تاریکی او را احاطه کرد و تنها چیزی که شنید، صدای همهمهی مگسهای گرسنه بود... پس از نبردی حماسی که در آن کاو، فرال کلاغ، توانست مرد تارعنکبوتی را نابود کند، شهر بلکاستون سرانجام از شر شیطانی که مدتها تهدیدش میکرد، رها شد. اما صلح و آرامش دوامی ندارد. آمدن مادر مگسها باعث میشود که بار دیگر جرم و جنایت و فساد و آشوب بر شهر مسلط شود. کاو باید از تمام قدرت و شجاعش استفاده کند و از تکتک دوستانش کمک بگیرد تا بر این موجود شرور پیروز شود. اَسرار فاش میشوند، خطر و مرگ همهجا را فرا میگیرد و هر کسی ممکن است خیانت کند
سه تاج شوم (جلد چهارم پنج سرنوشت شوم)
شورشیان پس از نبرد با کاترین، دچار آشوب شدهاند. طلسم مهارکنندهی نفرین لژیون جولز از هم پاشیده و او را دیوانه و برای حکومت، نامناسب کرده. آرسینوئه هم باید راهی برای درمان جولز پیدا کند و هم هر چه زودتر جلوی اقدامات مرگبار مه اطراف جزیره را بگیرد.
سلطنت ملکه کاترین هنوز پابرجاست. اما حملهاش به شورشیان هزینهای هنگفت برایش داشته. حال که میرابلا ظاهراً تحت لوای صلح به پایتخت میآید، کاترین در نبود پیتر به چه کسی میتواند اعتماد کند؟ با رسیدن خواهر بزرگتر و کوچکتر به همدیگر، کاترین مشتاق میشود که صمیمیت میان میرابلا و آرسینوئه را تجربه کند، اما ملکههای مرده به او هشدار میدهند که مراقب باشد... به میرابلا نمیتوان اعتماد کرد.
حال سرنوشت جزیره در دست ملکههایش قرار دارد.
شورشیان پس از نبرد با کاترین، دچار آشوب شدهاند. طلسم مهارکنندهی نفرین لژیون جولز از هم پاشیده و او را دیوانه و برای حکومت، نامناسب کرده. آرسینوئه هم باید راهی برای درمان جولز پیدا کند و هم هر چه زودتر جلوی اقدامات مرگبار مه اطراف جزیره را بگیرد.
سلطنت ملکه کاترین هنوز پابرجاست. اما حملهاش به شورشیان هزینهای هنگفت برایش داشته. حال که میرابلا ظاهراً تحت لوای صلح به پایتخت میآید، کاترین در نبود پیتر به چه کسی میتواند اعتماد کند؟ با رسیدن خواهر بزرگتر و کوچکتر به همدیگر، کاترین مشتاق میشود که صمیمیت میان میرابلا و آرسینوئه را تجربه کند، اما ملکههای مرده به او هشدار میدهند که مراقب باشد... به میرابلا نمیتوان اعتماد کرد.
حال سرنوشت جزیره در دست ملکههایش قرار دارد.