ریانوردی پیر در مسافرخانهای میمیرد و جیم در صندوقچهی او نقشهی گنجی را میبابد. او و دوستانش به جزیرهای دور سفر میکنند، اما دزدان دریایی خطرناکی نیز به دنبال این گنج هستند.
گوژپشت نتردام و ازمرالد دختر کولی
در پاریس قرن پانزدهم میلادی، کلود فرولو، رئیس نگهبانان شهر، از روی ترحم، سرپرستی نوزاد ناقص الخلقه و گوژپشتی را به عهده میگیرد و او را در برج کلیسای نتردام نگهداری میکند. در ابتدا این کودک زشت و بدترکیب را کازیمودو مینامند اما بعدها او به گوژپشت نتردام معروف میشود.کازیمودو که دارای بدنی پر زور و توان است، مسئولیت نواختن ناقوسهای کلیسا را بر عهده دارد. بیست سال بعد، پاریس در تکاپوی برگزاری یک جشن است. کازیمو دو که اکنون فردی منزوی و تنهاست در آرزوی شرکت در جشن است اما فرولو بهشدت ممانعت میکند. در این میان غریبهای تازه وارد، یک دختر کولی به نام اسمرالدا را از چنگ مزاحمی میرهاند. اسمرالدا، دختر کولی بسیار زیبا و خاموش و حساسی است که برای نان درآوردن، به اتفاق بزغاله وفادارش به اسم جالی می رقصد و فال میبیند و عاشقان و سینهچاکان زیادی از جمله کلود فرولو و کازیمودو برای خود درست کرده است. محبتی که اسمرالدا به کازیمودو میکند، دل او را میرباید و همین آغاز داستان عشق زیبای گوژپشت نتردام است.
سایر کتاب های همین ناشر
سیپتیموس در یکی از هفت جزیرهی سحرآمیز گیر میافتد و به اتفاق اژدهایش، آتش آبدار، جینا و بیتل دنبال راه فرار میگردد.
اما جزیره عجایبی دارد که یکی پس از دیگری آشکار میشوند: روح دختری به نام سیرا که توسط شبحی پلید به نام سایرن تسخیر شده و موجودی عجیب که برای سیپتیموس آواز میخواند. آیا سیپتیموس میتواند از دست این آواز که مدام صدایش میزند، خلاص شود؟
توماس فهمیده بود که راه پر پیچ و خمتر از آن چیزی است که فکرش را میکرد. حالا بیرون از هزارتو خطرهای بیشتری زندگی او و دوستانش را تهدید میکرد. او چند هفتهی گذشته را در ترس و وحشت گذارنده بود ولی بالاخره کسی باید کنترل اوضاع را به دست میگرفت. آنها برای آنکه از این مهلکه جان سالم به در ببرند، به یک نقشه احتیاج داشتند.
اسم من ( پپا ) است و این کتاب درباره بابابزرگ من است.
بابابزرگ من عاشق باغبانی و ساختن و تعمیر کردن است.
تق! تق! اما او بیشتر از همه عاشق بازی کردن با من و برادرم کوچولویم ( جورج ) است.
دوست داری با خانوادهی پپا بیشتر آشنا شوی؟ و...
در این مجموعه نویسنده کوشیده است تا با روایت داستانهای شاهنامه در مسیرهای ناشناخته تر شاهنامه حرکت کند و آن ها را از زاویهای نو و از درون متن ماجرا بازآفرینی کند.
اگر شرح حال یک نفر ارزش آن را داشته باشد که در بین مردم انتشار یافته و مورد استقبال شایان قرار بگیرد،نویسنده این کتاب عقیده دارد،این نوشته که از نظر شما می گذرداز زمره همان حکایت جالب است.عجایب این داستانبه قدری بی سابقه است که تا کنون نظیرش شنیده و خوانده نشده است.به راستی هم چه شخص دیگری می توانست سرگذشتی حیرت انگیز و متنوع تر از این در معرض مطالعه ارباب ذوق قرار داده و آن ها را در عوالم گوناگون سیر و سیاحت دهد؟در این کتاب مطالب دل انگیز و در عین حال ساده ای از زندگی یک نفر که دست خوش حوادث مختلف گردیده می خوانید و ایمان شما در این مشیت خداوندی در هر حال ما را احاطه کرده و هر یک از افراد بشر اسیر سرپنجه تقدیر و قضا و قدر می باشند و هر کس و در هر وضعی بوده باشد از حکم سرنوشت ازلی سرپیچی نمی تواند،کامل خواهد شد.
آیا تا به حال از دست کسی کفری شدهای؟
حتماً شدهای، اما دیگر فکر نمیکنم او را به شکل دیگری درآورده باشی! وقتی دختر خانم داستان ما از دست کسی بدجوری عصبانی میشود، انگشت جادوییاش را به طرف او میگیرد و نتایج عجیب و ناجوری به بار میآورد: معلمش سبیل و دُم در میآورد و… باورت نمیشود…. چنان بلایی سر خانوادهی گِرِگ میآورد که آنها دیگر هرگز نمیتوانند مثل گذشته به یک اردک نگاه کنند
بیخانمان داستان زندگی پسری به نام رِمی است که موقع تولد ربوده میشود.
بعد از اتفاقاتی گوناگون، آقای باربرین و همسرش او را به فرزندی قبول میکنند، اما به دلیل تنگدستی، رِمی را به یک نوازندهی دورهگرد میفروشند و … ماجراهای هیجانانگیز این پسر مهربان و شجاع، داستان خودباوری و مبارزه با سختیهاست.
وقتی سپاه پارس به الموت، شهر شاهدخت تهمینه، حمله می کند و خنجر شگفتانگیز را به چنگ می آورد، تهمینه به ناچار همراه با شاهزاده دستان قدم در راهی می گذارد که او را تا وادی افسون شده با افعی های مرگبار پیش می برد.
هدف از انتشار مجموعه کتابهای خودم میخوانم ترویج کتابخوانی، افزایش لذت خواندن و ایجاد عادت به مطالعه در کودکان است.
نوسوادانِ کلاس اول، به تدریج که خواندن را میآموزند و با شکل حروف و صداها و کلمهها آشنا میشوند؛ خواند توانست نوشتههای سادهی غیردرسی را هم بدون کمک گرفتن از دیگران میخوانند.
پپا قرار است برای اولین بار در زندگی اش شب در خانه ی زویی بماند. او و دوست هایش تصمیم گرفته اند تا دیروقت بیدار بمانند و خوراکی بخورند و خوش بگذرانند. امابابای زویی مجبور است صبح زود برود سر کار و آنها باید مراقب باشند او را از خواب بیدار نکنند. فکر می کنی پپا و دوست هایش می توانند هم خوش بگذرانند و هم سروصدا راه نیندازند؟
توضیحات کتاب رمان های سه گانه فونکه-1-سیاه قلب - این کتاب پر از ماجراهای تخیلی است و خواننده در آن مرزی بین دنیای خیال و واقعیت احساس نمی کند. آدم ها وارد دنیای داستان می شوند و شخصیت های داستانی وارد دنیای واقعی، خواننده چنین اتفاق های عجیبی را در زندگی ( مو و مگی ) که حسابی با کتاب ها قاطی شده اند، باور می کند و از خواندنش لذت می برد. این کتاب پر ماجرا، دلهره آور و جذاب، می تواند هدیه ی خوبی باشد برای بچه های کتاب خوان و نوجوان های ماجراجویی که هنوز طعم کتاب های فانتزی را نچشیده اند.
هوا سرد و بارانی است. جورج بیرون از خانه با پپا بازی می کند، اما دوست ندارد کلاهش را به سرش بگذارد. برای همین سرما می خورد. فکر می کنی دکتر خرس قهوه ای می تواند کاری کند تا حال جورج بهتر شود؟
در این کتاب میمینی وسوسه میشود پولی را که در خانه پیدا کرده است برای خودش خرج کند. اما پول که مال او نیست!
اصلاً اینجا چهکار میکند؟ شاید مامان آن را از فروشگاه خریده باشد. شاید بابا دیشب از سر کار آورده باشدش خانه. شاید یک علامت محرمانه باشد. «باید بیایی توی دارودسته ما!»
من روز جمعه ساعت 12 شب به دنیا آمدم. پرستار و عاقلهزنهای همسایه میگفتند که چون در آخرین لحظات جمعه شب به دنیا آمدهام، سرنوشت نحسی در انتظارم خواهد بود.
اما سرنوشت شوم دیوید پیش از تولدش آغاز شده بود، چرا که او شش ماه پس از مرگ پدرش به دنیا آمد.
نوسوادانِ كلاس اول، به تدریج كه خواندن را میآموزند و با شكل حروف و صداها و كلمهها آشنا میشوند؛ خواند توانست نوشتههای سادهی غیردرسی را هم بدون كمك گرفتن از دیگران میخوانند.
جسیکا، همکلاسی جودی، در مسابقه مقام اول را به دست میآورد و عکسش هم در روزنامه محلی چاپ میشود. جودی هم به فکر میافتد که کاری کند تا مشهور شود و عکسش را در همهی روزنامهها چاپ کنند.
و جودی برای مشهور شدن، چه کارها که نمیکند!
دکتر جودی دمدمی تا یک حیوان خانگی مریض ببیند فوری متوجه میشود. آروارهها، گیاه گوشتخوار جودی بدجور مریض شده. حالا جودی باید دست به کار شود و فوری درمانش کند.
گراهام در این داستان از شخصیتهای حیوانات استفاده کرده تا به زندگی انسانها بپردازد. همین فضای سمبلیک و فانتزی این رمان را برای گروههای سنی مختلف جذاب کرده است. اهمیت دادن به دوستی، از خود گذشتگی و احساس مسئولیت در برابر دیگران در این اثر اصیل و ماندنی با سبکی متفاوت مطرح میشود.
گاهی سختترین کار دنیا، این است که تواناییهایت را باور کنی!
برادلی چاکرز، بزرگترین شاگرد کلاس، تا دلت بخواهد دروغ میبافد؛ آن هم دروغهای شاخدار! او با همشاگردیهایش توی مدرسه دعوا راه میاندازد و از درس و مشق متنفر است.
در مدرسه هیچکس جز کارلا، مشاور جدید مدرسه، برادلی را دوست ندارد. کارلا از شنیدن داستانهای عجیب و غریب او خوشش میآید و فکر میکند او واقعاً باهوش است. اما کارلا چه کار کند تا برادلی خودش را عوض کند؟
دوست داری با دایان در ماجراهای تازهای که برایش پیش میآید همراه شوی؟ وقتی نینی به دنیا میآید، دایان میفهمد که میتواند چه کارهای خوب و قشنگی انجام دهد. این کتاب به کوچولوهایی که تازه یا خواهر شدهاند، اطمینان و آرامش میبخشد.
مثل نامهای ولی
توی هیچ پاکتی
جا نمیشوی
جعبهی جواهری
قفل نیستی ولی
وا نمیشوی
مثل میوه خواستم بچینمت
میوه نیستی، ستارهای
از درخت آسمان جدا نمیشوی
یک روز کرگدنی از باغوحش فرار میکند و توی خیابان، پدر و مادر جیمز را درسته قورت میدهد. جیمز بیچاره هم مجبور میشود از آن به بعد با عمههای بدجنس و بددهنش زندگی کند. اما روزی پیرمرد مرموزی پاکتی پر از زبانهای تمساح به جیمز میدهد تا بخورد که یکدفعه پاکت از دست جیمز میافتد و زبانها پای درخت هلو، توی خاک فرو میروند. بعد اتفاقهای عجیبی میافتند که زندگی جیمز را از اینرو به آنرو میکنند.