي در نياور! چيز...
پرونده های کارآگاه سیتو و دستیارش چین می ادو 5 (در جستجوی موها)
کارآگاه سیتو دواندوان به دفتر بخش پروندههای عجیب، مرموز و خیلی سخت میآید.
- چرا داری میرقصی سروان؟
- دارم کونگ-فو تمرین میکنم. کونگ-فو یک هنر رزمی خیلی قدیمی است که در چین اختراع شده. در این ورزش از حیوانهای وحشی مثل ببر، میمون و درنا تقلید میکنند.
- این ادا اطوارها را بگذار کنار که باید زود، تند، سریع از کلانتری بزنیم بیرون.
برای کارآگاه سیتو هیچچیز بدتر از این نیست که وقتی گشنه شده و میخواهد خودش را به غذاخوری برساند، یک پرونده جلوی پایش سبز بشود. آن هم چه پروندهای: پروندهی یک کلاهگیسِ گمشده!