هارپر و ارکستر دیوانه 2 (سیرک رویاها)
نیت که حیرت دوستانش را حس میکرد، پرسید: «چی دیدین؟» فِرِدی گفت: «وسط مِه یک دختری هست با شنلی از برف.» هارپر گفت: «پوستش قهوهایطلاییه.» لیزل گفت: «گیسهایی داره که انگار پُر از رعدوبرقن.» نیت دهان باز کرد که چیزی بگوید، اما همان لحظه رعد مثل خرس بزرگی غرید و چتر سرخ به سویی دیگر پرت شد.
دختری بندباز هارپر و دوستانش را به سیرک رؤیاها میبرد، که مثل هیچ سیرک دیگری نیست! آدمهای عجیبوغریبی مثل آقای شیرینیپز، خانم آوازهخوان دریا، یک طالعبین مرموز و بچههای بندباز در سیرک هستند.
با هارپر و نوای موسیقیاش به سیرک رؤیاها سفر کنید تا به بزرگترین راز زندگی هارپر پی ببرید.