او را پدر، آزادیبخش، جنگسالار و دروگر میخوانند اما آنهنگام که با زرهی سرخ، سپاهی پرتعداد و قلبی سنگین بهسوی سیارهی آبی و کمرنگ شیرجه میزند، حس میکند پسربچهای بیش نیست. دهمین سال جنگ و سیودومین سال زندگی اوست.
یک دهه پیش، دارو قهرمان انقلابی بود که به باور او میتوانست زنجیرهای جامعهی سلطنتی زرّینها را بشکند اما قیام هر چه بود و نبود، از بین برد و به جای صلح و آزادی، جنگی بیپایان به آدمیان هدیه داد. حال، دارو باید هر آنچه را به خاطرش جنگیده است، در آخرین مأموریت بَری از امید خود به خطر بیندازد. او هنوز از صمیم قلب باور دارد که میتواند همه را نجات دهد اما آیا موفق میشود دستکم خود را نجات دهد؟
تانوس (فرمان مرگ)
زندگی جدید برای تایتان دیوانه! هویت تانوس با تلاشش برای به دست آوردن جواهرات ابدیت گره خورده است. اما زمانیکه قهرمانان مارول بار دیگر او را شکست میدهند، محبوب تانوس، بانوی مرگ، برای بار آخر فرصتی دوباره به او عطا میکند. تانوس بدون قدرتها و بدنی که درگذشته داشت، عازم سفری کیهانی میشود تا بار دیگر تسلطی را که بر خود و جهانهای چندگانه داشت، به دست بیاورد.
زندگی جدید برای تایتان دیوانه! هویت تانوس با تلاشش برای به دست آوردن جواهرات ابدیت گره خورده است. اما زمانیکه قهرمانان مارول بار دیگر او را شکست میدهند، محبوب تانوس، بانوی مرگ، برای بار آخر فرصتی دوباره به او عطا میکند. تانوس بدون قدرتها و بدنی که درگذشته داشت، عازم سفری کیهانی میشود تا بار دیگر تسلطی را که بر خود و جهانهای چندگانه داشت، به دست بیاورد.
این افسانهی نو و اصیل زندگی شخصی یکی از نیرومندترین موجودات جهان مارول را بازگو میکند. تایتان دیوانه که خانواده، یا آنچه خانواده به نظر میرسد او را رنجانده است، امکان دارد به چیزی کاملاً متفاوت تبدیل شود. آیا همچنان در توهم شکوه و جلالش باقی میماند یا این مسیری نو برای ایزدی گمگشته است؟