یک کتاب شعر همراه با رنگ آمیزی برای کودکان
شعرهایی برای پسر بچه ها 3 (گربه ی خونه ی ما)
کتاب شعرهایی برای پسر بچه ها 3 (گربه ی خونه ی ما) نوشته ی مریم اسلامی توسط انتشارات قدیانی منتشر شده است.
از همین نویسنده
سایر کتاب های همین ناشر
دارن شان پسری كه همه گمان میكنند مرده، اما در واقع دستیار یك شبح شده است، به كوهستان اشباح میرود. در كوهستان، او برای اثبات لیاقتش، شركت در آزمونهای مرگباری را میپذیرد و در چهارمین آزمون شكست میخورد. دارن نگران مجازاتی است كه برایش در نظر میگیرند و در همین زمان متوجه میشود كه یكی از دوستانش به قبیله اشباح خیانت كرده است. اگر خائن رسوا نشود، قبیله از میان میرود و اگر دارن بخواهد دیگران را از این توطئه باخبر كند، باید مجازات شكست در آزمونها یا همان مرگ را بپذیرد.
تام باید هیولاهای سحرآمیز آوانتیا را از طلسمی شیطانی آزاد كند. او با شمشیر و سپری كه آدوارو جادوگر به او داده است. به راه میافتد تا با آركتا، غول كوهستان، رو به رو شود. آیا تام میتواند كشورش را از نابودی نجات دهد
مجموعه نبرد هیولاها، داستانی است پرماجرا و فانتزی، جهانی بین واقعیت و خیال، ماجراهایی که توسط هیولاهای مختلفی به وجود می آید. این هیولاها با طلسم شیطانی جادوگری وحشی مسلح شده اند، سرزمینی را که روزگاری از آن مراقبت می کردند، نابود می کنند. اما ساکنان آن سرزمین به جنگ با هیولاها برمی خیزند.
در این کتاب از مجموعه داستانهای "تن تن "که با تصاویر رنگی کارتونی به چاپ رسیده است، "تن تن"، خبرنگار جوان و ماجراجو در سرزمین سرخپوستها ماجراهایی میآفریند
.پروفسور "کلکولس"، دوست "تن تن " در این داستان، ربوده میشود و در پی آن، تن تن و دوستش "کاپیتان هادوک "به جست و جوی او بر میآیند .آنها در پی ماجراهایی سر از
معبد خورشید در میآورند .این معبد که متعلق به اینکاها است بر فراز کوهی بلند واقع شده است .در آن جا، رئیس سرخپوستان، با این تصور که تن تن و دوستانش برای غارت
معبد آنان، بدان جا رفتهاند، آنها را به مرگ محکوم میکنند ;اما تن تن با شگردی خاص موفق میشود جان خود و دوستانش را نجات دهد .
قرمزی کی بود؟ رنگ پری کوچولو بود!
پری کوچولو، قرمزی را دوست نداشت. همیشه می گفت: (کاش که کفش من، این رنگی نبود! کاش سیاه بود مثل کفش بابا، یا سفید بود مثل کفش مامان، یا یک رنگ دیگری بود مثل کفش همه ی آدم بزرگ ها.)
گایین راننده ماهری است و همیشه در مسابقه های ماشین سواری شرکت می کند. فردا هم مسابقه ای برپاست و گایین می خواهد در این مسابقه شرکت کند. او وقت زیادی ندارد، ماشین خود را برای مسابقه آماده کند. گایین باید چرخ های ماشین را بررسی کند
ماجراهای تن تن مجموعه ای 24 جلدی و کتاب پیش رو یکی از جلدهای آن است. در این اثر تصویری، که با هدف آشنایی غربی ها با فرهنگ های کهن تالیف شده است، تن تن که
خبرنگار ساخته ذهن نویسنده است برای انجام کاری در مصر حضور دارد و در حال کمک به یک مصر شناس است، با ناپدید شدن او، تن تن وارد ماجراهای مربوط به یک تیم قاچاق
می شود و در معرض حوادث گوناگونی قرار می گیرد.
یکی بود، یکی نبود، دشت سرسبزی بود. در گوشهی این دشت بزرگ بزبز قندی با هفت بزغالهاش به خوبی و خوشی زندگی میکرد
اثر حاضر دوره پنجاه جلدی از شیرین ترین قصه های جهان است. داستان هایی مصور از افسانه های فرهنگ عامه و برخی از نویسندگان برتر ادبیات کودک و نوجوان جهان است.
گروبز، شارك و میرآ و نه مرید دیگر به یكی از پایگاههای لمبها میروند. تا مطمئن شوند آیا آنها با لرد لاس و هیولاهای دموناتا همدست شدهاند یا نه. در پایگاه، مردی به نام آنتونی برایشان میگوید كه تحقیقات جدید مربوط به گرگنمایی در جزیرهای دورافتاده صورت میگیرد. مریدها با همراهی آنتونی به جزیره میروند، ولی آنجا با حقایق و خطرات جدیدی رو به رو میشوند. گروبز برای نجات جان افرادش باید تصمیمی بگیرد كه نمیداند چه تاوانی در پی دارد
این کتاب شامل 16 داستان بامزه و خنده دار است اگر دلت میخواهد غش غش بخندی حتما این کتاب را بخوان و با شخصیت های آن همراه شو شخصیت هایی مثل سگ پرنده،کبکی روی درخت گلابی،قوی عجیب و
این مجموعه دربرگیرنده سی جلد کتاب است که شخصیت اصلی هر یک آنها دختر یا پسر کوچولویی است که یک ویژگی یا عادتی منفی دارد؛لجباز است،زیادی غذا می خورد،بیش از حد تلویزیون تماشا می کند،خجالتی است،خبرچینی می کند و... این داستان ها به گونه ایی هستند که خواننده خردسال از همان ابتدا،بدی رفتار شخصیت داستان را حس می کند و متوجه زشتی کارش می شود. این کتابها با نویسندگی تونی گراس و ترجمه محمدرضا مهرافزا،سارا قدیانی و میترا لبافی همراه با تصاویر جذاب، به صورت کیف کتاب و سه مجموعه ده جلدی و همچنین در اندازه خشتی کوچک منتشر شده اند. گروه سنی:پیش دبستانی ها و سالهای اول و دوم ابتدایی
حسنی به زحمت چشم هایش را باز کرد. خمیازه ای کشید و گفت: «سلام!» باباجان گفت: «سلام به روی ماهت! حسنی جان... زود برو از سر کوچه یک کیلو پیاز بخر و زود برگرد. خانم جان می خواهد برای ظهر کوفته قلقلی درست کند.» حسنی غرغری کرد و از جا بلند شد و گفت: «اوه... حالا کو تا ظهر!» باباجان به او چشم غره رفت. حسنی هم دیگر حرفی نزد. شال و کلاه کرد و از خانه بیرون دوید. هوا خیلی خوب بود و حسنی فکر کرد که تا ظهر زمان زیادی است. به سرش زد که راه را دور بزند و از کوچه باغی برود.
به سرزمین سایه ها - قلمرو مرموز و وحشتناک ارباب سایه ها خوش آمدید. او که هزاران نفر از اهالی دلتورا را گروگان گرفته و با خود به سرزمین سایه ها برده است ، قصد دارد جادوی سیاهش را تقویت کند . اگر مردم دلتورا نجات یابند، تا ابد برده تاریکی می شوند. حال لیف و همراهانش باید برای نجات اسیران سلاح قدرتمندی بیابند تا بتوانند با جادوی ارباب سایه ها مبارزه کنند .آنها سر راهشان باید با هیولای وحشتناک و معماهای پیچیده روبه رو شوند. اما این قهرمانان تا آخرین اسیران را نجات ندهند، آرام نمی گیرند.
دوستانش همیشه به او می گویند: سلام خال خالی ،نوش جان! اما خال خالی صبح ها جواب هیچ را نمی دهد. برای رفتن به جایی که قرار گذاشته،آرام و بی صدا حرکت می کند.خال خالی سگی است که نه لانه ای دارد و نه صاحبی. با این حال احساس خوشبختی می کند.
مجموعه نبرد هیولاها، داستانی است پرماجرا و فانتزی، جهانی بین واقعیت و خیال، ماجراهایی که توسط هیولاهای مختلفی به وجود می آید. این هیولاها با طلسم شیطانی جادوگری وحشی مسلح شده اند، سرزمینی را که روزگاری از آن مراقبت می کردند، نابود می کنند. اما ساکنان آن سرزمین به جنگ با هیولاها برمی خیزند.
کتاب می بینم،بزرگ می شم 3 (وسایل نقلیه)،(گلاسه)، اثر گوتیه اوزو، با ترجمه راضیه خوئینی ، در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این کتاب در سال 1395 توسط انتشارات قدیانی، به چاپ رسیده است.
لیف، باردا و جاسمین با كمك جادوی اسرارآمیز آخرین اژدهایان دلتورا دو خواهر از چهار خواهر- موجوداتی تحت فرمان ارباب سایههای اهریمنی- را كه دلتورا را مسموم كردهاند. پیدا میكنند. اكنون، ماجراجویان با آگاهی از اینكه زمان مردم قحطی زده دلتورا رو به پایان است، با شتاب به سوی هدف بعدیشان، به سواحل هولناك غرب میروند. ارباب سایهها از جستجوی آنها با خبر شده است و به نحوی از حركت آنها اطلاع دارد. خطرهای وحشتناكی از حال و گذشته در كمینشان است. و هولناكترین خطر در مخفیگاه موجودی مخوف، در جزیره مردگان متروك در انتظارشان است.
آنیشرلی دختركی كك مكی است كه موهای سرخی دارد و در یتیمخانه بزرگ شده است. او با هوش است، قوة تخیل بیحد و مرزی دارد و با امید و پشتكار و مهربانیهای سادهاش، سعی میكند زندگی جدیدی را آغاز كند. هر چند برای ورود به این دنیای تازه باید سختیهای بسیاری را پشت سر بگذارد، ولی آینده در نظرش آن قدر زیبا و امید بخش است كه برای رسیدن به آن، با هر مشكلی كنار میآید و با هر شرایطی سازگار میشود