” قلی ” پسر خیلی شاد و سر به هوایی بود. شاد بود چون هر چیزی که با بدنش برخورد می کرد او را قلقلک می داد و او با صدای بلند می خندید. البته این قلقلکی بودن او برای پدر و مادرش مشکلاتی را به همراه داشت به عنوان مثال وقتی...
نگی همیشه نگران بود. وقتی می خواست به پیاده روی برود، نگران بود که باران ببارد. مادر می گفت: امروز هوا آفتابی است! آن وقت نگی نگران می شد که آفتاب پوست صورتش را بسوزاند. بعد هم کرم ضد آفتاب را روی صورتش خالی می کرد.
این مجموعه دربر گیرندهی سی جلد کتاب است که شخصیت اصلی هر یک از آنها پسر یا دختر کوچولویی است که یک ویژگی یا عادتی منفی دارد. این داستانها به گونهای هستند که خوانندهی خردسال از همان ابتدا، بدی رفتار شخصیت داستان...
” بوبی ” پسر خوبی بود اما او یک عیب بزرگ داشت. حتما می پرسید چه عیبی؟ او همیشه بوی خیلی بدی می داد. هیچ وقت اتاقش را تمیز نمی کرد چون از بوی بد آن لذت می برد. حتی موقع مدرسه رفتن شیشه ی ماشین را پایین می کشید تا از...
“دادا” پسری بود که خیلی به سر و وضعش می رسید و به زیبایی و خوش تیپی خیلی اهمیت می داد. او خودش را خوش تیپ و خوش قیافه ترین فرد بین همهی اطرافیانش می دانست. حتی از چهرهی پدر و مادرش هم ایراد می گرفت و به آن ها می گفت...
رزا و رزی دو قلو هستند .دو قلوهایی که خیلی به هم شبیه اند.بعضی وقت ها حتی مادرشان هم آنها را با هم اشتباه می گیرد.هیچ کس نمی تواند بفهمد کدام رزا است و کدام رزی.به همین خاطر همه صدایشان می کنند،«قل قلوها»
تاپ تاپ... تق تق... بوم بوماین صدایی بود که روزی چندبار، در خانه ی تامی شنیده می شد.و پشت سرش هم پدر داد می زد: باز چه را شکستی تامی؟تامی عاشق ورزش بود،همه ورزش ها!او تمام خانه را کرده بود ورزشگاه....فروشگاه اینترنتی...
فری دختر فرز و تیزی بود.همه ی کارهایش را،در یک چشم به هم زدن،انجام می داد.صبح زود از خواب بیدار میشد. مثل برق از رختخواب بیرون می پرید،لباس می پوشید،صبحانه می خورد و به مدرسه می رفت...
دودو عادت داشت دروغ بگوید .صبح تا شب دروغ می بافت و تحویل همه می داد.به هم کلاسی هایش می گفت :«بابایم که کشتی تفریحی خریده .قرار است ما را ببرد به یک سفر دریایی .» کسی حرف هایش را باور نمی کرد، اما او به دروغ هایش...
هِلی دختری بود که قیافهو رفتار عجیب و غریبی داشت، اندازهی چشم هایش با هم فرق می کرد و همیشه یک عنکبوت همراهش داشت. برای همین بچه های کلاس او را “هلی هیولا” صدا می زدند. او بچهی بی ادب و بدی نبود، اما چون هلی و...
تونی پسر بسیار کند و تنبلی است. او هر روز به سختی از خواب بیدار می شود و با چشمانی نیمه باز صبحانه می خورد و بعد برای این که تا مدرسه پیاده نرود، با یکی از دوستانش که معلول است همراه شده، روی ویلچر کنار او می نشیند و...
کتاب فوق همان طور که از نامش پیداست ماجرای دختر کوچولویی به نام نلی را روایت می کند که همیشه و در همه حال نق می زند و بهانه می گیرد. او هیچ وقت سعی نمی کند از لحظات زندگی اش لذت ببرد و خوشحال باشد! تعطیلات مدرسه شروع...
فی فی یک خیال باف درجه یک بود.توی خیالش،هر چی و هر کی دلش می خواست می شد.گاهی سر دسته ی دزدان دریایی می شد،گاهی یک پرستار،گاهی هم عصایی می گرفت و می شد جادوگر بدجنس....
داستان این جلد به پسر بچه ی کوچکی به نام کاتی که علاقه ی بسیاری به انجام دادن بازی های کامپیوتری دارد، می پردازد. او تمام اوقاتش را صرف بازی های کامپیوتری می کند اما والدین اش که از این بابت نگران هستند به او پیشنهاد...
نامی، پسری بازیگوش و ناقلا بود که به خاطر تفریح و سرگرمی خودش، همه را با کارهایی که انجام می داد اذیت می کرد. او توی شکر پاش نمک می ریخت تا وقتی دیگران به جای چایی شیرین، چای شور می خورند، قیافه شان را تماشا کرده و...
کوتی، پسر بچه ی کنجکاو و ماجراجویی است که دوست دارد وقتی بزرگ شد، یک کار آگاه نمونه شود. او همیشه لباسی شبیه کارآگاه ها می پوشد و کلاه بزرگی هم روی سرش می گذارد و وانمود می کند که یک کارآگاه است. او به همه چیز دقت...
حملات دشمن از پشت سر،به سفینه ی جی جو شروع شد.الو...الو... ار جی جوس به زمین...از جی جوس به زمین...و ناگهان سفینه ی کوچک جی جوس تکان سختی خورد بوووم....