کتاب آسایش کتابی است جذای و دلنشین، پر از داستان ها کوتاه و بلند از زندگی انسان هایی تاثیرگذار، کسانی که مدتی گم شده و بعد خود را پیدا کرده اند. کسانی که با آگاهی و خودشناسی اجازه ندادند در شلوغی روزگار و در انبوه مشکلات و سختی ها راه خود را گم کرده و ناامید شوند.
کاش وقتی بیست ساله بودم می دانستم
داستانهای این کتاب بر این ایده تأکید دارند که با بیرونکشیدن خود از منطقهی آسایش، تمایل به شکستدادن، داشتن بیتوجهیِ مثبت به امر غیرممکن و استفاده از هر فرصتی برای افسانهایشدن، فرصتهای بیحدوحصری به دست میآیند. بله، این اقدامات زندگیِ شما را متلاطم میسازند و شما را از توازن درمیآورند؛ اما همچنین شما را به جایگاهی میرسانند که حتی نمیتوانستید تصور کنید و بینشی به شما میدهند که ازطریق آن میتوانید مشکلات را بهچشم فرصتها ببینید. از همه مهمتر، آنها باعث رشد این اعتمادبهنفس شما میشوند که مشکلات را میتوان حل کرد.
کتاب کاش وقتی بیستساله بودم میدانستم خوانندههایش در سراسر دنیا را به تجسم دوبارهی آیندهشان تشویق میکند. این نسخهی بازبینیشده و بهروزشده حاوی مطالب تازهای است.
داستانهای این کتاب بر این ایده تأکید دارند که با بیرونکشیدن خود از منطقهی آسایش، تمایل به شکستدادن، داشتن بیتوجهیِ مثبت به امر غیرممکن و استفاده از هر فرصتی برای افسانهایشدن، فرصتهای بیحدوحصری به دست میآیند. بله، این اقدامات زندگیِ شما را متلاطم میسازند و شما را از توازن درمیآورند؛ اما همچنین شما را به جایگاهی میرسانند که حتی نمیتوانستید تصور کنید و بینشی به شما میدهند که ازطریق آن میتوانید مشکلات را بهچشم فرصتها ببینید. از همه مهمتر، آنها باعث رشد این اعتمادبهنفس شما میشوند که مشکلات را میتوان حل کرد.
کتاب کاش وقتی بیستساله بودم میدانستم خوانندههایش در سراسر دنیا را به تجسم دوبارهی آیندهشان تشویق میکند. این نسخهی بازبینیشده و بهروزشده حاوی مطالب تازهای است.