در کتاب THE 104-STOREY TREEHUSE آمده است: روزی روزگاری، که یه روزگارِ خیلی دندونیای بود، هیچ جنبندهای توی خونهدرختی تکون نمیخورد (حتی من) که سر و صدا درست نشه. آخه اندی به امیدِ فرشتهی دندون، دندونشو انداخته بود تو یه لیوان آب و توی تختخوابش خوابیده بود.
THE 143-STOREY TREEHUSE
THE 143-STOREY TREEHUSE
اندی و تری در یک خانه درختی 143 طبقه زندگی می کنند. (قبلا یک خانه درختی 130 طبقه بود، اما 13 طبقه دیگر ساختند.) دارای یک آبفشان باقلا پخته است که هر ساعت یک ساعت فوران می کند، یک توپ ویرانگر، یک کلبه میلک شیک ماهی، یک ورد-او-ماتیک (آن همه کلمات را در تمام دنیا می داند!)، یک باغ سیب تافی که توسط مترسکی مهربان محافظت می شود، و یک زمین کمپینگ.
THE 143-STOREY TREEHUSE
اندی و تری در یک خانه درختی 143 طبقه زندگی می کنند. (قبلا یک خانه درختی 130 طبقه بود، اما 13 طبقه دیگر ساختند.) دارای یک آبفشان باقلا پخته است که هر ساعت یک ساعت فوران می کند، یک توپ ویرانگر، یک کلبه میلک شیک ماهی، یک ورد-او-ماتیک (آن همه کلمات را در تمام دنیا می داند!)، یک باغ سیب تافی که توسط مترسکی مهربان محافظت می شود، و یک زمین کمپینگ.
اندی اخیرا کمی استرس داشته است، بنابراین تری تصمیم می گیرد بهترین راه برای استراحت رفتن به سطح زمین کمپینگ جدید آنها برای یک تعطیلات باشد. اما معلوم می شود که آنطور که برنامه ریزی شده آرامش بخش نیست. تری فراموش می کند چادر و غذا را بسته بندی کند، تلاش آنها برای ماهیگیری به فاجعه ختم می شود، داستان های شبح آور آتش کمپ کمی بیش از حد شبح آور هستند و سپس، برای بدتر شدن اوضاع، همه همکارهای اندی به طور مرموزی ناپدید می شوند. آیا اندی می تواند جنگل های تاریک را طی کند و به موقع آنها را نجات دهد تا نوشتن کتاب بعدی خود را به پایان برساند؟
از همین نویسنده
THE 117-STOREY TREEHUSE
خانه درختیِ معرکهی اندی و تری حالا 13 طبقهی جدید دارد: طبقهی اسبهای ریزهمیزه، طبقهای برای مهمانیِ لباس خوابی، موزهی زیرشلواری، باجهی عکاسی، اتاق انتظار، درِ بدبختی، سیرک، میدان مبارزه برای روباتهای غولپیکر، مدرسهی رانندگی، پارک اسکی روی آب با ماهیهای گوشتخوار و یک دفترِ گردشگری مخصوص خانهدرختی با میز اطلاعات 24ساعته، اتوبوس گردشی که پنگوئنها جابهجایش می کنند و یک مغازهی سوغاتی. خب، معطل چی هستید.
THE 130-STOREY TREEHUSE
This is our Treehouse, come on up
We've added thirteen new levels to our Treehouse, including a soap bubble blaster, a GRABINATOR (it can grab anything from anywhere at any time), a time-wasting level, a toilet paper factory (because you can never have too much toilet paper) and an extraterrestrial observation centre
THE 156-STOREY TREEHUSEAndy and Terry live in a 156-story treehouse. (It used to be a 143-story treehouse, but they added 13 more levels.) It has a wishing well, a super-stinky stuff level, a bouldering alley (it’s just like bowling, except you use boulders instead of balls), an enigma engine, a TV quiz show level hosted by Quizzy the quizzical robot, and the amazing mind-reading sandwich-making machine that knows exactly what sort of sandwich you want and makes it for you.
THE 26-STOREY TREEHOUSE
اندی و تری خانه درختی 13طبقه ایشان را بیست و شش طبقه کرده اند و کلی وسایل جذاب دیگه به خانه درختیشان اضافه کرده اند.مانند اتاقک ضد جاذبه، دریاچه یخی، استادیوم گل بازی،مسیر اسکیت سواری و خیلی کارهای جذاب دیگه هم میکنند.
THE 39-STOREY TREEHUSE
اندی و تری خانهدرختی بیستوششطبقهی باحالشان را سیونه طبقه کردهاند. یک ترامپولین بدون تور محافظ اضافه کردهاند، آبشار شکلاتی، آتشفشان فعال بدون گدازه برای برشتهکردن مارشمالوهای خوشمزهشان، باغوحش بچهدایناسورها، موزهی اگه جرأت داری باور نکن، فیلی بوکسور به نام آقای خرطومکس و کلی چیزهای باحال دیگر. اما مهمترینشان طبقهای فوقِ سری است که تری هنوز ساختش را تمام نکرده … طبقهای که قرار است اتفاقهایی عجیب تویش بیفتد.
THE 52-STOREY TREEHUSE
در این کتاب آمده است: تری میگوید: «مگه چیِ امروز مهمه؟» میگویم: «من هم میخوام همین رو بهم بگی!» تری لحظهای فکر میکند و میگوید: «روز عوضکردن زیرپوشه؟» میگویم: «اون که هر روزه!» میگوید: «روز شستن زیرپوشه؟» ـ نه! ـ روز زیرپوشت رو بذار روی کلهته؟ ـ همچین روزی نداریم! تری میگوید: «آره، می دونم.» ریزریز می خندد. ـ ولی اگه داشتیم باحال می شد، نه؟
در کتاب THE 65-STOREY TREEHUSE آمده است: سلام. اسم من «اندی» است. این هم «تری»، دوستم است. ما توی یک درخت زندگی میکنیم. خب، منظورم از درخت، یک خانهدرختی است.
THE 78-STOREY TREEHUSEدر این کتاب آمده است: میگویم: «آخه نمیتونید بدون من این فیلم رو بسازید! من هم اون جا بودم، من هم توی داستانم!»آقای غولتصویر میگوید: «ما هم نمیخواهیم بدون تو بسازیمش، مل گیبون رو آوردیم تا نقش تو رو بازی کنه.»
در کتاب THE 91-STOREY TREEHUSE آمده است:اندی میگوید: «من هم همینطور. شرط میبندم الان خیلی باهوشترتر از تواَم!»تری میگوید: «حرفش رو هم نزن! من یه میلیارد میلیون برابر باهوشترتر از توام!»اندی میگوید: «عمراً! چون من یه تریلیارد میلیارد میلیون برابر باهوشترتر از توام!»
تری و اندی برای ما از خانه درختی سیزدهطبقهشان میگویند. توی هر طبقه کلی خبر و ماجراست. حوضچهی کوسههای آدمخوار، آزمایشگاه مخفی زیرزمینی، رصدخانه و منجنیق غولپیکر، مسیر گندهی بولینگ، استخری که میشود داخلش را دید و کلی چیزهای باحال دیگر.
اندی و تری 13 طبقهی جدید به خانهدرختیشان اضافه کردهاند؛ این بار دیگر خانهشان خیلی بالا رفته!!! با یک دمندهی حبابصابونی، یک ماشین قاپنده (که میتواند هرچیزی را از هرجایی بقاپد)، یک طبقهی وقتتلفکنی، یک کارخانهی دستمالتوالت (چون هرچقدر دستمالتوالت داشته باشی، باز هم کم است)، یک طبقه برای پاهای دراز، یک مرکز مشاهدات فرازمینی، و بهترین کتابفروشی دنیا که واقع در یک خانهدرختیِ واقع در یک جنگلِ واقع در یک کتاب است!
ماجراهای اندی و تری در طبقهدارترین خانهدرختی دنیا
13 طبقهی دیگر به خانهدرختی 130 طبقه اضافه شد!
این خانه حالاحالاها بالا میرود و شما را میخنداند!
اندی و تری خانه درختی سیزدهطبقهی باحالشان را بیستوشش طبقه کردهاند. پیست ماشینبرقی اضافه کردهاند، مسیر اسکیت با یک گودال کروکودیل زیرش، استادیوم گِلبازی، اتاقک ضد جاذبه، دریاچهی یخی برای پاتیناژ با پنگوئنهای پاتیناژکار واقعی و کلی طبقهی باحال دیگر.
اندی و تری خانهدرختی بیستوششطبقهی باحالشان را سیونه طبقه کردهاند. یک ترامپولین بدون تور محافظ اضافه کردهاند، آبشار شکلاتی، آتشفشان فعال بدون گدازه برای برشتهکردن مارشمالوهای خوشمزهشان، باغوحش بچهدایناسورها، موزهی اگه جرأت داری باور نکن، فیلی بوکسور به نام آقای خرطومکس و کلی چیزهای باحال دیگر. اما مهمترینشان طبقهای فوقِ سری است که تری هنوز ساختش را تمام نکرده … طبقهای که قرار است اتفاقهایی عجیب تویش بیفتد.
سلام. اسم من «اندی» است.
این هم «تری»، دوستم است.
ما توی یک درخت زندگی میکنیم.
خب، منظورم از درخت، یک خانهدرختی است. تازه وقتی میگویم خانهدرختی، منظورم یکی از آن قدیمیهایش نیست. یک 65 طبقهاش است!
(خانهدرختی ما قبلا 52 طبقه بود ولی ما 13 طبقهی دیگر رویش ساختیم.)
خب، معطل چی هستید؟
بپرید بالا!
میگویم: «آخه نمیتونید بدون من این فیلم رو بسازید! من هم اون جا بودم، من هم توی داستانم!»آقای غولتصویر میگوید: «ما هم نمیخواهیم بدون تو بسازیمش، مل گیبون رو آوردیم تا نقش تو رو بازی کنه.»میگویم: «مل گیبسون؟ واسه نقش من یهذره پیره، نیست؟»آقای غولتصویر میگوید: «مل گیبسون نه، مل گیبون! ببین، اینهاش!»میگویم: «ولی این که میمونه!»آقای غولتصویر میگوید: «نه، میمون نیست، گیبونه ... نژادش فرق داره! یکی ازجذابترین موجودات اولیهای که جدیداً توی سینما گل کرده. دستمزدش هم به بادوم حساب میشه!»...
...اندی میگوید: «من هم همینطور. شرط میبندم الان خیلی باهوشترتر از تواَم!»تری میگوید: «حرفش رو هم نزن! من یه میلیارد میلیون برابر باهوشترتر از توام!»اندی میگوید: «عمراً! چون من یه تریلیارد میلیارد میلیون برابر باهوشترتر از توام!»تری میگوید: «نهخیر. نیستی! من یه ییلیون زیلیون ویلیون تریلیون... (خمیازه) اسپیلیون کوییلیون فریلیون... (خمیازه، خمیازه) بیلیون میلیون... (خمیازه، خمیازه، خمیازه) خریلیپونففففففففففففف...»آلیس میگوید: «نگاه! تری وسط حرفزدن خوابش برد!»آلبرت میگوید: «اندی هم ...
روزی روزگاری، که یه روزگارِ خیلی دندونیای بود، هیچ جنبندهای توی خونهدرختی تکون نمیخورد (حتی من) که سر و صدا درست نشه. آخه اندی به امیدِ فرشتهی دندون، دندونشو انداخته بود تو یه لیوان آب و توی تختخوابش خوابیده بود.
همینطور سکه پشت سکه بود که توی خواب اندی ظاهر میشد...
من هم اونطرف، دراز کشیده بودم توی وان و سعی میکردم بهجای دردسر درستکردن، حباب درست کنم. یعنی چی؟ یعنی اینکه واقعا، واقعا و واقعا ساکت باشم!
تا اینکه یهو...
صدای بلندی همهجا میپیچد.
«پلیسِ داستان اینجاست، زود در رو باز کنین! به ما دربارهی یه داستان احمقانهی نقطهای گزارش دادهان که با پایانبندیِ غیرقانونیِ «همهچی خواب بود» تموم میشه، توی همین خونهدرختی! شما مظنون اصلی هستین و مقاومت بیفایدهست! ما درختتون رو محاصره کردیم!»
سایر کتاب های همین ناشر
کتاب Jane Eyre، معروفترین اثر شارلوت برونته است. شخصیت اصلی این رمان جین، دختری یتیم است که تنها داراییاش چند فامیل بداخلاق و تحصیلاتش است. همچنین او موسیقی، نقاشی و فرانسه درس میدهد. محبوبیت جین ایر بخاطر ملودرام بودن داستان و کندوکاوی پرهیجان و تاثیر جین ایر بود.
محققان بخش ۲۰ بیانیه ای را برای بیرون کشیدن روح معروف به بوف یک چشم که ممکن است با آکیرا و یوشیمورا ارتباط داشته باشد ، آغاز کردند. یک حمله همه جانبه به کافه انتئو ، جایی که ظاهرا جغد در آن مخفی شده است ، منجر به نبردی تمام عیار می شود.
آنها در حین تمرین در آستانه مرگ رقصیده اند، اما ناروتو و دوستان اکنون با وحشتناک ترین چالش خود روبرو هستند: امتحانات! نینجاهای در حال تمرین برای امتحانات Chûnin ثبت نام کرده اند، که باید در آن شرکت کنند تا به رتبه شینوبی کامل برسند. با عبور یا شکست به عنوان یک گروه، آنها فقط به اندازه ضعیف ترین حلقه خود قوی هستند ... ناروتو!
دوران تاریکی به هاگوارتز رسیده است. پس از حمله دمنتورها به پسر عمویش دادلی، هری پاتر میداند که ولدمورت برای یافتن او دست از کار نمیکشد.
در نبرد ناامیدانه با تایتانهای انسانخوار، سپاه سروی بیش از هر زمان دیگری به زیرزمین ارن نزدیک میشود و اسرار دنیای محصور شدهشان را باز میکند. اما برای رسیدن به آنجا، آنها باید یک انتخاب وحشتناک با عواقب تغییر دهنده زندگی برای هر سرباز انسانی بازمانده انجام دهند...
انیمه مگا هیت Attack on Titan سرانجام در اول آوریل باز می گردد!
THE 156-STOREY TREEHUSEAndy and Terry live in a 156-story treehouse. (It used to be a 143-story treehouse, but they added 13 more levels.) It has a wishing well, a super-stinky stuff level, a bouldering alley (it’s just like bowling, except you use boulders instead of balls), an enigma engine, a TV quiz show level hosted by Quizzy the quizzical robot, and the amazing mind-reading sandwich-making machine that knows exactly what sort of sandwich you want and makes it for you.
قرن ها پیش انسان ها توسط غول هایی به نام تاتیان تا مرز نابودی پیش می روند . آنهایی که باقی می ماند برای نجات جان خود و حفاظت در برابر تاتیان دیوار های بلندی می سازند و به مدت 100 سال آنجا زندگی میکنند تا زمانی که یک غول بزرگ پیدا می شود و دیوار را خراب میکند. غول ها دارای جثه های بزرگ و معمولا بین 3 تا 15 متر بوده اند آنها علاقه زیادی به خوردن انسان ها داشته اند. خیلی سخت زخمی میشدند یا از پا در می آمدند و می توانستند خود را بازیابی کنند .
دفتر مرگ نام یک مجموعه مانگا ژاپنی است از تسوگومی اوبا (نویسنده) و تاکهشی اوباتا (طراح) که از روی آن یک مجموعه تلویزیونی انیمه هم ساخته شده است. دفتر مرگ برای اولین بار از دسامبر 2003 تا مه 2006 در مجلهی هفتهنامه شونن جامپ انتشارات شوئیشا به چاپ میرسید. این مانگا با فروش بیش از 26٫5 میلیون نسخه، یکی از مجموعه مانگاهای پرفروش هفتهنامه شونن جامپ محسوب میشود. لایت یاگامی، پسر جوانی که از ظلم و فساد بیزار است، تصادفاً دفتری پیدا میکند که رویش نوشتهشده DEATH NOTE (دفتر مرگ). در صفحهٔ اول دفتر توضیح داده شده که اگر نام شخصی در دفتر نوشته شود آن شخص پس از 40 ثانیه بر اثر حمله قلبی خواهد مرد.
در داستان «JUDY MOODY No.3 Saves the World» جودی میفهمد رفتار او چه تاثیری بر محیطزیست میگذارد و به جنبوجوش میافتد تا با کمک به کاشت درخت در جنگلهای استوایی برای دنیا کاری بکند.
قرن ها پیش انسان ها توسط غول هایی به نام تاتیان تا مرز نابودی پیش می روند . آنهایی که باقی می ماند برای نجات جان خود و حفاظت در برابر تاتیان دیوار های بلندی می سازند و به مدت ۱۰۰ سال آنجا زندگی میکنند تا زمانی که یک غول بزرگ پیدا می شود و دیوار را خراب میکند.
غول ها در میان ما زندگی می کنند، مانند مردم عادی از هر نظر - به جز میل آنها به گوشت انسان. کن کانکی یک دانشجوی معمولی است تا اینکه یک برخورد خشونت آمیز او را تبدیل به اولین هیبرید نیمه انسان نیمه غول می کند.
قرن ها پیش انسان ها توسط غول هایی به نام تاتیان تا مرز نابودی پیش می روند . آنهایی که باقی می ماند برای نجات جان خود و حفاظت در برابر تاتیان دیوار های بلندی می سازند و به مدت 100 سال آنجا زندگی میکنند تا زمانی که یک غول بزرگ پیدا می شود و دیوار را خراب میکند. غول ها دارای جثه های بزرگ و معمولا بین 3 تا 15 متر بوده اند آنها علاقه زیادی به خوردن انسان ها داشته اند. خیلی سخت زخمی میشدند یا از پا در می آمدند و می توانستند خود را بازیابی کنند .
یک کمدی اکشن درباره یک خانواده جعلی که شامل یک جاسوس، یک قاتل و یک تله پات است!
استاد جاسوس گرگ و میش وقتی صحبت از مخفیانه رفتن در ماموریت های خطرناک برای بهبود جهان می شود، بی نظیر است. اما زمانی که او وظیفه نهایی را دریافت می کند - ازدواج و بچه دار شدن - ممکن است در نهایت در ذهنش باشد!
THE 26-STOREY TREEHOUSE
اندی و تری خانه درختی 13طبقه ایشان را بیست و شش طبقه کرده اند و کلی وسایل جذاب دیگه به خانه درختیشان اضافه کرده اند.مانند اتاقک ضد جاذبه، دریاچه یخی، استادیوم گل بازی،مسیر اسکیت سواری و خیلی کارهای جذاب دیگه هم میکنند.
پس از سال ها به عنوان یک مامور دوگانه تنها، Zeke سرانجام به بخشش های خوب جزیره زادگاهش پارادیس باز می گردد. با این حال، سپاه بررسی اجازه نمی دهد او با ارن - یکی دیگر از اجزای سلاح لرزان - ملاقات کند، از ترس اینکه کنترل این دو انفجاری غیرممکن باشد. در همین حال، مردم به بی اعتمادی آشکار ارتش به قهرمان خود ارن پاسخ بدی می دهند و بازداشت داوطلبان مارلیان به قیام دامن می زند. در میان آشفتگی، ارن اوضاع را به دست خود می گیرد...
مانگای پرفروش به نتایج هیجان انگیزش نزدیک تر می شود. اسرار تایتان ها فاش می شود ... چه کسی از مرگ به دست غول ها و انسان ها فرار می کند؟
«خلاصه» ممکن است متعلق به نسخه دیگری از این عنوان باشد.
دنیا خیلی بهم ریخته است. حملهی پیشیهای زامبی گوشتخوار بد بود اما بدتر از آن حملهی هاپوهای زامبی، اسب کوچولوهای زامبی، خرگوشکهای زامبی و... است که به زامپیشیها اضافه شدهاند. آنها همه چیز را نابود میکنند و به همه حمله میکنند. تمام این اتفاقات زیر سر دکتر مربای خبیث است. گروه بچه مثبتها به کمک مامور روباه متوجه شدهاند دکتر مربا به ماه فرار کرده است. آنها میخواهند یک موشک قرض بگیرند و با آن به ماه سفر کنند تا دکتر مربا را بگیرند.
GONE WITH THE WIND vol 1 نوشته مارگارت میچل اولین بار در سال 1936 منتشر شد. داستان این کتاب در جورجیا در جریان جنگ داخلی آمریکا در اواسط قرن نوزدهم اتفاق میافتد و در مزرعهای متعلق به خانواده اوهارا اتفاق میافتد که دختر بزرگ آن 16 سال دارد.
اگر 80 درصد مردم ابرقدرتهایی به نام «کویرکس» از خود نشان میدادند، جهان چگونه میشد؟ قهرمانان و تبهکاران در همه جا با آن مبارزه می کنند!
میدوریا وارث ابرقدرت بزرگترین قهرمان جهان است، اما عظمت به آسانی به دست نمی آید. اگر 80 درصد مردم ابرقدرتهایی به نام «کویرکس» از خود نشان میدادند، جهان چگونه میشد؟
قرن ها پیش انسان ها توسط غول هایی به نام تاتیان تا مرز نابودی پیش می روند . آنهایی که باقی می ماند برای نجات جان خود و حفاظت در برابر تاتیان دیوار های بلندی می سازند و به مدت 100 سال آنجا زندگی میکنند تا زمانی که یک غول بزرگ پیدا می شود و دیوار را خراب میکند. غول ها دارای جثه های بزرگ و معمولا بین 3 تا 15 متر بوده اند آنها علاقه زیادی به خوردن انسان ها داشته اند. خیلی سخت زخمی میشدند یا از پا در می آمدند و می توانستند خود را بازیابی کنند .
به لطف راد ریس، ارن سرانجام از حقیقت وحشتناکی که در پس چگونگی دستیابی به قدرت تایتان خود و عمق جنایات پدرش نهفته است، میداند. پادشاه به دخترش هیستوریا دستور می دهد که ارن را بکشد و قدرت تایتان ها را به جایگاه واقعی خود بازگرداند، اما او راه خودخواهانه خود را انتخاب می کند: بقا. همانطور که غار در اطراف سپاه سروی فرو می ریزد، ارن باید در آخرین لحظه تصمیم دیگری بگیرد و زندگی همه دوستانش در تعادل باشد.
خلق و خوی خوب، حالات بد، حالات روحی جسیکا-فینچ قابل تحمل نیست. جودی مودی با حالات خنده دار بسیاری بازگشته است. طرفداران JUDY MOODY از قبل می دانند که جودی برای هر موقعیتی حال و هوای خاصی دارد - و این بار جودی در حال حسادت است. حسادت به همکلاسی جسیکا فینچ، یعنی عکس او در صفحه اول روزنامه. وقتی جودی به دنبال شهرت و خوشبختی خود می رود، مراقب باشید! او خیلی مصمم است، فقط ممکن است آن را پیدا کند، یا ممکن است بدنام تر از همیشه شود. آخرین ماجراهای او مطمئناً خوانندگان را در حال و هوای مودی جودی قرار می دهد!
DEATH NOTE XI
در مدرسه ای مخصوص تیز هوشان در توکیو دانش آموزی به اسم لایت یاگامی نوشته مرگ رو پیدا کرد، یک کتاب رمز آلود و سیاه که بلافاصله بعد از اینکه استفاده کننده هردوهدف چهره و اسم رو بفهمه اون رو میکشه.