مایل می تواند به بقیه شوک الکتریکی وارد کند، تایلور ذهن افراد را میخواند و آنها را ریبوت میکند، گایلی یک آهنربای انسانی است، ابیگیل با استفاده از الکتریسیته درد را از انسان دور میکند... این شخصیتها به علاوهی چند نوجوان دیگر که هرکدام قدرت الکتریکی خاص خودشان را دارند، قهرمانهای مجموعهی «مایکل وی» هستند و باید با سازمانی که میخواهد از قدرت آنها برای اهداف شرورانه استفاده کند، مبارزه کنند. در این مسیر آنها با خطرات و اتفاقات غیرقابلپیشبینی بسیاری روبهرو میشوند و هرکدام با قدرت خاصشان موانع مختلف را از سر راه برمیدارند. «مایکل وی» مجموعهای است پر از فرازونشیب، ماجراجویی و رمزوراز برای نوجوانهایی که هیجان را دوست دارند.
دست کاری زمان و مکان 1 (آشوب در کهکشان)
چه کسی مرغ خام را توی کمد یازمنی گذاشت؟
اولین باری که سل، گبی را میبیند در شرایطی کاملاً نامساعد بهسر میبرند! سل سومین باری است که طی سه روز به دفتر مدیر مدرسه آمده و تازه هفتهی اول مدرسه است. گبی، رئیس شورای دانشآموزی و سردبیر روزنامهی مدرسه هم آنجاست تا از دوستش یازمنی حمایت کند که همین چند دقیقه پیش با سل دعوا کرده است. گبی مصمم است که هر طور شده ثابت کند که چپاندن یک مرغ خام توی کمد یازمنی کار سل بوده است، با اینکه هیچکس ندیده او این کار را انجام بدهد و آن مرغ هم به طرز اسرارآمیزی غیبش زده است.
سل توی شعبدهبازی رودست ندارد ولی برای انجام این تردستی به استعدادی تکیه میکند که هیچکس فکرش را هم نمیکند... شاید بهجز گبی که هیچ ترفند و حقهای از چشمهای تیزبینش مخفی نمیماند. وقتی گبی میفهمد که سل میتواند با چیزهایی بزرگتر از یک مرغ هم شعبدهبازی کند دیگر مطمئن میشود که همکار خوبی پیدا کرده است. فقط یک مشکل کوچک وجود دارد: اگر آنها فضا و زمان را دستکاری کنند، کل جهان به خطر میافتد.
چه کسی مرغ خام را توی کمد یازمنی گذاشت؟
اولین باری که سل، گبی را میبیند در شرایطی کاملاً نامساعد بهسر میبرند! سل سومین باری است که طی سه روز به دفتر مدیر مدرسه آمده و تازه هفتهی اول مدرسه است. گبی، رئیس شورای دانشآموزی و سردبیر روزنامهی مدرسه هم آنجاست تا از دوستش یازمنی حمایت کند که همین چند دقیقه پیش با سل دعوا کرده است. گبی مصمم است که هر طور شده ثابت کند که چپاندن یک مرغ خام توی کمد یازمنی کار سل بوده است، با اینکه هیچکس ندیده او این کار را انجام بدهد و آن مرغ هم به طرز اسرارآمیزی غیبش زده است.
سل توی شعبدهبازی رودست ندارد ولی برای انجام این تردستی به استعدادی تکیه میکند که هیچکس فکرش را هم نمیکند... شاید بهجز گبی که هیچ ترفند و حقهای از چشمهای تیزبینش مخفی نمیماند. وقتی گبی میفهمد که سل میتواند با چیزهایی بزرگتر از یک مرغ هم شعبدهبازی کند دیگر مطمئن میشود که همکار خوبی پیدا کرده است. فقط یک مشکل کوچک وجود دارد: اگر آنها فضا و زمان را دستکاری کنند، کل جهان به خطر میافتد.