در اين كتاب كوچك و خواندني، نويسنده باور و تلقي خود را از زندگي روزمره، از زبان آدمكوچولويي به نام شاه دسامبر بيان كرده است. شاه دسامبر به او نشان ميدهد كه چطور همراه با بزرگشدنش، تخيل و رؤياهاي كودكي را از دست ميدهد و در ميان قواعد و اموري گرفتار ميشود كه شايد حتي خودش هم نداند چقدر از آنها بيزار است. اگرچه كتاب در رده داستانهاي بلند نوجوان طبقهبندي شده است، اما هر كسي كه از دنياي كودكيش دور شده باشد، ميتواند از خواندن آن لذت ببرد.
چهارده روایت طنز از دوره قاجار (وزارت طوطی)
وزارت طوطی" روایت های گردآمده در این کتاب برداشتی طنزآمیز از برخی رویدادهای دربار قاجارند كه به شیوه ای شبیه نمایشنامه به رشته تحریر درآمده اند. شاید همه حوادث موجود در این مجموعه بدین گونه در تاریخ رخ نداده باشند، اما نویسنده با كنار هم گذاشتن برخی رویدادها، طرح داستانی ساده و طنزآمیزی را برای هر بخش كتاب فراهم آورده است
سایر کتاب های همین ناشر
لیف، باردار و جاسمین، هفت گوهر گمشده را پیدا كرده و آنها را روی كمربند دلتورا بازگرداندهاند. حالا این سه همسفر باید وارث تاج و تخت دلتورا را پیدا كنند. آنها میدانند كه فقط وارث حقیقی میتواند با استفاده از جادوی كمربند، ارباب سایهها را سرنگون كند. اما وارث از همان لحظه تولد، در جایی مخفی شده است و فقط كمربند میتواند مخفیگاه او را آشكار كند. همین كه جست و جوی دلتورا به نقطه اوج خود میرسد، اتفاقات تكاندهندهای، از پی هم رخ میدهند. خشم و قدرت ارباب سایهها نه تنها سه قهرمان دلتورا، بلكه افراد مورد علاقه آنها را نیز تهدید میكند
تنتن خبرنگار و ماجراجوي جواني است كه به همراه سگ خود ميلو، درگير داستانهاي هيجانانگيز، خطرناك و رازآلودي ميشود و هميشه پرده از اسرار نهفته اين داستانها برميدارد. كاپيتان هادوك، دوقلوها، پروفسور تورنسل و... از دوستان هميشگي تنتن در اين داستانها هستند.
30 قصه 30 شب، مجموعه ی 365 قصه برای کودکان است که در 12 جلد منتشر شده است. به دلیل استقبال بسیار زیاد خوانندگان، هر 3 کتاب در یک مجموعه گرد آمده است. مجموعه ای برای فصل بهار، تابستان و همین طور برای پائیز و زمستان.
دایناسورها چه بزرگ باشند و چه کوچک همگی درنده وحشی و دیدنی هستند در این مجموعه داستان هایی خیال انگیز از انواع دایناسورها جمع شده است.دایناسور گرسنه ای که در پارکینگ گیر افتاده.دایناسور خانگی که خانواده اش را از سیل و طوفان نجات میدهد و دایناسور وحشتناکی که دوست دارد در هر وعده غذایش کسی را درسته قورت میدهد
این مجموعه دربرگیرنده سی جلد کتاب است که شخصیت اصلی هر یک آنها دختر یا پسر کوچولویی است که یک ویژگی یا عادتی منفی دارد؛لجباز است،زیادی غذا می خورد،بیش از حد تلویزیون تماشا می کند،خجالتی است،خبرچینی می کند و... این داستان ها به گونه ایی هستند که خواننده خردسال از همان ابتدا،بدی رفتار شخصیت داستان را حس می کند و متوجه زشتی کارش می شود. این کتابها با نویسندگی تونی گراس و ترجمه محمدرضا مهرافزا،سارا قدیانی و میترا لبافی همراه با تصاویر جذاب، به صورت کیف کتاب و سه مجموعه ده جلدی و همچنین در اندازه خشتی کوچک منتشر شده اند. گروه سنی:پیش دبستانی ها و سالهای اول و دوم ابتدایی
دارن شان شاهزاده اشباح، برای انجام ماموریتی كوهستان اشباح را ترك میكند كه شاید به مرگ او ختم شود. او یكی از برگزیدگانی است كه باید به تعقیب ارباب شبحوارهها برود. اگر او را نابود كند، پیروز است و اگر شكست بخورد، قبیله اشباح را به كام مرگ میبرد.
کتاب حاضر داستان زندگی حضرت یوسف در قالب رمان برای نوجوانان می باشد.
یکی بود، یکی نبود، دشت سرسبزی بود. در گوشهی این دشت بزرگ بزبز قندی با هفت بزغالهاش به خوبی و خوشی زندگی میکرد
داستان هایی جذاب که در سرزمینی خیالی به نام «آوانتیا» اتفاق میافتند؛ شش هیولا از این سرزمین دفاع میکنند… ناگهان هیولاها طلسم می شوند و سرزمین “آوانتیا” را که روزی از آن دفاع می کردند، نابود میکنند؛ حالا پسری مبارز تلاش می کند سرزمین آوانتیا را نجات دهد.
زندگی امام های ما شیعیان پر از حادثه های پندآموز است. این حادثه ها، ما را با زندگی آن بزرگواران آشنا می کند. کتاب فوق همراه با تصویرهای زیبا، شما را با گوشه ای از زندگی امام رضا (ع) آشنا می سازد
کتاب حاضر، دربردارنده سه کتاب آزمون های مرگ، کوهستان شبح و شاهزاده اشباح جلدهای4، 5 و 6 از مجموعه «قصه های سرزمین اشباح» می باشد.
کتاب قصه های شب (100 قصه برای دبستانی ها) نوشته ی برادران گریم و با ترجمه ی سپیده خلیلی توسط انتشارات قدیانی منتشر شده است.
شب سال نو بود. هوا سرد بود. برف میبارید. دخترک کبریتفروش، در خیابانهای سرد و پر برف میگشت و با صدای بلند میگفت: «کبریت...کبریت دارم، خواهش میکنم بخرید!».
همیشه کودکان از دنیای بزرگترها تصوراتی دارند که برای نزدیک تر کردن آن به واقعیت باید در دنیای آنها وارد شد، با رنگ و تصویر، که هرکدام بتوانند خودشان را به جای شخصیت اصلی ببینند. در این مجموعه، بچهها در همراهی با شخصیت های داستان، با اتفاقات تازهای آشنا می شوند. زبان قصه آنقدر دلنشین و جذاب است که گویی خود کودک در دنیا و فضای رنگارنگ قصه در گردش و بازی است. در پایان هر کتاب دو مورد جذاب وجود دارد، یکی سؤالهایی که شخصیت اصلی قصه از بچهها میپرسد و دیگری جایی برای چسباندن عکس کودک به جای شخصیت اصلی، در نظر گرفته شده است. بعد از خواندن این کتاب برای کودکان ( یا مطالعه کتاب توسط خود آنها) میتوانند با دنیای واقعی ارتباط بهتر و صحیح تری برقرار کنند.
دخترك مهربان و شادابي است كه با پدربزرگش در كوههاي آلپ زندگي ميكند. اما او را به فرانكفورت ميبرند تا "كلارا"، دختر بيماري را كه هميشه روي صندلي چرخدار نشسته و همدمي غير از مستخدمها، معلم سرخانه و زن عبوسي به نام خانم "رتن ماير" ندارد، از تنهايي درآورد. با ورود هايدي به خانه مجلل كلارا، اتفاقاتي رخ ميدهد كه براي كلارا فوقالعاده هيجانانگيز و براي خانم رتن ماير غير قابل تحمل است. اما هايدي ميخواهد از آن خانه بزرگ شهري بگريزد و به كوهستان برگدد...
ناخدا پات با دو دستش محكم به فرمان چسبيده بود. توي دلش قند آب مي شد. پيش خودش مي خنديد و از ماجراي پيش آمده راضي بود. پس، بر خلاف جهت باد با صداي بلند فرياد كشيد: «ديديد… من اينها را به شما گفته بودم. گفته بودم كه براي خودش تصميماتي مي گيرد. اين ماشين جادويي است، اما نگران نباشيد. او خودش مواظب ماست.» بعد براي اينكه مطمئن شود، با احتياط فرمان ماشين را چرخاند. مي خواست ببيند چه اتفاقي مي افتد…
لیف، باردا و جاسمین با كمك جادوی اسرارآمیز آخرین اژدهایان دلتورا دو خواهر از چهار خواهر- موجوداتی تحت فرمان ارباب سایههای اهریمنی- را كه دلتورا را مسموم كردهاند. پیدا میكنند. اكنون، ماجراجویان با آگاهی از اینكه زمان مردم قحطی زده دلتورا رو به پایان است، با شتاب به سوی هدف بعدیشان، به سواحل هولناك غرب میروند. ارباب سایهها از جستجوی آنها با خبر شده است و به نحوی از حركت آنها اطلاع دارد. خطرهای وحشتناكی از حال و گذشته در كمینشان است. و هولناكترین خطر در مخفیگاه موجودی مخوف، در جزیره مردگان متروك در انتظارشان است.
روزی، روزگاری، شهری بود به نام مکه. در این شهر، مردی زندگی میکرد که نامش محمد بود. او پیامبر خدا بود. خداوند، محمد را انتخاب کرده بود تا مردم را راهنمایی کند. او آمده بود که راه درست زندگی کردن را به همه یاد بدهد...