مگنس و الکس یادداشت رازآلودی را در خانهی دایی رندولف پیدا میکنند که ممکن است کلیدِ شکست دادن لوکی باشد. آنها به والهالا برمیگردند و همراه گروه همیشگیشان راه میافتند تا از اقیانوس بگذرند، به جهانهای مختلف سفر کنند و جلوی حرکت کشتیِ لوکی و آغاز راگناروک را بگیرند. آنها در طول سفر خود به سوی لنگرگاهِ کشتیِ مردگان، ناچار میشوند یادداشت رندولف را رمزگشایی کنند و برای به دست آوردن آنچه که برای شکست دادن لوکی لازم است، بارها با مرگ رودررو شوند و از سد ایزدان خشمگین، غولهای فریبکار و انواع موجودات جادویی و افسانهای بگذرند.
موریگان کرو (و بازار مخوف)
«موریگان کرو» از نفرین مرگبارش گریخته و به کانون واندروس پیوسته است. کانون به او قول حمایت و رفاقت و تعلق مادامالعمر داده، با این وجود، آنطور که موریگان انتظار دارد از او استقبال نمیشود... موریگان یک واندراسمیت نادر است، اما به جای آنکه کانون کمکش کند تا قدرتش را دریابد، انگار از او میخواهد به هر قیمتی که شده توانایی مرموزش را سرکوب کند. علاوه بر این مشکلات، شهر جادویی نِوِرمور هم از مکانی امن و امان به سرعت تبدیل میشود به جایی پر از خطر. اعضای کانون ناپدید میشوند، کسی از دوستان تازهی موریگان، باج میخواهد و کاری میکند با موریگان چپ بیفتند. «ازرا اسکوآل»، آن مرد پلید، عزمش را جزم کرده تا با حیله و نیرنگ او را از کانون بیرون بکشد با این وعده که به موریگان بیاموزد که چطور از واندری که او را فرامیخواند و مقاومت در برابرش از همیشه سختتر شده، استفاده کند... آیا رویای موریگان برای فرار از زندگی نفرینشدهاش، به حقیقت خواهد پیوست؟
«موریگان کرو» از نفرین مرگبارش گریخته و به کانون واندروس پیوسته است. کانون به او قول حمایت و رفاقت و تعلق مادامالعمر داده، با این وجود، آنطور که موریگان انتظار دارد از او استقبال نمیشود... موریگان یک واندراسمیت نادر است، اما به جای آنکه کانون کمکش کند تا قدرتش را دریابد، انگار از او میخواهد به هر قیمتی که شده توانایی مرموزش را سرکوب کند. علاوه بر این مشکلات، شهر جادویی نِوِرمور هم از مکانی امن و امان به سرعت تبدیل میشود به جایی پر از خطر. اعضای کانون ناپدید میشوند، کسی از دوستان تازهی موریگان، باج میخواهد و کاری میکند با موریگان چپ بیفتند. «ازرا اسکوآل»، آن مرد پلید، عزمش را جزم کرده تا با حیله و نیرنگ او را از کانون بیرون بکشد با این وعده که به موریگان بیاموزد که چطور از واندری که او را فرامیخواند و مقاومت در برابرش از همیشه سختتر شده، استفاده کند... آیا رویای موریگان برای فرار از زندگی نفرینشدهاش، به حقیقت خواهد پیوست؟