فرانکلین لاکپشتی باهوش است. یک روز در مدرسه آقای جغد از بچهها میخواهد که برای تکلیف روز بعد چیزی را که در محلهشان از همه بیشتر دوست دارند نقاشی کنند. هرکدام از دوستان فرانکلین چیزی را که دوست دارد، نقاشی میکند، اما فرانکلین هرچه فکر میکند نمیتواند تصمیم بگیرد چه چیزی را نقاشی کند چون او خیلی چیزها را در محلهشان دوست دارد. به هر جایی که نگاه میکند یاد دوستان و خاطراتش میافتد تا اینکه…
لذت بخشش
حكايت بخشش حكايت جوجهتيغی و موش كوری است كه در زمستان هر دو در يک سوراخ كوچک لانه كردهاند. بخشش مثل پرواز بر فراز ابرهای توفانزا و رسيدن به ابرهای سفيد بزرگ پنبهای با آسمان آبی و خورشيد تابان است. هنگامی كه فری و زیزی در حال كشمكش و بگومگو وارد اتاق پدرشان ميشوند، او تصميم ميگيرد بچههايش را به سفری خيالی با چشمانداز بخشش ببرد. آنها در كنار هم ميفهمند بخشش يعنی چه و درمييابند كه بخشيدن، بخشنده را خوشحال ميكند، شايد خوشحالتر از شخصي كه او را بخشيدهاند. دكتر رابرت اِنرايت، نويسندهی اين كتاب بخشش را تعريف ميكند، تفاوت آن را با سازش نشان میدهد و به پدر و مادرها برای آموزش بخشش به بچههای خود، كمک ميكند.
حكايت بخشش حكايت جوجهتيغی و موش كوری است كه در زمستان هر دو در يک سوراخ كوچک لانه كردهاند. بخشش مثل پرواز بر فراز ابرهای توفانزا و رسيدن به ابرهای سفيد بزرگ پنبهای با آسمان آبی و خورشيد تابان است. هنگامی كه فری و زیزی در حال كشمكش و بگومگو وارد اتاق پدرشان ميشوند، او تصميم ميگيرد بچههايش را به سفری خيالی با چشمانداز بخشش ببرد. آنها در كنار هم ميفهمند بخشش يعنی چه و درمييابند كه بخشيدن، بخشنده را خوشحال ميكند، شايد خوشحالتر از شخصي كه او را بخشيدهاند. دكتر رابرت اِنرايت، نويسندهی اين كتاب بخشش را تعريف ميكند، تفاوت آن را با سازش نشان میدهد و به پدر و مادرها برای آموزش بخشش به بچههای خود، كمک ميكند.