بچه ها به همراه خانم مربی برای تماشای سنگ ها به گردش رفتند. آنها به خانه ها نگاه می کردند. چند خانه بود که بیرون آنها از سنگ رنگی ساخته شده بود و بچه ها آنها را به هم نشان می دادند. وقتی به نانوایی سنگکی رسیدند، یکی از بچه ها گفت: (نگاه کنید، به نان ها سنگ چسبیده!)
جهان واقعیت افزوده (جک و جونورهای غول پیکر)
حتما تا به حال با حشرات و جکوجانورهای مختلفی آشنا شدهای، اما این بار از راهی کاملا نو به سراغ آنها برو. هر صفحهی این کتاب با واقعیت افزوده بهتر میشود.
اپ رایگان را دانلود کن تا تصویرهای ثابت را به صورت ویدئویی ببینی. به کمک دوستت حشرات مجازی را به جنگیدن با هم وادار کن. مراقب باش زنبور وحشی غولپیکر ژاپنی که در اتاقت پرواز میکند، تو را نیش نزند!
جهان واقعیت افزوده (جک و جونورهای غول پیکر)
حتما تا به حال با حشرات و جکوجانورهای مختلفی آشنا شدهای، اما این بار از راهی کاملا نو به سراغ آنها برو. هر صفحهی این کتاب با واقعیت افزوده بهتر میشود.
اپ رایگان را دانلود کن تا تصویرهای ثابت را به صورت ویدئویی ببینی. به کمک دوستت حشرات مجازی را به جنگیدن با هم وادار کن. مراقب باش زنبور وحشی غولپیکر ژاپنی که در اتاقت پرواز میکند، تو را نیش نزند!
سایر کتاب های همین ناشر
دربارهی دالی بازی (من می گم، تو می گی ... متضادها)
تصاویر جذاب و شعرهای شیرین مجموعه کتابهای من میگم، تو میگی کودک شما را سرگرم میکند و هم زمان کمک میکند تا او در کنار بازی، با مفاهیم و کلامات جدید آشنا شود.
نوزاد موش چگونه رشد میکند؟ داخل دهان وال چیست؟ ردپای پستانداران را چگونه میتوان تشخیص داد؟ شتر چگونه روی شن ها راه میرود؟ پستانداران عصر یخبندان چه شکلی بودند؟ پستانداران از سبیل های خود چه استفاده ای میکنند؟ چینچیلا خز خود را چگونه تمیز میکند؟
فرانکلین لاک پشت کوچولویی است که مثل همهی بچههای دیگر، گاهی سرما میخورد و مریض می شود. ولی تا به حال پیش نیامده که به بیمارستان برود. یک روز موقع فوتبال، توپ محکم به فرانکلین میخورد و باعث می شود لاکش ترک بخورد. دکتر می گوید باید جراحی شود و یک شب در بیمارستان بماند…
کی؟ چی؟ کجا؟ این سه کلمه جادویی که بخش بزرگی از دانش انسانها در دل آن پنهان شده. همة آنچه را که تاکنون دربارة شخصیتهای بزرگ، رویدادهای مهم و مکانهای شگفتانگیز خواندهاید فراموش کنید... این مجموعه به شما میگوید چرا.
خرگوش کوچولو خیلی مهربان است. به دیگران کمک میکند و با آنها خوب رفتار میکند. مراقب خودش هم هست. هوای دوستهایش را هم دارد و سعی میکند دوست خوبی باشد. مدرسه را هم خیلی دوست دارد . هر روز با ذوقوشوق به مدرسه میرود اما گاهی هم به دیگران حسودی میکند. ویلی تازگیها مثل قبل احساس تنهایی نمیکند و خیلی هم حسودی نمیکند. میدانی چرا؟
اتفاقهای جالب و هیجان انگیزی که در زندگی چارلی میافتد-یا حداقل این چیزی است که او به همهی همکلاسیهایش میگوید! بین شما کسی در مسابقهی هاتداگخوری برنده شده؟ خوب، چارلی هم شده! اما چارلی هاتداگهای بیشتری خورده! چارلی (یا همانطور که همکلاس ها صدایش میکنند، چاخان) کلی ماجراهای جالب برای تعریف کردن دارد. هیچکس نمیتواند با او رقابت کند!
تا وقتی چارلی چاخان مجبور میشود برای تکلیف مدرسه یک داستان بنویسد…
کتاب های دالی بازی با طراحی خاص، تصاویر جذاب و شعرهای شیرین، هر کودک نوزاد و نوپایی را سرگرم می کند!
شیر کوچولو همیشه نگران بود. مثلا نگران انجام تکالیفش یا اینکه دیر به مدرسه برسد…
او وقتی که نگران میشد، دستپاچه می شد و دل درد می گرفت، اما بالاخره فهمید که چه کار کند تا حالش بهتر شود….
اگر شیر و ببر با هم روبهرو شوند، چه پیش خواهد آمد؟ اگر باهم بجنگند، فکر میکنید کدام یکی پیروز میدان خواهد بود؟
خرگوش کوچولو گاهی به دیگران حسودی میکند. بعضی وقتها به دوستش که در مسابقه اول شده است، گاهی به برادر کوچولویش، گاهی هم به دوستش که اسباببازی خریده است. ولی تازگیها مثل قبل حسودی نمیکند چون…
با کارتهای این بستهی آموزشی، کودک:
- با اعداد انگلیسی آشنا میشود.
- شمارش و مفهوم عدد را میآموزد.
- نوشتن اعداد را تمرین میکند.
بازی با کارتهای اژدهای عصبانی به کودکان کمک میکند خشم رابشناسند، از موقعیتهای تنشزا اجتناب کنند،مهارتهای تصمیمگیری را بیاموزند، احساسات خود را بشتاسند و ابراز کنند، و همچنین با یازده تکنیک مؤثر برای کنترل خشم آشنا شوند
چرا اقلیم زمین تغییر میکند؟ تغییر اقلیم زمین چه اثری در زندگی ما دارد؟ چگونه میتوان با تغییر اقلیم زمین مقابله کرد؟ اثر گلخانهای چیست؟ گرم شدن زمین در تغییر اقلیم چه تأثیری دارد؟ مهمترین گازهای گلخانهای کداماند؟
این کتاب برای کمک به کسب مهارت هایی برای آموزش علوم، راهنمای آموزشی (قبل از مدرسه) ، آموزش قبل از مدرسه و فعالیتهای فوق برنامه تالیف شده است.
میمون خیلی بازیگوش بود و همیشه حواسش پرت بود.
هیچ وقت به حرف دیگران گوش نمی کرد ولی یک بار این حواسپرتی کار دست همه داد.
قرار بود مسابقه بدهند و قبل از شروع آن همه باید قسمتهای مختلف ماشینهای مسابقه را کنترل میکردند تا ایرادی نداشته باشد و به دستورالعمل ها توجه می کردند ولی میمون مثل همیشه حواسش پرت بود تا اینکه مسابقه شروع شد و همه یک دفعه….
بچه ها در حیاط مهدکودک هستند. هر کدام یک کاری را انجام می دهند. اگر تو هم اینجا بودی چه کاری می کردی؟ چه چیزهایی را می دیدی؟ چه بوهایی حس می کردی؟ چه صداهایی می شنیدی؟ حالا یکی از چیزهایی را که دوست داری اینجا ببینی بکش.
فرانکلین خواهر کوچولویش را خیلی دوست دارد و همیشه با او بازی میکند. آنها دوست دارند با هم بازی کنند. اما آیا فرانکلین دوست دارد برادر بزرگتر باشد؟ آیا فرانلین اجازه میدهد که خواهرش با اسباببازیهایش بازی کند؟
چكيده :
کودک شما هُل میدهد، تف میکند، مشت میکوبد و … ؟
اصلا نگران نباشید! این کتاب با شعرهای شاد و تصویرهای زیبا به دلبندتان یاد میدهد که چه کارهایی را نکند و به جای آنها چه کارهای خوب و سرگرم گنندهای انجام دهد!
یک روز باب اسفنجی مریض شده بود و وقتی سر کار رفت،آقای خرچنگ، او را به خانه فرستاد تا استراحت کند. باب اسفنجی به دوستش سندی تلفن زد تا او را به دکتر ببرد، ولی پاتریک آمد و گفت که مطب دکتر جای وحشتناک است و خودش سعی کرد باب اسفنجی را معالجه کند ولی …
اگر کودک شما از این کتاب لذت برد، سراغ یکی دیگر از کتابهای کار ما بروید. هر کتاب برای آموزش مهارت یا مفهوم خاصی طراحی شده است.
این مجموعه کتابها به کودکان کمک میکند تا ضمن سرگرمی، خلاقیت و مهارتهای حرکتی ظریف، مهارتهای زبانی، درک مفاهیم پایهی ریاضی و مهارت تفکر انتقادی خود را تقویت کنند.
این کتاب پر از مطالب و برچسبهای جالب است وچیزهای زیادی دربارهی هواپیماها به ما میآموزد.
برچسبهای دلخواه خود را انتخاب کنید و کتابی به سلیقهی خود بسازید.
آقای موش کور میخواهد برود مسافرت و دنبال کسی میگردد که کارهای خانهاش را انجام دهد؛ فرانکلین اصرار میکند که کارها را به او بسپرند، اما فراموش میکند به باغچه آب بدهد! وقتی اقای مو کور از سفر برمیگردد، فرانکلین با ناراحتی به او میگوید که نتوانسته از عهدهی کارها بربیاید… .
بچه ها در حیاط بازی می کردند. به کلاس رفتند. تشنه شده بودند و آب خواستند. خانم مربی از پارچ در لیوان آنها آب ریخت. یکی از بچه ها گفت که آب خنک نیست. خانم مربی چند تکه یخ در پارچ آب انداخت. در همین موقع برای خانم مربی چای آوردند و روی میز گذاشتند. از چای او بخار بلند می شد.