بغلیناسور که هیچوقتِ هیچوقت از باباناسورش جدا نشده بود، یک روز زیر امواجِ طلایی خورشید با کلی ذوقوشوق راه افتاد،
آخه دلش میخواست ببیند در دنیای اطرافش چه خبر است!
راستش آن روز برای بغلیناسور یک روز خاص بود؛ او قرار بود چند تا دوست پیدا کند!
اما همهچیز آنطوری پیش نرفت که دلش میخواست.
بغلیناسور قُلپقُلپ غصه خورد!
یعنی حالا باید چه کار کند؟!
کوالایی که دیگه می تونه !
کوین، کوالای کوچولوی قصهی ما، دلش میخواهد هر روزش مثل روز قبل باشد. او میخواهد در محیطی امن و بیخطر روز و روزگار بگذراند، اصلاً دل خوشی از ماجراجویی ندارد و برای خودش آن بالایِ بالای درخت قشنگ جا خوش کرده... یکدفعه اتفاقی میافتاد... کوین را به پایین درخت میکشاند؛ انگار آن پایین پایینها هم خبرهای خوبی هست!!
«آخر میدانی؟ چون زیاد حرکت نمیکرد، آن بالا برایش امن بود. به نظرش پایینِ درخت، زیادی ترسناک، زیادی سریع، زیادی پرسرو صدا، بزرگ و زیادی عجیبوغریب بود. نهخیر، کوین دوست نداشت از جایش تکان بخورد و از تغییر خوشش نمیآمد.»
کوین، کوالای کوچولوی قصهی ما، دلش میخواهد هر روزش مثل روز قبل باشد. او میخواهد در محیطی امن و بیخطر روز و روزگار بگذراند، اصلاً دل خوشی از ماجراجویی ندارد و برای خودش آن بالایِ بالای درخت قشنگ جا خوش کرده... یکدفعه اتفاقی میافتاد... کوین را به پایین درخت میکشاند؛ انگار آن پایین پایینها هم خبرهای خوبی هست!!
«آخر میدانی؟ چون زیاد حرکت نمیکرد، آن بالا برایش امن بود. به نظرش پایینِ درخت، زیادی ترسناک، زیادی سریع، زیادی پرسرو صدا، بزرگ و زیادی عجیبوغریب بود. نهخیر، کوین دوست نداشت از جایش تکان بخورد و از تغییر خوشش نمیآمد.»
از همین نویسنده
سایر کتاب های همین ناشر
«کتابهای گردو» از مجموعهی باشگاه مغز کودکان، مجموعهای هدفمند است که تمرینهایی ساده و جذاب برای کودکان سه سال به بالا ارائه میدهد تا ضمن سرگرمی، بازی و رنگآمیزی، عملکردهای مغزی آنان را نیز تقویت کند.
برای استفاده از این کتابها به ترتیب خاصی نیاز نیست و میتوان با هر کتابی که کودک رغبت بیشتری به آن نشان میدهد، آغاز کرد. ابزار مورد استفاده، یک مداد سیاه و چند مدادرنگی است.
شاهزاده کوچولوی خندانی در دل ستارهها پنهان است.
زیبایی ستارهها برای همین است.
هرآنچه پنهان است، زیباست!
حالا وقتی به آسمان نگاه میکنم،
انگار همهی ستارهها فقط برای من میخندند.
به نظر شما کودکتان ميتواند خيلي کارها را خودش انجام بدهد؟
اميدواريم جوابتان به اين سؤال مثبت باشد! ولي فراموش نکنيد که حتي وابستهترين بچهها هم به يادآوري نياز دارند. وقتي براي بچهها فرصت خوبي فراهم کنيم، آنها تواناييهايشان را در انجام کارهاي مربوط به خودشان نشان ميدهند. در عين حال خيلي طبيعي است که آنها به توانمنديشان شک کنند و از خودشان بپرسند که آيا ميتوانند کارهاي سخت را انجام بدهند يا نه. تسلط به احساسات براي افراد کم سن و سال کار راحتي نيست، به همين علت بچهها به کمک ما نياز دارند!
معجزه ی رنگ ها داستانی تکان دهنده درباره تازگی، دوستی و نقاط مشترک است. وقتی پسری متوجه میشود که دختر جدید در حال جمع کردن زبالهها و آشغالها در مسیر پیاده روی آنها از مدرسه به خانه است، میخواهد دلیل آن را بداند. بنابراین او نقاشی دیواری عظیمی را که در اتاقش ایجاد کرده است را به او نشان می دهد که او را به یاد خانه ای که پشت سر گذاشته است می اندازد. او همه چیز را در مورد اینکه او از کجا آمده است میآموزد و هر دو متوجه میشوند که پیدا کردن یک دوست جدید چقدر عالی است.
«هلن کلر» وقتی خیلی کوچک بود، یک بیماریِ نادر گرفت و این بیماری او را نابینا و ناشنوا کرد. او ناگهان متوجه شده بود که دیگر نه میتواند ببیند و نه چیزی را بشنود و برای همین ارتباط برقرار کردن با دنیای بیرون و اطرافیان برایش تقریباً ناممکن شده بود.
وقتی هلن شش ساله بود، با فردی آشنا شد که زندگیاش را برای همیشه عوض کرد؛ معلمش، «آن سالیوان». با کمکهای خانم سالیوان، هلن یاد گرفت که چطور با زبان اشاره صحبت کند و خط بریل را بخواند. او که حالا میتوانست خودش را به دیگران ثابت کند، در بزرگسالی به یک فعال اجتماعی تبدیل شد و مردم را به جنگ با ناتوانیها و دیگر مشکلات تشویق میکرد.
مغز من و رنگ آمیزی، کتابی است که به تقویت تواناییهای مغز کمک میکند. این کتاب در شرایطی که دچار فشار و استرس هستید، قادر به کنترل هیجانات خود نیستید و یا خلاقیت خود را از دست دادهاید، میتواند به شما کمک کند.
گرو خیلی شرور بود. یک روز به سرش زد ماه را بدزدد.
او با مینیونها نقشه کشید تا اول دستگاه کوچک کننده را از قلعهی وِکتور بدزدد. وکتور به سه تا دخترکوچولو کلوچه سفارش داده بود، گرو میخواست به کمک آنها داخل قلعه برود.
کتاب باشگاه تفکر و خلاقیت 1 (6 تا 9 سال) نوشته ی لیلا کاشانی وحید توسط انتشارات مهرسا منتشر شده است.
تو فقط شبیه خودت هستی!
بدن شگفتانگیزت قسمتهای زیادی دارد که میتوانی آنها را ببینی، احساسشان کنی و تکانشان بدهی. قسمتهای دیگری هم هست که نمیتوانی آنها را ببینی! آنها در اعماق بدنت هستند.
همهی قسمتهای بدنت، چه کوچک و چه بزرگ، دست به دست هم میدهند تا تو خاصترین آدم دنیا باشی...
این مجموعه با رویکردی ملایم و مستقیم، به مسائل هیجانی پیشروی کودکان میپردازد و زمینهای فراهم میکند تا احساسات و مشکلات آنها، راحتتر در فضای خانواده و دوستان به بحث گذاشته شود.
شونا آینز، نویسندهی این کتابها و متخصص روانشناسی بالینی و جنایی، سالها است در زمینهی کمک به کودکانی که در شرایط دشوار قرار دارند، کار میکند.
نمو یک دلقک ماهی بود و توی اقیانوس زندگی میکرد.
پدر نمو همیشه مراقب پسرش بود. یک روز، دلقک ماهی کوچولو شناکنان رفت تا نزدیکی سطح آب. یک غواص زودی او را گرفت و با خودش برد. پدر نمو، همه جا دنبالش گشت.
اين كتاب، ماجراى زندگى «سام» است؛ پسرى كه با اختلال «اتُيسم» زندگى میكند و ش بهصورت خاصى سيمپيچى شده است. پسرى كه میخواهد شما نيز او را بشناسيد و بدانيد كه ديدنیها و صداهای اطرافش را چگونه درك میكند. سام میداند كه با همسالانش متفاوت است؛ مثلاً جمعيت زياد و صداهاى بلند او را میترساند، حتى در آغوش گرفته شدن او را ناراحت میكند. رفتارهاى متفاوت او، مانند بالبالزدن يا چرخيدن، به نظر همه غيرعادى میآيد اما شايد اين تنها روش سام براى سازگار شدن با محيط است. برخلاف ظاهرش، تمايلات و سرخوردگیهاى او مانند كودكان ديگرست؛ او هم مثل همهى كودكان دوست دارد با همسالانش بازى كند، در جمع ديگران پذيرفته شود و مثل ديگران دوست داشته شود.
اسم من (نورمن دیوید ادوارد) است، اما همه مرا صدا می کنند:
(نودل)
گاهی اتفاق هایی پیش می آیند که برای من دردسر ایجاد می کنند.
اما تقصیر من نیست!
در این کتاب کودکان و بزرگسالان معجزهی عشق و ضربان زندگی را بهتر درک میکنند و میکوشند با کشف این رشتههای نامرئی بیشتر هوای آدمهای دور و برَشان را داشته باشند.
«شبکهی نامرئی» از مفهوم «همبستگی جهانی» میگوید که روایت دیگری از همان شعر سعدی است که قرنها قبل سروده:
بنیآدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورَد روزگار دگر عضوها را نمانَد قرار
پس از تجربهی بسیار موفق کتاب باشگاه مغز(1)، این بار با مجموعهی دیگری با شما همراه میشویم که هدف اصلی آن فعالتر کردن بخشهایی از مغز است که وظیفهی تمرکز حواس و به اصطلاح علمی تر، نگهداری توجه را برعهده دارند. ما در این کتاب سعی کرده ایم تا با طراحی تمرینات متنوع و جذاب در 24 پله، توجه و تمرکز شما را به تدریج بهبود بخشیم.
تکتکِ ما آدمها موهبتهایی داریم که میتوانیم با دیگران تقسیم کنیم.
به کودکان بیاموزید که هدیه دادن به دیگران، برایشان شادمانی به ارمغان میآورد.
فرقی نمیکند چند ساله باشید، همه میتوانیم هوای یکدیگر را داشته باشیم. انسانهای خاص بسیاری در زندگی کودکان هستند که میتوانند با هدیه دادن از آنها تشکر کنند. این کتاب به کودکان این قدرت شگفتانگیز را میدهد تا با اعتمادبهنفس و شادمانی بیشتر قدردان داشتههایشان باشند و آنها را با دیگران هم قسمت کنند.
«آرجی» روز سختی را گذرانده است. وقتی از خواب بیدار شد، یک آدامس به موهایش چسبیده بود. بعد از آن، چون دیر به مدرسه رسیده بود، زنگ تفریح را از دست داد. در تکالیف ریاضی، نمرهی صفر گرفت. موقع بازی فوتبال به تیم خودشان گل زد. آخر سر هم، با خمیر کیک وارفته، آشپزخانهی مادرش را به هم ریخت. آرجی با کمک مادرش فهمید چون به راهنماییهای مادر، مدیر مدرسه، معلمها و حتی دوستانش توجه نمیکند، دچار مشکل میشود.
این کتاب، به تمام خوانندگان کودک میآموزد گامهایی به سوی مهارتهای ضروری و مهم بردارند؛ مهارتهایی شامل گوش کردن و دنبال کردن توصیهها.
وقتی آرجی یاد بگیرد از این مهارتها به روشی درست استفاده کند، میتواند بهترین روز زندگیاش را بسازد.
رایلی دخترکوچولویی بود با احساسات جورواجور.
او با این احساسات زندگی میکرد: شادی، ترس، خشم، نفرت و غم. خانوادهی رایلی به شهر دیگری اسبابکشی کرد. احساسات او گیج شدند و همه چیز به هم ریخت. رایلی خشمگین شد و از خانه زد بیرون.
لوکا هيولاي دريايي دوست داشتني و با نمکي بود. يک روز لوکا و دوستش به خشکي رفتند و يکدفعه به انسان تبديل شدند. او آرزو داشت توي مسابقه شرکت کند و با جايزهاش موتور وِسپا بخرد. وسط مسابقه باران باريد و لوکا به هيولا تبديل شد!
ولی او هنوز عاشق مهدکودک است.
راستش اصلاً و ابداً نم یتواند از خانم معلمش، چویی، دل بکند.
خُب، برای خودش دارودست هی دزدان دریایی راه م یاندازد
تا بتواند بازهم در مهدکودک بماند.
تو هم مثل امیلی فکر م یکنی
که دزدان دریایی به مدرسه نم یروند؟!
نقشه گنج، دوربین تک چشمی و شمشیرها را بردارید
و البته بادبانها را هم بکشید تا در این سفر طوفانی
همراه امیلی باشید...
بغلیناسور که هیچوقتِ هیچوقت از باباناسورش جدا نشده بود، یک روز زیر امواجِ طلایی خورشید با کلی ذوقوشوق راه افتاد،
آخه دلش میخواست ببیند در دنیای اطرافش چه خبر است!
راستش آن روز برای بغلیناسور یک روز خاص بود؛ او قرار بود چند تا دوست پیدا کند!
اما همهچیز آنطوری پیش نرفت که دلش میخواست.
بغلیناسور قُلپقُلپ غصه خورد!
یعنی حالا باید چه کار کند؟!
رِمی موش کوچولویی بود که آرزو داشت سرآشپز شود.
یک روز، یک آدم لانهی موشها را پیدا کرد. آنها با قایقهای نجات فرار کردند. رمی بقیهی موشها را گم کرد و گذرش افتاد به یک رستوران معروف. باباجانگو همهجا را زیرپا گذاشت تا پسرش را پیدا کند.
تمرینهای مجموعهی «باشگاه تفکر و خلاقیت»، ذهن کودکان را برای یادگیری، فعال نگه میدارد تا مهارتهای مغزی خود را پرورش دهند. این مجموعهی بومیسازیشده، سعی دارد بستری مناسب برای تقویت کارکردهای پیچیدهی مغز دانشآموزان دورهی دبستان ایجادد کند تا با موضوعات متنوع مواجه شوند و قوهی تخیل و منطق خود را به کار گیرند.
ما شبیه باغی شگفتانگیز است.
باغها کلی مسیر و جادهی جورواجور دارند که هر کدام به جایی متفاوت ختم میشود؛ زمینهای بزرگ و خالی برای بازی کردن یا شناختن موضوعات جدید. هر باغ بخشهایی دارد که میشود داخلش گیاه کاشت یا چیزهایی ماندگار خلق کرد.
باغها جای خیلی خوبی برای رشد کردن و یاد گرفتن هستند.
این مجموعه با رویکردی ملایم و مستقیم، به مسائل هیجانی پیشروی کودکان میپردازد و زمینهای فراهم میکند تا احساسات و مشکلات آنها، راحتتر در فضای خانواده و دوستان به بحث گذاشته شود.
شونا آینز، نویسندهی این کتابها و متخصص روانشناسی بالینی و جنایی، سالها است در زمینهی کمک به کودکانی که در شرایط دشوار قرار دارند، کار میکند
رنگ آمیزی کتاب های نقاشی در دوران بچگی، برای بیشتر ما کاری خوشایند و دلپذیر بود؛ وقتی جایی می نشستیم و با حوصله یک رنگ خاص را انتخاب و تصویری بیرنگ را به اثری زیبا تبدیل می کردیم.
شاید هنوز هم در دل شما این آرزو زنده باشد که بار دیگر به آن دوران بی دغدغه برگردید و بدون فکر کردن به فشار و نگرانی های دنیای بزرگسالان، با خودتان خلوت کنید و مشغول انتخاب تصویر و رنگ دلخواهتان و سپس رنگ آمیزی شوید.
ممکن است با خودتان فکر کنید که این یک آرزوی کودکانه است و دیگر از سن این کارها گذشته ایم، یا بگویید در گذشته، ذهن کودکانه من با این کار آرام می شد، اما حالا دیگر چنین چیزی ممکن نیست.
نکته ی اصلی اینجاست که پژوهش های علمی نشان داده اند رنگ آمیزی، با فعال کردن بخش هایی از مغز انسان که هنگام استراحت و آرامش فعال می شوند، زمینه ی رسیدن به آرامش، درون نگری و خلاقیت بیشتر را برای بزرگسالانی که استرس و نگرانی زیادی دارند، فراهم می کند.