در کتاب چشمه میگه با قلقل میخوام برم پیش گل، کوچولوها با شعرهایی شاد و تصویرهایی شیرین صداهای گوناگون را میآموزند، صدای قُلقُل چشمه و خِشخِش برگها و… را میشنوند و به طور غیرمستقیم با طبیعت و زیباییهایش آشنا میشوند.
موش کور در خانه ی جدید و 15 قصه ی دیگر برای دختر کوچولوها
مجموعه داستاني است از براون واتسون به ترجمه مژگان شيخي و چاپ واحد كودك موسسه نشر افق، شامل 16 داستان زيبا و جذاب با تصاويري هيجان انگيز، دوست داشتني و چشم نواز. داستان هايي كوتاه از حيوانات مختلف و بچه هاي كوچولو و ناز كه لحظاتي شاد را براي كودكان فراهم مي آورد. قصه ها متني ساده و قابل فهم براي بچه ها دارند و مفاهيمي هم چون كمك كردن، كنار هم بودن و شادماني را به آنها آموزش مي دهند.
سایر کتاب های همین ناشر
گرگشاه، دشمن خرگوشهای دمپنبهای است. برای همین اسم خرگوشها را از همهی کتابها خط میزند و از میمون عکاس میخواهد تندتند از او عکس بگیرد تا عکسهای گرگ شاه، و فقط او، سراسر جنگل و در و دیوار خانهها را بپوشاند.
ولی آیا به این راحتیها میشود خرگوشهای دمپنبهای را از صفحهی روزگار پاک کرد؟
یتیمخانه نود و هشت بچه دارد که دختر هفده ساله جروشا ابوت،از همه بزرگتر است. او از صبح تا شب سر پاست تا دستورات رئیس عصبانی پرورشگاه را اجرا کند. او با همهی تلخیها، قلمی شیرین دارد و خوب مینویسد. یکی از اعضای هیئت امنای پرورشگاه تصمیم میگیرد او را به دانشگاه بفرستد و تنها خواسته اش اینکه جروشا برایش نامه بنویسد.
دكتر جكیل در وصیتنامهای اموالش را به شخصی به نام هاید میبخشد. وكیل اترسون، دوستش، تصادفی به رازی وحشتناك پی میبرد: هاید كه چهرهی نفرتانگیزی دارد، مرتكب جرمی شده و چكی بیمحل با امضای دكتر جكیل كشیده. وكیل اترسون مطمئن است كه هاید برای تصرف اموال دوستش، او را خواهد كشت…
«میراث لورین» یکمجموعه ۷ جلدی است که داستانش درباره ۹ نفر است که به زمین میآیند و شبیه مردم اینکره هستند؛ حتی مثل آنها حرف میزنند اما از آنها نیستند. این ۹ نفر قدرتهای عجیب دارند و ابرقهرمانهایی هستند که فقط در فیلمها و قصهها حرفشان شنیده شده است. در داستان اولینجلد مجموعه، دشمنان این ۹ نفر، شماره یک را در مالزی، شماره دو را در انگلستان و شماره سه را در کنیا دستگیر میکنند. به اینترتیب نوبت به شماره چهار میرسد که ماموریتش را انجام دهد و همینشماره چهار است که داستان را روایت میکند.
رنگین کمان کلاسیک 3 (شاهزاده خانم کوچولو)
کتاب خواندن بچهها و بزرگ سالها با هم فرق دارد. ادم بزرگها برای سرگرم شدن کتاب میخوانند، درحالی که کوچکترها کتاب میخوانند تا زندگی کردن بیاموزند. روزی، در دوران دبستان، صمیمیترین دوستم کتابی به من داد که حتی اگر بگویم زندگیام را عوض کرد، باز حق مطلب را ادا نکردهام.
کلاس دومی کتاب دومی 1 (شما یک بچه گم نکرده اید ؟) انتشارات افق یکی از کتابهای مجموعهی کلاسدومی، کتابدومی است که کتابهای فندق واحد کودک نشر افق برای تقویت مهارتهای خواندن و نوشتن کودکان چاپ کرده. کتابهای این مجموعه مستقلاند و متن هر داستان مطابق با استانداردهای جهانی برای کودکان ۷ تا ۱۰ ساله نوشته شده.
کلاس دومی کتاب دومی 1 (شما یک بچه گم نکرده اید ؟) انتشارات افق نوشتهی مژگان کلهر شامل یک داستان بلند است که به فصلهای کوتاه تقسیم شده تا خوانندگان تازهکار و کمحوصله بتوانند هر قسمت را در یک نشست بخوانند و اگر تمرکز کافی ندارند، خواندن را متوقف کرده و هر زمان که خواستند ادامهی داستان را از سر بگیرند.
کتابهای مجموعهی کلاسدومی، کتابدومی از نظر طول داستان و مفاهیمی که مطرح میکنند، در سطح متوسط قرار دارند و متناسب با توانمندیهای بیشتر کودکان در دورهی اول دبستاناند. لذت خواندن داستان باعث میشود که یادگیری غیرمستقیم اتفاق بیفتد و کودکان با انجام فعالیتهای تکمیلی و خلاقانه که در پایان هر کتاب از این مجموعه وجود دارد، آموزههای درسی را بهتر و عمیقتر یاد میگیرند، کلمهسازی میکنند، ساختار جمله را میشناسند و نوشتن را تمرین میکنند.
کتاب شما یک بچه گم نکردهاید؟ که نشر افق با تصویرگریهای فاطمه زمانهرو چاپ کرده، داستانی معمایی دربارهی پسری ماجراجو و کنجکاو است که بیشتر کودکان میتوانند با او همذاتپنداری کنند. کسری بچهای تنها را پیدا میکند و تصمیم میگیرد به دنبال خانوادهی او بگردد. این ماجرا به مخاطب فرصت میدهد تا مواجههای غیرمستقیم با موقعیتی داشته باشد که ممکن است چیزی را گم کند یا چیزی/کسی را در خیابان پیدا کند و با خواندن این داستان فرایند حل مسئله را تمرین خواهد کرد.
کودکان با خواندن داستان شما یک بچه گم نکردهاید؟ مهارت حل مسئله را یاد میگیرند و میتوانند برای برطرف کردن مشکلات روزانهشان در زندگی راهحل پیدا کنند؛ اینکه مشکل چیست، چگونه میتوان آن را حل کرد و اگر به حمایت نیاز بود، از چه کسی باید کمک گرفت.
مژگان کلهر در نوشتن این کتاب از مجموعهی کلاسدومی، کتابدومی به مسئولیتپذیری، همدلی و اهمیت مهارتهای ارتباطی در حل مسئلههای روزمره هم توجه داشته است.
اگر شرح حال یک نفر ارزش آن را داشته باشد که در بین مردم انتشار یافته و مورد استقبال شایان قرار بگیرد،نویسنده این کتاب عقیده دارد،این نوشته که از نظر شما می گذرداز زمره همان حکایت جالب است.عجایب این داستانبه قدری بی سابقه است که تا کنون نظیرش شنیده و خوانده نشده است.به راستی هم چه شخص دیگری می توانست سرگذشتی حیرت انگیز و متنوع تر از این در معرض مطالعه ارباب ذوق قرار داده و آن ها را در عوالم گوناگون سیر و سیاحت دهد؟در این کتاب مطالب دل انگیز و در عین حال ساده ای از زندگی یک نفر که دست خوش حوادث مختلف گردیده می خوانید و ایمان شما در این مشیت خداوندی در هر حال ما را احاطه کرده و هر یک از افراد بشر اسیر سرپنجه تقدیر و قضا و قدر می باشند و هر کس و در هر وضعی بوده باشد از حکم سرنوشت ازلی سرپیچی نمی تواند،کامل خواهد شد.
سیپتیموس در یکی از هفت جزیرهی سحرآمیز گیر میافتد و به اتفاق اژدهایش، آتش آبدار، جینا و بیتل دنبال راه فرار میگردد.
اما جزیره عجایبی دارد که یکی پس از دیگری آشکار میشوند: روح دختری به نام سیرا که توسط شبحی پلید به نام سایرن تسخیر شده و موجودی عجیب که برای سیپتیموس آواز میخواند. آیا سیپتیموس میتواند از دست این آواز که مدام صدایش میزند، خلاص شود؟
آثار کلاسیک ادبی، میراث ماندگار و بی مرز فرهنگ و هنر بشری به شمار می آیند که تقریبا به همه ی زبان های دنیا ترجمه شده. نشر افق بعضی از شاهکارهای ادبیات کلاسیک را طبق الگویی جهانی و مرسوم، با حذف توصیفات کسالت آور برای مخاطب امروز و مطابق با ذوق و سلیقه ی او کوتاه کرده است.
اسم من ( پپا ) است و این کتاب درباره بابابزرگ من است.
بابابزرگ من عاشق باغبانی و ساختن و تعمیر کردن است.
تق! تق! اما او بیشتر از همه عاشق بازی کردن با من و برادرم کوچولویم ( جورج ) است.
دوست داری با خانوادهی پپا بیشتر آشنا شوی؟ و...
جشن تولد را فراموش کنید، سایهی پلید آمده! صیاهی هیجانانگیزترین داستان مجموعهی سیپتیموس هیپ است. شخصیتهای جدیدی در این کتاب ظاهر میشوند که توطئهای پیچیده را پیچیدهتر میکنند.
استینک یواش زد روی دماغش و گفت: «بچه ها توی موزه بهم گفتند جناب دماغ. امروز فهمیدم که واقعا واقعا بوها را از همه ی بچه های کلاس بهتر می فهمم. سوفی گفت حتی از سگ ها هم بهتر بو می کنم.»
مامان گفت: «امیدوارم!» و با جودی زدند زیر خنده.
استینک گفت: «ماییم دیگه!»
مامان گفت: «فکر می کردم دماغ تو فقط موقع خطر خوب بو می کند.»
استینک گفت: «هرچقدر دلتان می خواهد بخندید، ولی این دماغ می تواند من را معروف کند.»
جودی همان آرنجش که یک بار عکسش توی روزنامه چاپ شده بود را بالا آورد و گفت: «آرنج من هم معروف است.»
استینک گفت: «نه، جدی می گویم. بزرگ که شدم می خواهم با این دماغم کاری بکنم کارستان. چنین دماغی نباید حرام شود.»
این مجموعه طرحهای لازم برای ساختن کاردستی تریلی، مینیبوس و کامیون را در اختیار بچهها میگذارد.
کاردستی یکی از جذابترین و آموزندهترین سرگرمیهای دنیاست.
مجموعه کتابهای «ماشین سازی،ماشین بازی» به کودکان کمک میکند تا علاوه بر آشنایی بیشتر با انواع وسایل نقلیه،اجزای هر یک را از دل کتابها بیرون بیاورند و به یکدیگر بچسبانند.
الیور، پسرک یتیم و بینوا که از چنگ ارباب سنگدلش گریخته است، در شهر پرخطر لندن تنهاست. چیزی نمیگذرد که او در دام فاگین، پیرمردی شرور که خانهاش پاتوق دزدها و جیببرهاست، گرفتار میشود.
جین ایر دختری زیبا و جوان به عنوان معلم سرخانه به عمارت اشرافی آقای دوچستر میرود. خیلی زود بین این دو رابطهای عاشقانه شکل میگیرد.
اما افشای رازهایی از زندگی گذشتهی دوچستر و سرنوشت همسرش این رابطه را بر هم میزند. جین ایر از آنجا میرود، اما خاطرهی عشق دوچستر آسودهاش نمیگذارد.
در سرزمین کلانمل فرقهای اسرارآمیز آفتابی شده که مدعی است میتواند در ازای دریافت طلا، مردم را از شر چپاولگران در امان دارد. اما به گمان هالت، ویل و هوراس یک جای کار این فرقهی به ظاهر خیرخواه میلنگد. هالت میفهمد که توطئهای در کار است و به زودی کشتیهای ماهیگیری اهالی، توسط راهزنان به آتش کشیده خواهند شد.
و اینک رازی که این سه تن از آن آگاه شدهاند، نه کلانمل، که کل پادشاهی را تهدید میکند.
در این کتاب برای رسیدن به هدفهای آموزشی، چیستانهایی طراحی شدهاند که موضوع آنها شامل مهمترین چیزهایی است که کودک با آنها سر و کار دارد.
مایههای هنری نیز از قالبهایی مانند شعر و تصویر فراهم آمده است. همچنین هر کتاب با طراحی ویژهای برش خورده است تا برای کودک دلپذیرتر باشد.
داستانهای رولد دال،لحنی صمیمی، شخصیتهایی دوستداشتنی و پایانهایی نامعلوم دارند.
میراث لورین یکی از پرطرفدارترین و هیجانانگییزترین مجموعههای فانتزی است، داستانی جذاب و نفسگیر که با استقبالگستردهی خوانندگان و منتقدان روبهرو شد و هفده هفته در فهرست پرفروشهای نیویورک تایمز قرار گرفت.
آرتمیس فاوْل پسر سیزده سالهی نابغه و ماجراجو، در مدرسهی شبانهروزیاش، ایمیلی دریافت میکند. مافیای روسیه که پدر آرتمس را ربوده، در ازای آزادی او پول هنگفتی از آرتمیس درخواست کرده است. آرتمیس که با تمام وجود به پدرش عشق میورزد بیدرنگ دست به کار نجات او میشود؛ اما دشمن دیرینهاش، سروان «هالی شورت» نیروی ویژه پلیس در سرزمین جنها، مانع اوست. آیا آرتمیس باید با اجنهها درگیر شود یا راه دیگری وجود دارد…
مگی و فرید در جستوجوی گردانگشت به دنیای داستان میروند. پس از رفتن آنها تبهکاران سر میرسند و بقیهی اعضای خانه را گروگان میگیرند.
مو مجبور میشود خودش، رزا، زاغچهی پیرزن و باستای چاقوکش را به دنیای داستان ببرد.
فنوگلیوی پیر که مدتها قبل در کتاب زندگی احساس خوشبختی کرده میخواهد با کمک مگی مسیر بدبختیها را به سمت اتفاقات خوب برگرداند؛ اما حاکم ستمگر، مارکله، پدر و مادر مگی را اسیر کرده است.
آقای فاگ که در لندن زندگی آرامی دارد ناگهان روز دوم اکتبر 1872 با دوستانش شرط میبندد که کرهی زمین را هشتاد روزه دور بزند و دوباره به لندن برگردد.
دوستانش و بسیاری از مردم معتقدند که چنین چیزی امکان ندارد، چون کافی است که او در راه از کشتی یا قطاری جا بماند و یا گرفتار طوفان یا دزدان شود؛ اما او چنان مصمم است که با شتاب به خانه میرود، فوری ساکی برمیدارد و با خدمتکارش قطاری میگیرد و به راه میافتد. اما چرا کارآگاه فیکس او را تعقیب میکند؟ آیا نجات آدا، همسر مهاراجه از مرگ کار عاقلانهای است؟ و بالاخره آیا آقای فاگ همهی ثروتش را به خاطر این شرطبندی عجیب از دست نخواهد داد؟
اولین غولی که چشمش بهت بیفته، با دو تا انگشت میگیردت و میخوردت!
غول بزرگ مهربان از آن غولهایی نیست که استخوان آدمها را قرچ و قورچ میجوند. او غولی مهربان و بیآزار است و سوفی از این بابت شانس آورده، چون اگر به جای او، غولهایی مثل خون تو شیشهکن، گوشت قلنبهخور و یا… دزدیده بودندش تا حالا یک لقمهی چپ شده بود!
اما سوفی دلش مثل سیر و سرکه میجوشد. نگرانیاش این است که غولهایی میخواهند بروند انگلستان و همهی بچههای کوچولو موچولوی خوشگل را بیندازند بالا و قرچ و قورچ.