خودت را برای تماشای یک سیرک بزرگ و پرهیجان آماده کن. از کدام یکی بیشتر خوشت میآید؟ بندباز شجاع یا دلقک بانمک؟ شاید هم دوست داری جای این یکی باشی…
اجی مجی، لاترجی جعبهی خالی چی داره؟ شعبدهباز از توی اون خرگوشی رو در میآره
قصه های تصویری دانلدداک 2 (ماجراهای دانلدداک انگشتر مومیایی و دو قصه ی دیگر)
در این کتاب سه قصهی کمیک استریپ میخوانیم: انگشتر مومیایی، بازندهی بزرگ و آرتور میمون عصبی.
در قصه اول عمو دانلد و برادرزادههایش هنگام بازدید از موزه، متوجه میشوند که انگشتر یکی از مومیاییها به سرقت رفته است. آیا کاری از دست آنها برمیآید؟
سایر کتاب های همین ناشر
گراهام در این داستان از شخصیتهای حیوانات استفاده کرده تا به زندگی انسانها بپردازد. همین فضای سمبلیک و فانتزی این رمان را برای گروههای سنی مختلف جذاب کرده است. اهمیت دادن به دوستی، از خود گذشتگی و احساس مسئولیت در برابر دیگران در این اثر اصیل و ماندنی با سبکی متفاوت مطرح میشود.
در این کتاب بیدقتی میمینی برای پدربزرگش ایجاد خطر میکند. پدربزرگ پا روی ماشین اسباببازی میگذارد و زمین میخورد. چه کار باید کرد؟
نوسوادانِ کلاس اول، به تدریج که خواندن را میآموزند و با شکل حروف و صداها و کلمهها آشنا میشوند؛ خواند توانست نوشتههای سادهی غیردرسی را هم بدون کمک گرفتن از دیگران میخوانند.
دربارهی میراث لورین 4 (سقوط پنج)
آن ها پیشوایشان را به زمین آوردند. آن ها تصور کردند جنگ را برده اند. اما اشتباه کردند. این مبارزه مدت ها طول خواهد کشید. ما سرانجام گرد هم جمع شده ایم. ما قدرتی فراتر از آن چه تا کنون داشته ایم به دست آورده ایم. ما نبردهایی را باخته ایم. اما این جنگ را نخواهیم باخت. لورین دوباره قدرت می گیرد.
نسیم خنکی را احساس می کردم که به صورتم می خورد و بویی شبیه بوی چمن توی دماغم پیچیده بود. دخترم داشت از یک جایی خیلی دور صدایم می کرد. صدای قدم هایش را می شنیدم که داشت به من نزدیک می شد. چند لحظه بعد احساس کردم جایی چند قدمی ام ایستاده. دوباره مرا صدا کرد. آن وقت صدای قدم هایش را شنیدم که دور شدند. هنوز داشت صدایم می زد. بعد احساس کردم یک جایی ایستاده و دارد گریه می کند. خواستم سرم را بلند کنم و صدایش کنم. بگویم اینجا هستم. بگویم بیاید پیشم، اما نمی توانستم. حال آدمی را داشتم که فلج شده باشد. با تمام توانم سعی کردم دست ها و پاهایم را تکان بدهم، اما نمی توانستم. صدای دخترم داشت دور می شد. حتی دیگر صدای قدم هایش را نمی شنیدم. تا اینکه یک دفعه دست کوچکش را حس کردم که روی شانه ام قرار گرفت. گفت: «پاشو، بابا! دیگه وقتشه. پا شو!»
دست نگهدار! میخواهی همهی ما را به کشتن بدهی؟
اسکلتی از یک جادوگر سطح آب را میشکافد و بلمران با این که از ترس میلرزد، اجازه میدهد اسکلت، سوار قایق شود. بلمران قول میدهد تلاش کند تا اسکلت به زندگی برگردد و اسکلت هم قول میدهد او را به کارآموزیاش بپذیرد.
اما این بلمران مرموز کیست و چرا خواهر خواندهاش جینا را دزدیدهاند؟
دخترکی یتیم از خانهی قیم بیرحم خود میگریزد و در خانهی زوجی پناه میگیرد که نزدیک کلیسا زندگی می کنند. پسر اسقف پس از سالها نزد پدر خود بازمیگردد و این دو درگیر عشقی پرفراز و نشیب میشوند…
نوسوادانِ کلاس اول، به تدریج که خواندن را میآموزند و با شکل حروف و صداها و کلمهها آشنا میشوند؛ خواند توانست نوشتههای سادهی غیردرسی را هم بدون کمک گرفتن از دیگران میخوانند.
در این کتاب میمینی با کبریت بازی میکند و با خطر آتش آشنا میشود.
در این کتاب میمینی با نتیجهی آشغال ریختن روی زمین آشنا میشود.
شاگرد محافظ، تام وارد باید از منطقه در مقابل موجودات دنیای تاریک دفاع کند. اما مادرش از یونان برگشته تا از تام کمک بگیرد. یکی از جادوگران خطرناک و قدیمی یونان به نام اردین به دنبال نابودی مادر تام است. مادر تام هم ارتش بزرگ و نیرومندی تشکیل داده که دوستان تام، آلیس و گریملکین در ان حضور دارند. از طرفی اگر تام در این جنگ به آنها بپیوندد، محافظ دیگر او را به شاگردی نمیپذیرد. پس در این مبارزه چهچیز قربانی خواهد شد؟
هدف از انتشار مجموعه کتابهای خودم میخوانم ترویج کتابخوانی، افزایش لذت خواندن و ایجاد عادت به مطالعه در کودکان است.
نوسوادانِ کلاس اول، به تدریج که خواندن را میآموزند و با شکل حروف و صداها و کلمهها آشنا میشوند؛ خواند توانست نوشتههای سادهی غیردرسی را هم بدون کمک گرفتن از دیگران میخوانند.
خود رابه آتش بزن و مترس!
شاید پدرم کاووس مرا به جنگ میفرستد تا از چالهای به چاه اندازد… شاید گرسیوز همنقشهی شومی در سر داشته باشد و بخواهد شمشیر بر زمین گذاریم تا شبانه شبیخون زند… انگار باید هر روز از آزمون آتشی بگذرم و بر لبهی تیغی راه روم که هر دو سویش پرتگاهی است پر از درندگان گرسنه و خونریز…
کلاس اولی کتاب اولی 32 (سطح 4 بچه هیولا و اژدهای چشم ژله ای)
کلاس اول دبستان فرصتی طلایی برای کتابخوان شدن کودکان ماست و کتاب درسی برای پرورش مهارت روانخوانی و کتابخوانی کودکان کافی نیست. اگر میخواهید دانشآموز کلاس اولیتان در همان ماههای اول آموزش، حروف الفبا را بهخوبی یاد بگیرد.
مگر دختری کوهنشین میتواند شاهزاده خانم شود؟
آیا ممکن است سفر به پایتخت زندگی میری را برای همیشه تغییر دهد؟
حالا نوبت میری است تا آکادمی شاهزاده خانمهای خودش را راه بیندازد!
مجموعهی سه جلدی آکادمی شاهزاده خانمها را شنون هیل نوشته است. او تا کنون بیش از بیست رمان برای نوجوانان نوشته که بیشترشان در فهرست پرفروشهای نیویورکتایمز قرار گرفتهاند. هیل با همسر نویسنده و چهار فرزندش در شهر سالتلیک آمریکا زندگی میکند.
دختران کوهستان، خواهران فراموش شده و قصر سنگی عناوین سه جلد از این مجموعه هستند که نسرین وکیلی و پارسا مهینپور آنها را ترجمه کرده است.
مجموعه کتاب های آکادمی شاهزاده خانم ها ، توسط انتشارات افق چاپ و توزیع شده است.
ژانوالژان برای سیر کردن هفت فرزند گرسنهی خواهرش قرصی نان میدزدد و نوزده سال در زندان اسیر میشود. پس از آزادی زندگیاش را وقف نیازمندان و کوزت، دختری یتیم، میکند اما بازرس ژاور نمایندهی قانون، همهجا در تعقیب اوست.
در سرزمین کلانمل فرقهای اسرارآمیز آفتابی شده که مدعی است میتواند در ازای دریافت طلا، مردم را از شر چپاولگران در امان دارد. اما به گمان هالت، ویل و هوراس یک جای کار این فرقهی به ظاهر خیرخواه میلنگد. هالت میفهمد که توطئهای در کار است و به زودی کشتیهای ماهیگیری اهالی، توسط راهزنان به آتش کشیده خواهند شد.
و اینک رازی که این سه تن از آن آگاه شدهاند، نه کلانمل، که کل پادشاهی را تهدید میکند.
استینک 8 (و حمله ی کپک غولی) دهماُمین جلد از مجموعه استینک است. استینک برادر جودی دمدمی است. استینک خیلی دلش میخواهد یک کپک لجنو داشته باشد و آن را توی اتاق خودش بزرگ کند، اما اگر این کپک مثل همان کپک غولی شود که استینک در فیلم دیده بود چی؟
کتاب تخت خواب بزرگ من قشنگه (دایان دیگه بزرگه 4)، اثر آماندا لی ، با ترجمه مهدی حجوانی ، در بازار نشر ایران، توزیع شده است. این محصول در سال 1401 توسط انتشارات افق ، به چاپ رسیده است.
آثار کلاسیک ادبی، میراث ماندگار و بی مرز فرهنگ و هنر بشری به شمار می آیند که تقریبا به همه ی زبان های دنیا ترجمه شده. نشر افق بعضی از شاهکارهای ادبیات کلاسیک را طبق الگویی جهانی و مرسوم، با حذف توصیفات کسالت آور برای مخاطب امروز و مطابق با ذوق و سلیقه ی او کوتاه کرده است.
تا به حال دلتان خواسته که به چیز دیگری تبدیل شوید؟ شرط میبندم که آنچیز لاکپشت نبوده! این داستان دربارهی مردی خجالتی است که عاشق زنی مهربان شده است.
کمکم سر و کلهی لاکپشت هم در داستان پیدا میشود. آیا لاکپشتها میتوانند، مرد را به زن برسانند؟ چهطوری؟
در كتاب میمینی گل میکشه یا نینی میمینی ياد میگیرد كه رويی دیوار نقاشيی نكشد.
پسر پانزدهساله چطور میتواند مقاومت کند؟ ویل و اوانلین فرسنگها دور از خانه، از بند اسکاندیاییها فرار میکنند، ولی اوانلین دوباره اسیر میشود. ویل تمام مهارتهای رنجریاش را به کار میگیرد تا دوستش را پیدا کند ولی حریف دشمن نمیشود. از طرفی تموجایها میخواهند به مرزهای اسکاندیا هجوم بیاورند و مقصد بعدیشان آرالوئن است. آیا میتوان جلوی چنین دشمن وحشی و خونخواری ایستادگی کرد؟