جید، دختری سختکوش است که تلاش میکند در دنیایی که انگار قصدش شکست دادن اوست، موفق شود. او میداند که باید از همهی فرصتهای پیش رویش استفاده کند. و همیشه همین کار را کرده است؛ جید هر روز سوار اتوبوس میشود و به...
«گریلاک» نام بیمارستان متروکیست که پیشتر محل نگهداری و درمان کودکان و نوجوانان روانی بوده است؛ اما پس از مرگ مرموز چند بیمار جوان، به مکانی تاریک و ترسناک تبدیل شد و در دل جنگل پوسید. نیل و بری طی سفری ماجراجویانه...
تیمی خرابکار 11 ساله خیال میکند بهترین کارگاه کل جهان است! اما راستش نیست! او تنبلترین و عجیبترین همکار را هم دارد: یک خرس قطبی به نام «گنده»! تیمی بنیانگذار، رئیس و مدیرعامل یک دفتر کارآگاهی است که اسم خودش را...
تیمی خرابکار ِ 11 ساله خیال میکند بهترین کارگاه کل جهان است! اما راستش نیست! او تنبلترین و عجیبترین همکار را هم دارد: یک خرس قطبی به نام «گنده»! تیمی بنیانگذار، رئیس و مدیر عامل یک دفتر کارآگاهی است که اسم خودش را...
جغدی از سمت شرق هوهو کرد و اوزی یاد هری پاتر و جغدش هدویگ افتاد. با تمام وجودش دوست داشت چیزی بیش از آن کسی که هست باشد... دوست داشت شبیه هری باشد.«اگه من یه آدم معمولیام... پس این اتفاقها واسهی چی...
برای پشیمانی دیر شده بود. اوضاعم از قبل بدتر شده بود، اولِ راه هم اسب داشتم و هم پول، اول اسبم را از دست دادم و بعد تمام پولم را. کلاهبردار جوانی که خودش را شکل پیرزنی سنتی درآورده بود، همهی پولم را از چنگم در آورده...
هنوز خیلی از زمان افتتاح قصرم نگذشته بود که یکی از پریهای زیبای دریایی عاشق من شد. معلوم است که محلش نگذاشتم. افکار دیگری در سرم چرخ میزد. میخواستم درسی حسابی به علاءالدین، بیتابر و الکاسنیبنسهلم بدهم. اما این...
داشتم طناب را باز میکردم تا سطل را بفرستم پایین چاه که ناگهان صدای زیبایی شنیدم. آهنگ بسیار زیبایی میخواند. صدایی که انگار به بهشت تعلق داشت، نه از آن بالاها، که از پایین و تهِ چاه میآمد. عشق قلبم را تسخیر کرد و...
«رانا» و دوستش «ریجنا» دو پسر نوجوانند كه در شهر كوهستانی «نیمارو» با مادر بزرگ و پدر بزرگشان زندگی می كنند. آنها علاقه شدیدی به جادوگری دارند و فكر می كنند كه از این راه می توانند به مردم كمك كنند. روزی با مردی به...
هر جادوگری روحش روی یک درخت متولد میشود. طلا که قبل از من به دنیا آمده بود، شش ماه روی یک درخت نارنگی ماند تا روحش متولد شد. بعد، خودش آمد پایین و رفت خودش را به مامان و بابا معرفی کرد. مامانم یک ماچ گنده از لپش...
ریچل به همراه مادر و پدرش برای گذراندن تعطیلات به جزیره جادوی باران می روند. او در کشتی با دختری هم سن خود بنام کریستی آشنا می شود. آنان در گشت و گذار درجزیره با دیگ طلایی پایان رنگین کمان که وارونه به زمین افتاده...
دراین داستان تمام عناصرازانتخاب نام ها تا موقعیت قرار گرفتن پری ها در جزیره و حضور یاریگر و استفاده از شخصیت افسانه ای مانند جک فراست که پری یخ و زمستان است در پیوند با هم هستند. این مجموعه داستان سرگرم کننده در هفت...
چند روز از وقتی که ریچل و کریستی به ملکهی سرزمین پریان قول داده بودند تا پری های گم شدهی رنگین کمان را پیدا کنند می گذشت و آنها فقط توانسته بودند روبی پری قرمز و اَمبر پری نارنجی را پیدا کنند و باید سَفرون، فِرن،...
ریچل و کریستی برای گذراندن تعطیلات همراه خانواده هایشان به جزیرهی جادوی باران آمده بودند که متوجه شدند جک فراست بد جنس پری های رنگین کمان را جادو کرده و به جزیرهی جادوی باران فرستاده است. سرزمین پریان بدون پری های...