چاشنی های آدم بودن (تلاشت را بکن و بهترین خودت باش)
ین کتاب یک جلد از مجموعه ای سازنده و هدفمند به نام چاشنی های آدم بودن است که به منظور پرورش صحیح کودکانی که بتوانند انسان هایی شادکام، موفق، هدفمند و به معنای واقعی کلمه انسان باشند نگارش شده است؛ مجموعه ی یاد شده قصد دارد 40 دارایی رشد شخصیت را به زندگی کودکان اضافه کند و جلد حاضر 6 دارایی را که در حقیقت دارایی های حد و حدود و انتظارات هستند در اختیار آن ها می گذارد. در حقیقت مخاطب اثر پیش رو یاد می گیرد چه کارهایی در چارچوب و چه کارهایی خارج از چارچوب هستند و از قوانینی آگاه می شود که او را در زندگی هدایت می کنند. در این کتاب هم داستان کیانا دنبال می شود و هم مطالبی ارزشمند برای همه بچه هایی که ممکن است مشکلاتی هم چون او داشته باشند ارائه می گردد.
از همین نویسنده
سایر کتاب های همین ناشر
کتاب برادرم سوپر قهرمانه اثری است از دیوید سالومونز به ترجمه ژاله نوینی و چاپ انتشارات ایران بان. داستان این کتاب درباره دو برادر به نام های لوک و زاک است، همه چیز از وقتی شروع می شود که لوک مجبور است به دستشویی برود و وقتی برمی گردد متوجه می شود زاک خیلی تغییر کرده است، انگار دارای قدرتی شگفت انگیز شده، قدرتی ماورایی که ممکن بود نصیب لوک بشود اگر در همان لحظه خاص توی دستشویی نبود…!
مجموعه کتاب های علمی
بدنت را کشف کن
با نقاشی های زیبا و متن دوستانه اش به تو کمک می کند تا به حقایق جالب و جذابی درباره ی استخوان ها، مغز، دندان ها، دهان، چشم ها، بینی، خون، دست ها و پاها، حتی پی پی و باد شکمت برسی.
گرگ هفلی به دردسر بزرگی می افتد. به مدرسه خسارت می زنند و گرگ، مظنون اصلی است، اما او بی گناه است، يا دست كم تا حدودی بی گناه است. چيزی نمانده كه پليس او را دستگير كند، اما برف و كولاك شديدی اتفاق می افتد و خانواده ی هفلی در خانه شان زندانی می شوند. گرگ می داند كه وقتی برف ها آب شود. بايد با حقيقت تلخ روبه رو شود، اما آيا مجازات پليس، بدتر از گير افتادن با خانواده ات در تعطيلات كريسمس است؟
احساسات پسرانه
تو در حال رشد و بزرگ شدن هستی؛ و همزمان احساسات و عواطفت نیز در حال تغییرند. ممکن است اینطور بهنظر برسد که سوار یک ترن هوایی احساسی هستی؛ یک لحظه در بالا و لحظهای دیگر در پایین.
وقتی بچه بودید وشب خوابتان میبرد، چه کسی روی شما را میپوشاند؟ اولین باری که سوار دوچرخه شدید یا توپی را شوت کردید، چه کسی را به یاد دارد؟ (چه کسی را به یاد دارید؟ یا چه کسی این را به شما یاد داد؟) خانوادهتان... .
شهر اشباح (کاسیدی بلیک دختر تسخیر شده کتاب اول)
تقریبا به پایین قبر رسیده بودم که کفشم از پایم درآمد. خاک مانند باران از دیوارههای قبر پایین ریخت.
نفسم را در سینه حبس کردم، و به راهم به پایین ادامه دادم. روی تابوت فرود آمدم. در تابوت را باز کردم و بعد خلاف تمام اعتقاداتم خزیدم داخل تابوت.
مادرها و دخترانشان حرفهای زیادی برای گفتن دارند، دوستان، احساسات، تغییرات بدن، مقررات، حریم خصوصی و بسیاری مسایل دیگر. راهکارهای حرف زدن و دستورالعملهای چگونه بگوییم که در این کتاب آمده است میتواند به شما کمک کند. میتوانم بگویم که چیزی دارد آزارت میدهد. میتوانی به عنوان مشاور از من استفاده کنی. بیا آخر هفته برای ناهار بیرون برویم، فقط تو و من. میدانم که این آزاردهنده است. من هم وقتی همسن تو بودم همین احساس را داشتم. مدتها از زمانی که درباره...با هم صحبت کردیم میگذرد. احتمالا حرف زدن در این باره برایت خجالت آور است. وقتی من همسن تو بودم، قضاوت دوستانم برایم خیلی مهم بود.
آيا ميز تحريرت در مدرسه فاجعه است؟ اگر كسي قفسه ي مدرسه ات را باز كند، شوكه مي شود؟ آيا وقت زيادي صرف پيدا كردن وسايلي مي كني كه براي انجام دادن تكليف ها و كارهاي مدرسه ات به آن ها نياز داري؟ مرتب و منظم باش تا وسايلت را گم نكني اين كتاب، شامل روش هاي زياد و قابل اجرايي است تا بتواني ميز، كمد و بقيه ي ريخت و پاش هايت را مرتب كني (مانند كوله پشتي پشتي و غيره). نگاهي به اين كتاب بيانداز تا متوجه شوي چطور مي تواني: وسايلت را مرتب كني (تا وقتي به آن ها نياز داشتي، بتواني آن ها را به راحتي پيدا كني) وقتت را تنظيم كني( تا بتواني وقت بيشتري براي تفريح و بازي داشته باشي) براي انجام دادن تكليف هاي مدرسه و پوژه هاي بلندمدت برنامه ريزي كني بهتر يادداشت برداري كني با حواس پرتي مبارزه كني و نكات بيشتري بياموزي نگران نباش: قرار نيست به بچه اي مثبت و خيلي مرتب و عجيب و غريب تبديل شوي. با آموختن مطالب اين كتاب، نگراني تو كمتر مي شود و در مدرسه، خانه و زندگي، موفقيت هاي بيشتري به دست مي آوري.
آیا دوست دارید همیشه نگران همه چیز باشید؟
اما اگر بدانید چطور از پس نگرانی ها بربیایید، وقتی نگرانی به سراغ تان می آید می توانید به خودتان قوت قلب بدهید.
در این کتاب آزمون ها و توصیه هایی آمده که به شما کمک می کنئ خودتان را بیشتر بشناسید. با احساسات پیچیده تان دست و پنجه نرم کنید و با بدترین ترس هایتان روبه رو شوید. همچنین ایده هایی را برای آرام شدن تان در هنگام نگرانی خواهید خواند که وقتی اشتباهی مرتکب شدید چطور درستش کنید.
مادرها و دخترانشان حرفهای زیادی برای گفتن دارند، دوستان، احساسات، تغییرات بدن، مقررات، حریم خصوصی و بسیاری مسایل دیگر. راهکارهای حرف زدن و دستورالعملهای چگونه بگوییم که در این کتاب آمده است میتواند به شما کمک کند. میتوانم بگویم که چیزی دارد آزارت میدهد. میتوانی به عنوان مشاور از من استفاده کنی. بیا آخر هفته برای ناهار بیرون برویم، فقط تو و من. میدانم که این آزاردهنده است. من هم وقتی همسن تو بودم همین احساس را داشتم. مدتها از زمانی که درباره...با هم صحبت کردیم میگذرد. احتمالا حرف زدن در این باره برایت خجالت آور است. وقتی من همسن تو بودم، قضاوت دوستانم برایم خیلی مهم بود.
فضايی شاد در مدرسه حكفرماست. اما اين چه مفهومی برای گرگ هفلی دارد؟ روز جشن در مدرسه ی راهنمايی گرگ هفلی، زندگی او را وارونه كرده است. وقتی گرگ تلاش میكند همراهی برای رفتن به جشن پيدا كند، دائم نگران اين است كه در سرمای آن شب بزرگ، تنها بماند. بهترين دوست او، رالی، كسی را سراغ ندارد و او هم تنهاست. اما دست كم می تواند كمی به او دلداری بدهد. در پی اتفاقی غير قابل پيش بينی، گرگ همراهی برای رفتن به جشن مدرسه پيدا می كند و رالی تك می ماند، اما با اتفاق هايی كه آن شب و در انتهای مهمانی می افتد، حتی نمی توانی حدس بزنی كه شانس به كدام يك از آن ها رو میكند...
مهارت خوب سخن گفتن یکی از اساسی ترین معیار های برقراری یک ارتباط موثر به شمار می رود. این که هر فردی بداند در هر زمان و مکانی از چه کلمات و لحنی استفاده کند، به او در کسب موفقیت در موقعیت های مختلف کمک شایانی می کند. در کتاب چطور گفت و گو کنیم، رمز و رازهای سخن گفتن در هر موقعیت مکانی و زمانی، با توجه به حالت های رفتاری، برای دختران نوجوان بازگو شده است. مولف، نکات کلیدی ای که دختران نوجوان برای داشتن یک ارتباط کلامی خوب و موثر نیاز دارند را یک به یک بیان کرده و با تصویر کردن موقعیت های مختلف، چگونگی برقراری ارتباط، داد و ستد اطلاعات مختلف ، ادامهی گفت و گو و شناخت مخاطب را برای خوانندگان شرح می دهد.
سفر جديد پر از تفريح و سرگرمي است به شرطي که جزو خانواده هفلي نباشيد. سفر آنها با يک دنيا شوق و ذوق آغاز ميشود اما بلافاصله برايشان مشکل پيش ميآيد. دردسر پمپ بنزين، دستشويي، غذا دادن به مرغ دريايي و خوک فراري آنها را رها نميکند و دقيقا با تصور گرگ از خوش گذراندن نطابق ندارد. ولي حتي بدترين سفرهاي جادهاي ميتوانند ماجراجويي خوبي باشند و اين سفر از آنهايي است که هفليها هرگز فراموش نخواهند کرد.
- چه کسی بیشتر از هر کسی قدرت جلوگیری از زورگویی را دارد ؟معلم ها؟پدران و مادران؟نه نه به هیچ وجه زمانی که نوبت تغییر رفتار قلدری و زورگویی باشد هیچ کس به اندازه تماشاچیان قدرتمند نیستند یعنی همه کسانی که شاهد ماجرای زورگویی هستند و یا درباره آن اطلاعاتی دارند به داخل کتاب نگاهی بیندازید تا مطالب خوبی را بیاموزید از جمله : نقش های مختف در قلدری و زورگویی راهنمایی های برای بیدار کردن قدرت ده روش عالی برای مقابله با زرورگویی نکات مهم درباره احترام به دیگران و کارگروهی تفاوت بین یک تماشاچی و یک فرد شرافتمند(تماشاچی فقط کنار می ایستد و تماشا میکند ولی فرد شرافتمند در مقابل زورگویی دست به کار میشود)
اگر دیدن آینده امکان پذیر باشد، آیا دوست دارید آن را ببینید؟ اگر سوار آسانسوری شوید که شما را به آینده ببرد، آنوقت چه میکنید؟ اگر آیندهی بدی در انتظارتان باشد، چگونه با آن مواجه میشوید؟ جنی گرین ناخواسته آینده را میبیند. او سوار آسانسوری میشود که قبلا کار نمیکرده است و یک دفعه تمام دنیای او زیر و رو میشود. جنی هنگام رفتن به خانه بهترین دوستش، اتمن، متوجه میشود که دقیقا یک سال از زمان حال جلوتر رفته است. در مدت زمانی که سپری میشود تا جنی ماجرا را بفهمد، با او همراه شوید و ببینید با هر طبقهای که او بالا میرود، دنیای او تغییر میکند و چطور یک حادثه کوچک میتواند تغییرات بزرگی ایجاد کند. آیا جنی میتواند به طریقی به گذشته برگردد تا آینده را تغییر دهد؟
کمک کن و ایمن بمان دوست داری بزرگترها به تو اهمیت بدهند وبرایت ارزش قائل باشند یا به چشم بچه به تو نگاه کنند؟ در خانه و جامعه و در تصمیمگیریها مشارکتت بدهند؟ در جامعه فرصتهایی برای کمک به بقیه پیدا کنی؟ در خانه، مدرسه و محلهات احساس امنیت کنی؟ تو به قدرتمند شدن نیاز داری قدرتمند شدن به معنای احساس مهم بودن و امنیت است. وقتی آن را نداشته باشی، میدانی که در این جهان اهمیت داری. تو آدم مهمی هستی و یک فرد معمولی نیستی. تو به سایرین کمک میکنی و تغییراتی را به وجود میآوری. و به جای اینکه از آسیبها بترسی، احساس میکنی محفوظ هستی و در امانی.
افرادی که برایشان مهم هستی! دوست داری احساس بهتری کنار خانوادهات داشته باشی؟ با پدر و مادرت دربارهی چیزهای بیشتری حرف بزنی؟ بدانی چه افراد دیگری مشوق و حامیات هستند؟ کدام یک از همسایهها تو را میشناسند؟ رابطهات در مدرسه با معلم و دانشآموزان چگونه است؟ آیا پدر و مادرت فعالانه برای موفقیت در مدرسه به تو کمک میکنند ؟ تو به حمایت نیاز داری حمایت یعنی افرادی که کنارت هستند و به تو عشق میورزند، از تو مراقبت میکنند، تحسینت میکنند و تو را می پذیرند. حتی در مکانهایی که در آنها احساس امنیت و حمایت شدن میکنی؟ از تو استقبال میشود.
ماجراهای گرگ در چله تابستان! اين كتاب ماجراهای گرگ هفلی و داداش بزرگه است! بخوانيد و قاه قاه بخنديد!
کتاب خاطرات یک بی عرضه اثری است از جف کینی به ترجمه ندا شادنظر و چاپ انتشارات ایران بان. دفترچه دودی جلد پانزدهم این مجموعه است. راوی این کتاب پسر بچه ای به نام گرگ هفلی است که خاطرات روزانه و چیزهایی را که در ذهنش می گذرد یادداشت می کند. خاطرات یک بی عرضه لحنی طنز، اتفاقاتی جالب و تصاویری دیدنی دارد.
در جلد حاضر خانواده گرگ قصد دارند یک بازسازی اساسی در خانه شان داشته باشند، اما همین که دست به کار می شوند با چالش های گوناگونی رو به رو می شوند که حتی فکرش را هم نمی کردند.
کتاب صد در صد پسرانه (همه چیز درباره ی تو) با پاسخ به سوالهایت به تو کمک میکند بهتر از خودت مراقبت کنی؛ از رشد موها گرفته تا تغذیهی سالم، بوی نامطبوع بدن تا اصلاح کردن و هر چیزی که دربارهی بلوغ است. کتابی کامل برای کمک به تو تا دربارهی تغییراتی که در بدنت اتفاق میافتد، بیشتر بدانی.
تونل استخوان (دردسر کاسیدی بلیک را تعقیب می کند کتاب دوم)
دردسر، کاسیدی بلیک را تعقیب میکند.
این بار کاسیدی در پاریس است، جایی که والدینش مشغول ضبط برنامهای در مورد تسخیرشدهترین شهرهای جهان هستند. برنامهی آنها جالب است، اما هیچچیز در مورد اشباح خطرناکی که زیر شهر پاریس، در تونلهای وحشتناک کاتاکومبها سرگردان هستند، نمیدانند.
مجموعه ای جذاب، خنده دار، سرگرم كننده و صاحب سبك. يكی از موفقترين مجموعههای طنز كودكان. مجموعه ای كه هر خواننده ای را با هر سليقه ای جذب می كنه...بچه بودن واقعا بد است. هيچكس بهتر از گرگ هفلی ريزه ميزه اين را نمیداند. او در مدرسه راهنمايی با بچههايی همكلاس است كه بلندتر و زيرک تر از او هستند...
وقتی گرگ هفلی و خانوادهاش وارد جادهی اصلی میشوند تا سفرشان را برای پیکنیک خارج از شهر آغاز کنند، حاضر و آماده هستند تا حسابی خوش بگذرانند؛ اما نقشههایشان بدجوری نقشبرآب میشود و از پارکی کاروانی سردرمیآورند که اصلا حالوهوای بهشتی تابستانی را ندارد. اوضاع زمانی برای خانوادهی هفلی بدتر میشود که سقف آسمان سوراخ میشود و بارانی شدید میبارد.