جادوهای آرژانتینی 2 (داستان های دروغگو)
هنوز خیلی از زمان افتتاح قصرم نگذشته بود که یکی از پریهای زیبای دریایی عاشق من شد. معلوم است که محلش نگذاشتم. افکار دیگری در سرم چرخ میزد. میخواستم درسی حسابی به علاءالدین، بیتابر و الکاسنیبنسهلم بدهم. اما این پری دریایی با نامههای عاشقانهاش بیچارهام کرده بود، نامههایی که حالا توی خانهام هستند، اما کسی چیزی از آنها نمیفهمد. زیرا به زبان نواحی زیرِ آب پکن نوشته شدهاند.
این کتاب قصهی لهلیو گارسیای مکزیکی است. لهلیو میخواهد به غرب وحشی سفر کند و کلانتر خبیث آنجا، بیلیکوچیکه را حسابی گوشمالی دهد. ولی چطور میخواهد تکوتنها از پسِ یک مشت هفتتیرکش کارکشته بربیاید؟ تازه بعد از تمام این درگیریها لهلیو به شکلی مرموز سر از چین در میآورد. خودش که ادعا میکند سالیانِ سال امپراطور چین بوده. باورتان میشود؟ یعنی نباید تمام این چیزها را بگذاریم پای خیالپردازیهایش؟