یکی بود، یکی نبود، دشت سرسبزی بود. در گوشهی این دشت بزرگ بزبز قندی با هفت بزغالهاش به خوبی و خوشی زندگی میکرد
قصه های ماندنی (مجموعه 3 جلدی قابدار)
"این موش فسقلی چه طور میتواند شیر را از دام نجات دهد؟ در جلد اول قصههای ماندنی، داستان شخصیتهای دوستداشتنی بچهها چون پینوکیو، ای کی یوسان، شیر و موش و شکارچی جوجه اردک زشت و پسر جنگل روایت میشوند. در این مجموعه، قصههایی نامآشنا از گذشتههای دور یا نزدیک و از سرزمینهای رنگارنگی چون ایران، ژاپن، دانمارک و... دورهم جمع شدهاند تا هم لذت سفر به جهان قصه را به کودکان بچشانند و هم آنها را در تجربههایی آموزنده شریک کنند..."
از همین نویسنده
در زمانهای خیلیخیلی دور، پادشاهی بود که دلش میخواست همیشه لباسهای خوب بپوشد. خیاطهای مخصوص شاه، هر روز یک لباس تازه برای او میدوختند
مجموعه اي از داستان هاست به روايت شاگا هيراتا، بن زلس و برادران گريم، ترجمه جمعي از مترجمين و چاپ انتشارات قدياني (كتاب هاي بنفشه). قصه هايي خواندني، عبرت آموز، كهن و شيرين با تصاويري جذاب و ديدني براي مطالعه تمام دبستاني ها و بلند خواني و قصه گويي براي كودكان 5 تا 7 سال. ده داستان مهيج، دلنشين و دوست داشتني كه با نثري ساده و ملموس براي كودكان و نوجوانان روايت شده اند.
مجموعه اي از داستان هاست به روايت شاگا هيراتا، بن زلس و برادران گريم، ترجمه جمعي از مترجمين و چاپ انتشارات قدياني (كتاب هاي بنفشه). قصه هايي خواندني، عبرت آموز، كهن و شيرين با تصاويري جذاب و ديدني براي مطالعه تمام دبستاني ها و بلند خواني و قصه گويي براي كودكان 5 تا 7 سال. ده داستان مهيج، دلنشين و دوست داشتني كه با نثري ساده و ملموس براي كودكان و نوجوانان روايت شده اند.
روزي، روزگار خواهر و برادري با هم زندگي مي كردند. با آنكه سال هاي زيادي از عمرشان گذشته بود. هيچ كدام ازدواج نكرده و بچه اي نداشتند. اسم خواهر «ماريلا» و اسم برادر «ماتيو» بود. ماتيو ديگر پير شده بود و نمي توانست كارهاي مزرعه را به تنهايي انجام دهد. براي همين آنها از پرورشگاه شهرشان خواستند كه پسربچه اي را به آنها بدهد. يك روز وقتي ماتيو به ايستگاه قطار رفت تا آن پسربچه را به خانه بياورد، با دختر بچه اي رو به رو شد. دختربچه موهاي قرمزي داشت و كيفي در دست گرفته بود.
سایر کتاب های همین ناشر
پپا، جورج و آقای دایناسور به دندانپزشکی میروند. این اولین بار است که جورج به دندانپزشکی میرود. برای همین کمی نگران است.
فکر میکنی در دندانپزشکی چه اتفاقی برای پپا و جورج آقای دایناسور میافتد؟
جودی سر کلاس ناگهان میشنود که جنگلهای استوایی در خطر نابودی هستند. وقتی میفهمد که گونههای کمیاب طبیعت هم در خطرند ولی آدمها زبالهسازند،بیشتر میترسد و حالا جودی به فکر نجات دنیا افتاده است…
سطح 3 از مجموعه کتاب کلاس اولی، کتاب اولی: برای کودکان نوسوادی که درسهای 11 تا 13 کتاب فارسی اول دبستان را تمام کردهاند و میخواهند مهارت بیشتری در خواندن کلمههای تازه و جملههای طولانیتر پیدا کنند.
مجموعه کتابهای میمینی قصههای منظومی از بچه میمونی بازیگوش و شیرین است.
در هر کتاب مشکلی رفتاری از میمینی سر میزند و یا حادثهای برای او پیش میآید که در نهایت او را باتجربهتر میکند.
نوسوادانِ کلاس اول، به تدریج که خواندن را میآموزند و با شکل حروف و صداها و کلمهها آشنا میشوند؛ خواند توانست نوشتههای سادهی غیردرسی را هم بدون کمک گرفتن از دیگران میخوانند.
نوسوادانِ کلاس اول، به تدریج که خواندن را میآموزند و با شکل حروف و صداها و کلمهها آشنا میشوند؛ خواند توانست نوشتههای سادهی غیردرسی را هم بدون کمک گرفتن از دیگران میخوانند.
خودت را برای تماشای یک سیرک بزرگ و پرهیجان آماده کن. از کدام یکی بیشتر خوشت میآید؟ بندباز شجاع یا دلقک بانمک؟ شاید هم دوست داری جای این یکی باشی…
اجی مجی، لاترجی جعبهی خالی چی داره؟ شعبدهباز از توی اون خرگوشی رو در میآره
استینک یواش زد روی دماغش و گفت: «بچه ها توی موزه بهم گفتند جناب دماغ. امروز فهمیدم که واقعا واقعا بوها را از همه ی بچه های کلاس بهتر می فهمم. سوفی گفت حتی از سگ ها هم بهتر بو می کنم.»
مامان گفت: «امیدوارم!» و با جودی زدند زیر خنده.
استینک گفت: «ماییم دیگه!»
مامان گفت: «فکر می کردم دماغ تو فقط موقع خطر خوب بو می کند.»
استینک گفت: «هرچقدر دلتان می خواهد بخندید، ولی این دماغ می تواند من را معروف کند.»
جودی همان آرنجش که یک بار عکسش توی روزنامه چاپ شده بود را بالا آورد و گفت: «آرنج من هم معروف است.»
استینک گفت: «نه، جدی می گویم. بزرگ که شدم می خواهم با این دماغم کاری بکنم کارستان. چنین دماغی نباید حرام شود.»
گاهی اوقات نمی دانیم عاشق چه هستیم تا این که در معرض از دست دادنش قرار می گیریم. سارا گادرفری تمام تابستان را به نق زدن و ایراد گرفتن از خودش، بدنش و مدل موی افتضاحش گذرانده است. او یک لحظه بسیار خوشحال و لحظه ای دیگر غمگین و گریان است و نمی تواند بفهمد دلیل این پریشانی چیست. شاید این رفتارهای بیش از حد دمدمی او به حضور ناگهانی و غیرعادی قوهایی مربوط باشد که توجه و علاقه ی چارلی، برادر سارا، را به خود جلب کرده اند.
پدر ویتو کورلئونه با شخصی در دهکده درگیر میشود و آن شخص به مافیا شکایت میبرد. پدر حاضر به زانو زدن در مقابل کدخدای محلی مافیا نمیشود و او را در حضور مردم به قتل میرساند.
یک هفته بعد نیز جسد خودش را پیدا میکنند، تفنگچیان مافیا به دنبال ویتوی جوان به پرسوجو میافتند؛ چرا که احتمال میدهند ویتو بعدها به خوانخواهی پدر برخیزد. اقوام ویتوی دوازده ساله نیز او را مخفیانه به آمریکا میفرستند.
ـ طرحهای مشکی را با مداد رنگی، ماژیک یا آبرنگ رنگ بزن.
2ـ طرحهای رنگ شده را از روی خط چینها برش بزن.
3ـ لبههای لباسها را روی بازوها و پاهای پیشی خم کن و به او لباس بپوشان.
حال که صلحی زمین گیرکننده، توپچی های باشگاه توپ را به کاهلی و بی عملی کشانده است، رئیس باشگاه، طرحی هیجانی را مطرح می کند: “فتح ملکه ی آسمان شب برای اولین بار و برقراری ارتباطی مستقیم میان زمین و ماه از طریق ارسال یک پرتابه به ماه”. پیشنهادی که بانگ و آواهای تشویق اعضای باشگاه و مردم آمریکا را سبب می شود و شوری بی سابقه به آن ها می بخشد.
حین طراحی عملیات پرتاب خمپاره، یک مرد فرانسوی از طریق ارسال تلگراف، پیشنهاد جایگزین پرتابه ای استوانه – مخروطی را به جای سفینه ی کره سان می دهد و از حضور خود در این پرتابه سخن می گوید.
دکتر جودی دمدمی تا یک حیوان خانگی مریض ببیند فوری متوجه میشود. آروارهها، گیاه گوشتخوار جودی بدجور مریض شده. حالا جودی باید دست به کار شود و فوری درمانش کند.
در این کتاب میمینی با کبریت بازی میکند و با خطر آتش آشنا میشود.
راز پدر در این شهر چیست؟
آقای گیدئون شغل ثابتی ندارد و دائم در سفر است و دخترش آبیلین را هم با خود میبرد. پدر که نگران آبیلین است او را به شهر مانیفست میفرستد که رازهایی دارد. دوشیزه سادی، پیشگوی شهر داستانهایی برای آبیلین تعریف میکند که همهمردم مانیفست در آنها حضور دارنند جز پدرش!
تمساح غولپیکر شکموترین جانور در سرتاسر جنگل است که عاشق خوردن بچههاست!
او از آن خالیبندهای نابکار است که خیال میکند با نقشههای پنهانی و کلکهای زیرکانهاش، راستراستی هوش سرشاری دارد.
اما او به اندازهی دیگر حیوانات جنگل، باهوش نیست. آنها تصمیم دارند کلکهای او را نقش بر آب کنند و به او درسی بدهند که هیچوقت از یادش نرود.
این پنج بچهی خوششانس
بالاخره کارخانهی مشهور شکلاتسازی ویلی وانکا باز میشود!
اما فقط پنج بچهی خوششانس اجازه دارند وارد این کارخانهی عجیب و غریب شوند: پسر گندهای که تنها سرگرمیاش خوردن است؛ دختر لوسی که پدر و مادرش را روی انگشت میچرخاند؛ دختری که از صبح تا شب آدامس میجود؛ پسری که مثل تبهکارها هفتتیر اسباببازی میبندد و… چارلی، قهرمان داستان ما؛ پسری مهربان، شجاع و راستگو که میخواهد خود را برای هیجانانگیزترین ماجرای زندگیاش آماده کند!
نوسوادانِ کلاس اول، به تدریج که خواندن را میآموزند و با شکل حروف و صداها و کلمهها آشنا میشوند؛ خواند توانست نوشتههای سادهی غیردرسی را هم بدون کمک گرفتن از دیگران میخوانند.
جودی دمدمی حوصله ندارد؛ حال و حوصلهی ریاضی را که هیچ رقم!به جای آقای تاد دوستداشتنی، معلم جدیدی آمده که به نظرش،هم ریاضی جودی افتضاح است و هم رفتارش!
هوا سرد و بارانی است. جورج بیرون از خانه با پپا بازی می کند، اما دوست ندارد کلاهش را به سرش بگذارد. برای همین سرما می خورد. فکر می کنی دکتر خرس قهوه ای می تواند کاری کند تا حال جورج بهتر شود؟
در کتاب تق و تق و تق رو چوبه نجاره میخ میکوبه، کوچولوها با شعرهایی شاد و تصویرهایی شیرین صداهای گوناگون را می آموزند، صدای تَتَق تَتَق چکش و قریچ قریچ قیچی و … را می شنوند و به طور غیرمستقیم با انواع شغلها آشنا میشوند.
فردای آخرهفتهها همیشه دلگیر و حالگیر است. هیچکس، بهجز خودشیرینهای الکیمدرسهدوست، خوشش نمیآید بعد از دو روز استراحت و تفریح، دوباره برگردد به مدرسه. جودی دمدمی هم از همین بچههایی است که دوشنبهها را دوست ندارد؛ خوشش نمیآید برگرد به همان مدرسه، به همان کلاس، به همان میز و صندلی، با همان آدمهای همیشگی.
دربارهی میراث لورین 4 (سقوط پنج)
آن ها پیشوایشان را به زمین آوردند. آن ها تصور کردند جنگ را برده اند. اما اشتباه کردند. این مبارزه مدت ها طول خواهد کشید. ما سرانجام گرد هم جمع شده ایم. ما قدرتی فراتر از آن چه تا کنون داشته ایم به دست آورده ایم. ما نبردهایی را باخته ایم. اما این جنگ را نخواهیم باخت. لورین دوباره قدرت می گیرد.
ترانههای شاد و تصاویر خیال انگیز مجموعه کتابهای «بچههای جینگیلی» خلاقیت کودکان را افزایش میدهند. در هر صفحه از کتابها یکی از بچهها، با لباس عروسکی مخصوص، نقش جدیدی را بازی میکند. در واقع فعالیتهایی چون آموزش حیوانات، میوهها، شغلها و… به تجربهای متفاوت و لذت بخش تبدیل میشوند.