باورت می شود که حتی آدم بزرگ ها هم از خیلی چیزها می ترسند؟ من همیشه فکر می کردم ما کوچک تر ها ترسو هستیم؛ اما بابا و مامان هم از خیلی چیزها می ترسند. من از تاریکی می ترسم. تو از چه چیزی می ترسی؟
جعبه ی احساسات قروقاتی (خشم)
آدم بزرگ ها خیلی زود خشمگین می شوند. مثل وقتی بابا در ترافیک سنگین گیر می کند. اما ما کوچکترها کمتر خشمگین می شویم. راستی تو چه وقت هایی پر از خشم می شوی؟ وقتی خشم به سراغت می آید، دوست داری چه کاری انجام دهی تا آرام شوی؟
جعبه ی احساسات قروقاتی (خشم)
آدم بزرگ ها خیلی زود خشمگین می شوند. مثل وقتی بابا در ترافیک سنگین گیر می کند. اما ما کوچکترها کمتر خشمگین می شویم. راستی تو چه وقت هایی پر از خشم می شوی؟ وقتی خشم به سراغت می آید، دوست داری چه کاری انجام دهی تا آرام شوی؟