بچه ها در حیاط مهدکودک هستند. هر کدام یک کاری را انجام می دهند. اگر تو هم اینجا بودی چه کاری می کردی؟ چه چیزهایی را می دیدی؟ چه بوهایی حس می کردی؟ چه صداهایی می شنیدی؟ حالا یکی از چیزهایی را که دوست داری اینجا ببینی بکش.
هیچ می دونی دایناسوره چطور غذاشو می خوره
فکر میکنی که دایناسور
چطور غذاشو میخوره؟
میریزه زمین، جست میزنه؟
صدای بد درمیآره؟
لوبیاها رو پرت میکنه؟
شیرو میپاشه رو زمین؟
به جای «خواهش میکنم»
میگه: « آهای ! غذا بدین!»؟
سایر کتاب های همین ناشر
دربارهی دالی بازی (من می گم، تو می گی ... متضادها)
تصاویر جذاب و شعرهای شیرین مجموعه کتابهای من میگم، تو میگی کودک شما را سرگرم میکند و هم زمان کمک میکند تا او در کنار بازی، با مفاهیم و کلامات جدید آشنا شود.
خرگوش کوچولو گاهی به دیگران حسودی میکند. بعضی وقتها به دوستش که در مسابقه اول شده است، گاهی به برادر کوچولویش، گاهی هم به دوستش که اسباببازی خریده است. ولی تازگیها مثل قبل حسودی نمیکند چون…
یک روز فرانکلین از پدر و مادرش اجازه میگیرد که دوستش خرس را به خانه دعوت کند تا شب را در خانهشانبخوابد. این اولین باری است که فرانکلین یکی از دوستانش را برای شب ماندن دعوت میکند. فرانکلین برای خوش گذراندن با مهمانش برنامههای زیادی دارد. آیا به فرانکلین و دوستش خوش میگذرد و میتوانند راحت بخوابند؟
این کتاب برای کمک به کسب مهارت هایی برای آموزش علوم، راهنمای آموزشی (قبل از مدرسه) ، آموزش قبل از مدرسه و فعالیتهای فوق برنامه تالیف شده است.
اگر کودک شما از این کتاب لذت بُرد، سراغ یکی دیگر از کتاب های کار ما بروید. هر کتاب برای آموزش مهارت یا مفهوم خاصی طراحی شده است.
این مجموعه کتاب ها به کودکان کمک می کند با رنگ کردن، تا کردن، چسباندن، بریدن و سرگرم شدن با مازهای متنوع تسلط بر حرکات ظریف خود را افزایش دهند.
میمون خیلی بازیگوش بود و همیشه حواسش پرت بود.
هیچ وقت به حرف دیگران گوش نمی کرد ولی یک بار این حواسپرتی کار دست همه داد.
قرار بود مسابقه بدهند و قبل از شروع آن همه باید قسمتهای مختلف ماشینهای مسابقه را کنترل میکردند تا ایرادی نداشته باشد و به دستورالعمل ها توجه می کردند ولی میمون مثل همیشه حواسش پرت بود تا اینکه مسابقه شروع شد و همه یک دفعه….
رازهای جهان دایناسورها چگونه آشکار شد؟ دایناسورها از چنگالها و دمهای خود چگونه استفاده میکردند؟ کدام دایناسورها پرواز میکردند؟ چرا دایناسورها منقرض شدند؟ کدام دایناسورها از همه بزرگتر بودند؟ نخستین دایناسورها را چه کسانی کشف کردند؟ کدام دایناسور از همه باهوشتر بود؟ کدام دایناسور از همه خطرناکتر بود؟
دربارهی دالی بازی (من می گم، تو می گی ... رنگ ها)
تصاویر جذاب و شعرهای شیرین مجموعه کتابهای من میگم، تو میگی کودک شما را سرگرم میکند و هم زمان کمک میکند تا او در کنار بازی، با مفاهیم و کلامات جدید آشنا شود.
فرانکلین لاکپشته خیلی با استعداد است و خیلی کارها بلد است. از میله ها تاب میخورد و خوب شنا میکند ولی بلد نیست خوب دوچرخه سواری کند برای همین خیلی ناراحت است و حاضر نیست دوباره تمرین کند تا دوچرخه سواری یاد بگیرد. ولی یک روز…
این کتاب به بچهها فرصت میدهد خیالپردازی کنند، شکلهای مختلف بسازند، حدس بزنند، مشاهده کنند، بشمارند، وصل کنند،طبقهبندی کنند،جمع و تفریق و فکر و بازی کنند.
یک روز باب اسفنجی مریض شده بود و وقتی سر کار رفت،آقای خرچنگ، او را به خانه فرستاد تا استراحت کند. باب اسفنجی به دوستش سندی تلفن زد تا او را به دکتر ببرد، ولی پاتریک آمد و گفت که مطب دکتر جای وحشتناک است و خودش سعی کرد باب اسفنجی را معالجه کند ولی …
این کتاب پر از مطالب و برچسبهای جالب است وچیزهای زیادی دربارهی هواپیماها به ما میآموزد.
برچسبهای دلخواه خود را انتخاب کنید و کتابی به سلیقهی خود بسازید.
کتابهای دالیبازی با طراحی خاص، تصاویر جذاب و شعرهای شیرین، هر کودک نوزاد و نوپایی را سرگرم میکند!
شیر کوچولو همیشه نگران بود. مثلا نگران انجام تکالیفش یا اینکه دیر به مدرسه برسد…
او وقتی که نگران میشد، دستپاچه می شد و دل درد می گرفت، اما بالاخره فهمید که چه کار کند تا حالش بهتر شود….
اگر شیر و ببر با هم روبهرو شوند، چه پیش خواهد آمد؟ اگر باهم بجنگند، فکر میکنید کدام یکی پیروز میدان خواهد بود؟
صفحههای کتاب را به طور کامل باز کنید؛ با کودک خردسالتان شعر بخوانید، دالی موشه بازی کنید و حسابی سرگرم بشوید!
این کتاب بازی و شعر به تقویت مهارتهای شناختی و زبانی کودکان کمک میکند.
با کارتهای این بستة آموزشی، کودک:
- با کلمات سادهی انگلیسی آشنا میشود.
- دایرهی واژگانش گسترش مییابد.
- خواندن کلمات ساده را شروع میکند.
کتاب های دالی بازی با طراحی خاص، تصاویر جذاب و شعرهای شیرین، هر کودک نوزاد و نوپایی را سرگرم می کند!
فرانکلین به خوی و خوشی زندگی میکرد و دوستان زیادی داشت. هیچوقت به فکر پیدا کردن دوستی جدید نبود، تا اینکه یک روز خانوادهی جدیدی از سرزمینهای شمال به محلهی آنها اسبابکشی کردند. خانوادهی گوزن غولپیکر بودند و فرانکلین خیلی از آنها ترسیده بود. بچهی آنها همسنوسال فرانکلین بود. روز اول مدرسه هیچکس با گوزن بازی نکرد. ولی آقای جغد با فرانکلین صحبت کرد و …
فرانکلین لاک پشت کوچولویی است که مثل همهی بچههای دیگر، گاهی سرما میخورد و مریض می شود. ولی تا به حال پیش نیامده که به بیمارستان برود. یک روز موقع فوتبال، توپ محکم به فرانکلین میخورد و باعث می شود لاکش ترک بخورد. دکتر می گوید باید جراحی شود و یک شب در بیمارستان بماند…
نی نی جونم بگو بابا !
اولین «بابا» گفتن، میتواند برای نینی نازنین ما به یک بازی جذاب تبدیل شود. این یادگیری را با شعر و آهنگ و تصویرهای زیبا برای کودکان جذاب کنیم.
سمور آبی یکی از دوستان فرانکلین است که دارد برای دیدنشان بعد از مدتها به محله میآید. فرانکلین خیلی هیجان دارد که سمور آبی را دوباره ببیند و با او مثل قدیم بازی کند. اما هر دوی آنها تغییر کردهاند و بزرگتر شدهاند. آیا آنها با تمام این تفاوتها باز هم میتوانند با هم دوست و خوش باشند؟
کی؟ چی؟ کجا؟ این سه کلمه جادویی که بخش بزرگی از دانش انسانها در دل آن پنهان شده. همهی آنچه را که تاکنون درباره شخصیتهای بزرگ، رویدادهای مهم و مکانهای شگفتانگیز خواندهاید را فراموش کنید… این مجموعه به شما میگوید چرا.