کودکان از طریق داستانها و قصهها با حقایق و تجربههای زندگی آشنا میشوند. تاثیرپذیری از شخصیتهای قصه، تقویت قدرت فهم و بیان، پرورش خلاقیت، آموزش زبان و افزایش گنجینه واژگان کودکان نیز از تاثیرهای آموزشی و تربیتی...
وینی پو خرس شکموی بامزه ای است که خیلی هم باهوش نیست. او و دوستانش، ایور، خوکچه و جغد و ببری، در جنگل صدجریب زندگی میکنند. شما هم با آنها و البته کریستوفر رابین همراه شوید، به قطب شمال بروید،هفالومپها را ببینید و کلی...
وینی پو خرس شکموی بامزه ای است که خیلی هم باهوش نیست. او و دوستانش، ایور، خوکچه و جغد و ببری، در جنگل صدجریب زندگی میکنند. شما هم با آنها و البته کریستوفر رابین همراه شوید، به قطب شمال بروید،هفالومپها را ببینید و...
وینی پو خرس شکموی بامزه ای است که خیلی هم باهوش نیست. او و دوستانش، ایور، خوکچه و جغد و ببری، در جنگل صدجریب زندگی میکنند. شما هم با آنها و البته کریستوفر رابین همراه شوید، به قطب شمال بروید،هفالومپها را ببینید و...
وینی پو خرس شکموی بامزه ای است که خیلی هم باهوش نیست. او و دوستانش، ایور، خوکچه و جغد و ببری، درجنگل صد جریب زندگی می کنند. البته کریستوفر رابین هم همراه آنهاست. هرکتاب این مجموعه پراز قصه، ماجرا و اتفاق است.
وینی پو خرس شکموی بامزه ای است که خیلی هم باهوش نیست. او و دوستانش، ایور، خوکچه و جغد و ببری، در جنگل صدجریب زندگی میکنند. شما هم با آنها و البته کریستوفر رابین همراه شوید، به قطب شمال بروید،هفالومپها را ببینید و...
گربه سبيل هايش را با انگشت تاب داد و گفت: «ببين الاغ! يعني يه قصه اي، چيزي براش تعريف كن تا من برم دو تا موز يواشكي بردارم و بيارم با هم بخوريم.» كره الاغ كه عاشق قصه گفتن بود، نيشش تا دم گوش هاي درازش باز شد و گفت:...
نگذارد. او هم چشمی گفت و راه افتاد. تا اینکه به روباه رسید و تیرکمانی در دست روباه دید و خواست آن را از روباه بخرد ولی روباه به او گفت که خیلی گران است و مطمئنن پول او نمی رسد.
یک روزی در کلاس خانم معلم از بچه ها خواست تا با شیر جمله بسازند . کره الاغ داوطلب شد تا جمله ی مورد نظرش را بگوید خانم معلم اجازه داد تا کره الاغ جمله اش را بخواند. کره الاغ بلند شد و سم هایش را گره کرد پشتش و گفت:...
کره الاغ هفت سالش شده بود و باید به مدرسه می رفت؛ مامان الاغ کیف مدرسه اش را آماده کرد و او راهی مدرسه شد. کره الاغ وارد کلاس شد و روی میز اول نشست چون مامانش به او گفته بود که اگر میز اول بنشیند سوادش بیشتر می شود....
نشر چکه منتشر کرد: کره الاغ توی خانه تنها بود. مامانش گفته بود اگر مهمان آمد، از او پذیرایی کند و نگذارد برود تا او برگردد. کره الاغ هم گفته بود: «چشم!» کره الاغ چه جوری با مهمان رفتار و از او پذیرایی کند. اگر بگوییم...
این برای اولین بار بود که کره الاغ می خواست برای مادرش خرید کند. مامان الاغ چیزهایی که لازم داشت رو به کره الاغ گفت و ماچش کرد و در را بست و کره الاغ راهی شد. در راه با خودش دائم چیزهایی که مادر لازم داشت راتکرار می...
کره الاغ دوستی به اسم کره خر داشت. این دو همیشه با هم بودند. دمشان به دم هم وصل بود و فقط توی دست شویی، از هم جدا می شدند. آن روز هم چسبیده بودند به هم و ریاضی حل می کردند اما هرکدام به یک جواب می رسیدند. آنها چطوری...
مامان کره الاغ یک گردن بند طلا داد به او داد تا ببرد و بدهد به خاله اش. گردن بند خیلی گران قیمت بود و کره الاغ این را خیلی خوب می دانست. مامانش گفته بود که عادی عادی باشد تا هیچکس نفهمد که او گردن بند طلا دارد. اما...
5 جلد كتاب كوچك با عناوين : دوربين كوچولو، فسقلي و كيك گنده، غاغالي بزغاله، لك لك ، سنجاقك داستان هاي شگفت انگيزي است كه چگونه ديدن را به بچه ها مي آموزد
5 جلد كتاب كوچك با عناوين : ابر باسواد، ادب خان ، اگر آب نبود ، ببعي پشمكي ،قاشق چايخوري داستان هاي شگفت انگيزي است كه چگونه ديدن را به بچه ها مي آموزد.