کتاب آدرنالین (داستان ناگفته ی من) روایتی پر از صداقت و داستانهای کوتاه است. جایی که حتی ترسی شیرین و شکننده در لایههای زیرین قهرمان نمایان میشود، احساسی که به قدرت، عزم و شجاعت اضافه میشود.
هری کین؛ طوفان (HARRY KANE)
معرفی کتاب هری کین؛ طوفان (HARRY KANE)
شنیدم برای ریجوی روورز بازی می کنی.
«بله آقا!» دیوید بکام بزرگ از کجا می دانست؟!
بکام گفت: «اونا باشگاه بزرگی هستن. یک سوال دارم ازت هری. چه چیزی رو بیشتر از هرچیزی می خوای؟ »
معرفی کتاب هری کین؛ طوفان (HARRY KANE)
شنیدم برای ریجوی روورز بازی می کنی.
«بله آقا!» دیوید بکام بزرگ از کجا می دانست؟!
بکام گفت: «اونا باشگاه بزرگی هستن. یک سوال دارم ازت هری. چه چیزی رو بیشتر از هرچیزی می خوای؟ »
هری لبخند درشتی زد: «تو ومبلی بازی کنم. برای انگلستان. و یک روز در جام جهانی آقا».
بکام دستش را روی شانه ی هری گذاشت: «امروز بازیت رو دیدم».
هری احساس کرد الان است که غش کند. فقط با خجالت به چمن ها خیره شده بود.
- می دونی، می تونی بهش برسی. می تونی به اونجا برسی. می دونی چطور؟
هری گفت: «بله آقا، با هرگز ناامید نشدن».
بکام خندید و روی شانه ی هری زد: «دقیقا درسته هری! و می دونی چیه؟ منتظرم تا اونجا ببینمت!»