آرمان دووال، جوانی برآده از جامعهی بورژوازی فرانسه در قرن نوزدهم، در یک نگاه به مارگاریت گوتیه دل میبازد که عیاشی و سبکسریاش زبانزد است؛ و این آغازگر جدالی است چند جانبه میان دلدادگی، پول، حسادت، محافظهکاری، بیماری و مرگ.
کیتی دختر آتش پاره (مجموعه 14 جلدی قابدار)
شاید تو هم مثل کیتی هستی که گاهی با خودش یا بزرگترها مشکل پیدا میکند. با این همه دلش میخواهد کارش درست باشد و اوضاع را بیریخت نکند.
سایر کتاب های همین ناشر
کینو، مردی تنگدست، روزی مرواریدی بینظیر صید میکند. اما مروارید که میتواند همهی آرزوهای او و خانوادهاش را برآورده کند، آرامش او را بر هم میزند، کینو و همسرش شبانه از روستا میگریزند، اما مردانی مسلح در تعقیبشان هستند.
مگی و فرید در جستوجوی گردانگشت به دنیای داستان میروند. پس از رفتن آنها تبهکاران سر میرسند و بقیهی اعضای خانه را گروگان میگیرند.
مو مجبور میشود خودش، رزا، زاغچهی پیرزن و باستای چاقوکش را به دنیای داستان ببرد.
فنوگلیوی پیر که مدتها قبل در کتاب زندگی احساس خوشبختی کرده میخواهد با کمک مگی مسیر بدبختیها را به سمت اتفاقات خوب برگرداند؛ اما حاکم ستمگر، مارکله، پدر و مادر مگی را اسیر کرده است.
گمانم نیم ساعتی گذشته بود و در این مدت جز صدای چک چک آب هیچ صدای دیگری نشنیده بودم. بعید می دانستم کسی آن بیرون در کمینمان باشد، چون در تمام این مدت می توانست بیاید تو. با یک شمشیر که حتی بلد نبودیم از آن استفاده کنیم، چه کاری از دست ما برمی آمد؟ خیلی راحت می توانست بیاید تو و کلکمان را بکند. بلاخره دیر یا زود هم سروکله شان پیدا می شد و ما را آنجا گیر می انداختند. فکر کردم تا دیر نشده باید آن غار را، که هیچ راهی به جایی نداشت، ترک کنیم. این بود که دستم را از بغل گذاشتم روی شانه ی نیما و تکانش دادم. آهسته گفتم: «نیما!»
آثار کلاسیک ادبی، میراث ماندگار و بی مرز فرهنگ و هنر بشری به شمار می آیند که تقریبا به همه ی زبان های دنیا ترجمه شده. نشر افق بعضی از شاهکارهای ادبیات کلاسیک را طبق الگویی جهانی و مرسوم، با حذف توصیفات کسالت آور برای مخاطب امروز و مطابق با ذوق و سلیقه ی او کوتاه کرده است.
من از جهان مردگان پیامی آوردهام: «مراقب باش!»
دوست داری با دایان در ماجراهای تازهای که برایش پیش میآید همراه شوی؟ وقتی نینی به دنیا میآید، دایان میفهمد که میتواند چه کارهای خوب و قشنگی انجام دهد. این کتاب به کوچولوهایی که تازه یا خواهر شدهاند، اطمینان و آرامش میبخشد.
فقط یک نفر این راز را میداند…
وودرو، پسری که مادرش ناپدید شده، برای ادامهی زندگی، پیش پدربزرگ و مادربزرگش در ایالت ویرجینیا میرود. دختر خالهاش جیپسی هم که زیباترین دختر شهر است پدرش را از دست داده. دردهای مشترک و پنهان، صمیمیت میان دو نوجوان را بیشتر میکند؛ اما مشکلات و رازهای ناگفته هنوز باقیاند.
کمتر کودکی است که شعری از مصطفی رحماندوست از برَ نباشد یا کتابی از او در کتابخانهاش نداشته باشد.
رحماندوست اما این بار در تک تک شعرهای این مجموعه با خداوند بخشنده و مهربان حرف میزند و با زبانی صمیمی و دلنشین او را کودکانه نیایش میکند. تصویرسازیهای خلاقانهی نیلوفر میرمحمدی هم رنگ و نور و زیبایی این فضای شاعرانه را دوچندان کردهاند.
خود رابه آتش بزن و مترس!
شاید پدرم کاووس مرا به جنگ میفرستد تا از چالهای به چاه اندازد… شاید گرسیوز همنقشهی شومی در سر داشته باشد و بخواهد شمشیر بر زمین گذاریم تا شبانه شبیخون زند… انگار باید هر روز از آزمون آتشی بگذرم و بر لبهی تیغی راه روم که هر دو سویش پرتگاهی است پر از درندگان گرسنه و خونریز…
سطح 1 از مجموعه کتاب کلاس اولی، کتاب اولی: برای کودکان نوسوادی که درسهای 1 تا 5 کتاب فارسی اول دبستان را تمام کردهاند و میخواهند کلمهخوانی و جملهخوانی را تمرین کنند.
پپا مطمئن است که باید مثل دوستش، پدرو کوچولو، عینک بزند. بابای پدرو عینکساز است و پپا و مامان پیش او میروند تا چشمهای پپا را آزمایش کند.
دوست داری همراه او به عینکسازی بروی و ببینی آنجا چه اتفاقی برای پپا میافتد؟
مردم گاهی می پرسند: «این را دوست داری یا دوست نداری؟» یا «این خوب است یا بد؟» و یا «فلانی دوستت است یا دشمنت؟»
اما علاوه بر این ها باید گزینه های دیگری هم باشد!
بد نیست.
جوابش سخت است.
سوال برانگیز است!
جالب است.
من از دست شما وزوزیها چی کار کنم؟
وای! غرش من گم شده!
چرا نمیتوانم گره دمم را باز کنم؟
پس من کی یاد میگیرم که تاب بخورم؟
پس این خرطوم گنده به چه دردی میخورد؟
کی گفته که من شیر تنبلم؟
ایگرن و خانوادهاش در قلعهی بیبرنِل زندگی میکنند، قلعهای با شیرهای سنگی نعرهکش و کتابهای سخنگو و خندقی پُر از مار. پدر و مادر ایگرن جادوگرهایی بسیار ماهرند. حتی برادرش آلبرت هم جادو بلد است. اما ایگرن به جای این کارها دایم شمشیرزنی تمرین میکند، با این امید که روزی شوالیهای معروف شود. روزی پدر و مادر ایگرن موقع جادو دچار اشتباهی لپی میشوند و یک دفعه به شکل دو بچه فیل در میآیند. متاسفانه در همان روز اُسموند ناجنس هم به سمت بیبرنِل لشکرکشی میکند. حالا این ایگرن است که باید برای نجات پدر و مادر و دفاع از قلعه دست به کار شود.
دنیای پپا 18 (پپا مهربان است) هجدهمین جلد از مجموعه دنیای پپا است. پپا دوست دارد مهربان باشد. همه دوست دارند مهربان باشند. اما چطوری؟ مهربانی یعنی چه؟
ـ طرحهای مشکی را با مداد رنگی، ماژیک یا آبرنگ رنگ بزن.
2ـ طرحهای رنگ شده را از روی خط چینها برش بزن.
3ـ لبههای لباسها را روی بازوها و پاهای پیشی خم کن و به او لباس بپوشان.
تا به حال دلتان خواسته که به چیز دیگری تبدیل شوید؟ شرط میبندم که آنچیز لاکپشت نبوده! این داستان دربارهی مردی خجالتی است که عاشق زنی مهربان شده است.
کمکم سر و کلهی لاکپشت هم در داستان پیدا میشود. آیا لاکپشتها میتوانند، مرد را به زن برسانند؟ چهطوری؟
نوسوادانِ کلاس اول، به تدریج که خواندن را میآموزند و با شکل حروف و صداها و کلمهها آشنا میشوند؛ خواند توانست نوشتههای سادهی غیردرسی را هم بدون کمک گرفتن از دیگران میخوانند.
دنیای پپا 32 (پپا و پری دندان)
اولین دندان شیری پپا افتاده است مامان میگوید اگر آن را زیر بالشش بگذارد، پری دندان، شب برایش یک سکه میآورد. پپا تصمیم میگیرد تمام شب بیدار بماند و پری دندان را ببیند. فکر میکنی پری دندان واقعا میآید و برایش سکه میآورد.
دخترکی یتیم از خانهی قیم بیرحم خود میگریزد و در خانهی زوجی پناه میگیرد که نزدیک کلیسا زندگی می کنند. پسر اسقف پس از سالها نزد پدر خود بازمیگردد و این دو درگیر عشقی پرفراز و نشیب میشوند…
جودی و دوستانش انجمنی مخفی تشکیل میدهند. تنها شرط عضویت در این انجمن این است که قورباغهای روی دستت جیش کند!
جودی و دوستانش برای تهیهی نقشهای دربارهی شهر، خانواده و انجمنی که عضوش هستند، وارد ماجراهای جالب و بامزهای میشوند…
دكتر جكیل در وصیتنامهای اموالش را به شخصی به نام هاید میبخشد. وكیل اترسون، دوستش، تصادفی به رازی وحشتناك پی میبرد: هاید كه چهرهی نفرتانگیزی دارد، مرتكب جرمی شده و چكی بیمحل با امضای دكتر جكیل كشیده. وكیل اترسون مطمئن است كه هاید برای تصرف اموال دوستش، او را خواهد كشت…
ویل در نخستین ماموریت خود به جنوبیترین منطقهی پادشاهی میرود تا تنها رنجر آنجا باشد. همهچیز آرام است و جز باتل، که به زودی حساب کار دستش میآید، همهی اهالی با رنجر تازهوارد کنار میآیند. ناگهان آلیس با پیامی محرمانه از راه میرسد. ویل به دیدار استادانش میرود و میفهمد که اینبار باید برای پی بردن به راز جادوگری خطرناک، در هیات نوازندهای دروهگرد، به سرزمینهای شمالی برود.