فرانکلین لاکپشته میتواند خیلی کارها را به تنهایی انجام دهد اما از تاریکی میترسد؛ و چون او یک لاکپشت است، میترسد توی لاک تنگوتاریکش بخزد. برای همین لاکش را دنبال خودش روی زمین میکشد. بالاخره یک روز تصمیم میگیرد برود و از دوستانش کمک بگیرد…
فرانکلین می گوید دوستت دارم
فرانکلین متوجه میشود که تولد مادرش نزدیک است. پس تصمیم میگیرد برای مادرش هدیهای گرانقیمت بخرد چون مادرش را خیلی دوست دارد. اما پولش به اندازهای نیست که بتواند کادوی خوبی برای مادرش بخرد. پس فرانکلین تصمیم میگیرد از تمام دوستهایش بپرسد آنها چه چیزی برای تولد مادرشان می خرند و نهایتاً خودش یک فکر عالی به ذهنش میرسد تا بتواند مادرش را خوشحال کند. شما میدانید کادوی فرانکلین به مادرش چیست؟
از همین نویسنده
امروز فرانکلین از دندهی چپ از خواب بیدار شده است. هوا هم ابری و گرفته است و فرانکلین هم مرتب بد میآورد. پدرش علت ناراحتیاش را از او پرسید و تازه متوجه شد که چون دوست صمیمیاش رفته، اوقاتش تلخ است و اعصابش خرد و …
فرانکلین درخت می کارد
روز زمین پاک است و اقای هیرون به همه نهال اهدا میکند. اما فرانکلین نهال نمیخواهد بلکه یک درخت بزرگ میخواهد تا بتواند میان شاخههایش بازی کند. در راه برگشت به خانه، فرانکلین نهالش را گم میکند.
دوستان فرانکلین خیلی کارها بلدند؛ خرس میتواند از درخت بالا برود. شاهین میتواند پرواز کند و در آسمان اوج بگیرد. فرانکلین هم خیلی کارها بلد است، اما وقتی با دوستانش حرف میزند، یادش میرود چه کارهایی بلد است انجام بدهد. برای همین مجبور می شود به دوستانش دروغ بگوید. و این تازه شروع ماجراست…
فرانکلین لاکپشته خیلی با استعداد است و خیلی کارها بلد است. از میله ها تاب میخورد و خوب شنا میکند ولی بلد نیست خوب دوچرخه سواری کند برای همین خیلی ناراحت است و حاضر نیست دوباره تمرین کند تا دوچرخه سواری یاد بگیرد. ولی یک روز…
فرانکلین لاک پشت فعال و زرنگی است و دوستان زیادی دارد، اما موقع بازی به دوستانش دستور میدهد و مثل رئیسها رفتار میکند و آنها را ناراحت میکند. دوستانش هم تصمیم میگیرند دیگر با او بازی نکنند. فرانکلین از اینکه با بهترین دوستش، خرس، قهر کرده ناراحت است. برای همین خیلی فکر میکند تا اینکه…
فرانکلین با اینکه خیلی بااستعداد است اما از همهی لاکپشت ها کندتر است. همه از او میخواهند که کمی سریع تر کارهایش را انجام دهد ولی او نمیتواند. یک روز فرانکلین به خانهی دوستش خرس دعوت می شود و نباید دیر برسد چون آن روز برای خرس روز خاصی است. فکر میکنید واقعاً فرانکلین از همهی دوستانش کندتر است؟ آیا فرانکلین میتواند سر وقت به مهمانی برسد؟
آقای موش کور میخواهد برود مسافرت و دنبال کسی میگردد که کارهای خانهاش را انجام دهد؛ فرانکلین اصرار میکند که کارها را به او بسپرند، اما فراموش میکند به باغچه آب بدهد! وقتی اقای مو کور از سفر برمیگردد، فرانکلین با ناراحتی به او میگوید که نتوانسته از عهدهی کارها بربیاید… .
آقای موش کور میخواهد برود مسافرت و دنبال کسی میگردد که کارهای خانهاش را انجام دهد؛ فرانکلین اصرار میکند که کارها را به او بسپرند، اما فراموش میکند به باغچه آب بدهد! وقتی اقای مو کور از سفر برمیگردد، فرانکلین با ناراحتی به او میگوید که نتوانسته از عهدهی کارها بربیاید… .
فرانکلین و دوستانش بازی فوتبال را خیلی دوست دارند ولی هیچوقت برنده نمیشوند. هرکدام ار همتیمیها مشکلی دارند: یکی دٌمش سنگین است، یکی گوشهایش بزرگ است، غاز هم یادش میرود در بازی فوتبال نباید از بالهایش استفاده کند. حتی یادشان میرود که باید باهم همکاری کنند و همه به سمت توپ حمله میکنند. بالاخره فرانکلین راهی پیدا میکند و …
وقتی خانوادهی فذتانکلین برای پیکنیک کنار برکه رفته بودند، تنگ ماهی فرانکلین از دست خواهرش میافتد و ماهی عزیزش در برکه رها میشود. فرانکلین نمیتواند خواهرش را ببخشد و هر دو ناراحتاند تا اینکه…
فرانکلین خیلی کارها بلد است. میتواند تا صد بشمارد و بند کفشهایش را ببندد. اما از توفان میترسد. وقتی که توفان میشود همهی بچهها می خواهند کاری کنند که فرانکلین آرام شود و دیگر از توفان نترسد. هرکدامشان داستانی سرهم میکنند تا اینکه…
فرانکلین و دوست بزرگتر
فرانکلین دوست دارد زودتر بزرگ شود و کارهایی را بکند که بچههای بزرگتر میکنند. ولی انگار کارهای بزرگترها خیلی هم ساده نیست. حالا فرانکلین می تواند مثل بزرگترها رفتار کند یا بهتر است برای بزرگ شدن عجله نکند؟
فرانکلین به خوی و خوشی زندگی میکرد و دوستان زیادی داشت. هیچوقت به فکر پیدا کردن دوستی جدید نبود، تا اینکه یک روز خانوادهی جدیدی از سرزمینهای شمال به محلهی آنها اسبابکشی کردند. خانوادهی گوزن غولپیکر بودند و فرانکلین خیلی از آنها ترسیده بود. بچهی آنها همسنوسال فرانکلین بود. روز اول مدرسه هیچکس با گوزن بازی نکرد. ولی آقای جغد با فرانکلین صحبت کرد و …
فرانکلین و کلاه دوچرخه سواری اش
فرانکلین با مادرش به مغازه میرود و یک کلاه ایمنی که رویش چراغ چشمکزن دارد انتخاب میکند و میخرد. روز مسابقه دوچرخهسواری فرانکلین خجالت میکشد کلاهش را سرش بگذارد چون میترسد دوستانش مسخرهاش کنند.
فرانکلین کمک می کند
فرانکلین و دوستانش به اردو رفتهاند و قرار است چندتا چیز از طبیعت جمع کنند تا در نمایشگاه مدرسه به نمایش بگذارند.
حلزون دوست فرانکلین خیلی کُند است و فرانکلین مدام میخواهد کمکش کند. ولی حلزون از این همه کمک خوشحال نیست. آیا فرانکلین میتواند یاد بگیرد که بدون رنجاندن دوستش به او کمک کند؟ اصلاً چقدر باید به دیگران کمک کند؟
سایر کتاب های همین ناشر
فرانکلین خواهر کوچولویش را خیلی دوست دارد و همیشه با او بازی میکند. آنها دوست دارند با هم بازی کنند. اما آیا فرانکلین دوست دارد برادر بزرگتر باشد؟ آیا فرانلین اجازه میدهد که خواهرش با اسباببازیهایش بازی کند؟
فرانکلین لاک پشت فعال و زرنگی است و دوستان زیادی دارد، اما موقع بازی به دوستانش دستور میدهد و مثل رئیسها رفتار میکند و آنها را ناراحت میکند. دوستانش هم تصمیم میگیرند دیگر با او بازی نکنند. فرانکلین از اینکه با بهترین دوستش، خرس، قهر کرده ناراحت است. برای همین خیلی فکر میکند تا اینکه…
«چه میشد اگر موی جانوران را داشتی؟!» کتابی غیرداستانی و در عین حال بینهایت جذاب دربارهی شناخت حیوانات است.
چه میشد اگر یک روز صبح که از خواب پا میشدی، موهای روی سرت موهای خودت نبودند؟ چه میشد اگر در طول شب موهای جانوری وحشی جای موهای خودت را گرفته بود؟ تا به حال به موهای خرس قطبی دقت کردهای؟ این جانور موی انبوه و چربی به ضخامت ۱۵ سانتیمتر روی پوست بدنش دارد. حالا تصور کن که روی سرت موهایی سفید به همان پرپشتی داشتی! چه اتفاقی برایت میافتاد؟
حل کن پاک کن ، تکرار کن و یاد بگیر! اگر کودک شما از کتاب کار گاکن (یادگیری ریاضی با اعداد انگلیسی) برد سراغ یکی دیگر از کتاب های کار ما بروید. هر کتاب برای آموزش مهارت یا مفهوم خاصی طراحی شده است.
کلتوس پسربچهای است که پدر و مادرش میگویند اصلاً نظم ندارد. اما پسرخالهاس بوسیفوس مرتبترین آدم روی کرهی زمین است! بعد از اینکه کلتوس از بینظمیهایش به دردسر میافتد و حتی تکالیفش را گم میکند، پسرخاله اش به کمک او میآید…
کودک شما با چیستان، شعر، ترانه و دالیبازی میآموزد و به دنیای اطرافش آشنا میشود. در این کتاب کودکتان طبیعت را میشناسد و از دالیبازی با کوه و جنگل و چشمه لذت میبرد.
سادهترین عنصر موجود در کهکشان کدام است؟ کدام فلز در دستان شما ذوب می شود؟ وزن شما روی کرهی ماه چقدر است؟ با واقعیت افزوده میتوانید سفری شگفتآنگیز و واقعی به مرزهای دانش داشته باشید! فقط کافی است برنامهی رایگان آن را در دستگاه خود بارگذاری و برای یک تجربهی باورنکردنی کتاب را مطالعه کنید.
این کتاب پر از مطالب و برچسبهای جالب است وچیزهای زیادی دربارهی هواپیماها به ما میآموزد.
برچسبهای دلخواه خود را انتخاب کنید و کتابی به سلیقهی خود بسازید.
اگر کودک شما از این کتاب لذت برد، سراغ یکی دیگر از کتابهای کار ما بروید. هرکتاب برای آموزش مهارت یا مفهوم خاصی طراحی شده است.
این مجموعه کتابها به کودکان کمک میکند با رنگکردن، تا کردن، چسباندن، بریدن و سرگرم شدن با مازهای متنوع تسلط بر حرکات ظریف خود را افزایش دهند.
کتاب موشی ریاضی دان می شود نوشته ی فریبا کیهانی توسط انتشارات فنی ایران منتشر شده است.
چگونه یک ایده ی ساده تبدیل به یک برند موفق جهانی میشود؟ نام نایکی و نشان مشهور آن از کجا آمده است؟ نایکی تبلیغات و بازاریابی خود را با چه کسی شروع کرد؟ این کتاب، داستان کودکی درونگرا، خجالتی و رویاپرداز است که قهرمان دو و میدانی شد و به دور دنیا سفر کرد و با خلاقیت و پشتکار آرزوهایش را تبدیل به برندی جهانی کرد. در طول سالها، میلیونها دلار به دانشگاههای استنفورد و اورگن که الهام بخش ایدهاش بودند، کمک و مرکز ورزشی جدیدی برای مادران افتتاح کرده است چون اعتقاد دارد: «مادران اولین مربیان هستند.»
کتاب دانشمند کوچولو 2 نوشته ی شهره یوسفی توسط انتشارات فنی ایران منتشر شده است.
در مورد کتاب جهان واقعیت افزوده (تصویرهای شگفت انگیز از دریا ها):
به کمک اپلیکیشن واقعیت افزوده (Ar) رایگان این کتاب تصویرهای جانوران دریایی را سهبعدی ببینید.
با حل کتاب کار کومن (یادگیری ساعت ها و نیم ساعت ها 2)، کودک شما علاوه بر تقویت اعتماد به نفس، انگیزهی کامل را برای حل تمرینها پیدا میکند و قدمبهقدم با ساعت آشنا میشود.
شازدهفرفره دوست ندارد بخوابد، براي همين مدام بهانه مي گيرد؛ آب ميخواهد ميترسد خوابش نميآيد، تا اينکه بالاخره…
بچه ها در حیاط بازی می کردند. به کلاس رفتند. تشنه شده بودند و آب خواستند. خانم مربی از پارچ در لیوان آنها آب ریخت. یکی از بچه ها گفت که آب خنک نیست. خانم مربی چند تکه یخ در پارچ آب انداخت. در همین موقع برای خانم مربی چای آوردند و روی میز گذاشتند. از چای او بخار بلند می شد.
«لوسی غذای بدبویی میخورد که حال همهی ما را به هم میزند.» لوسی دختر منحصربهفردی است و رالف دوست دارد او را مسخره کند. نقطهی عطف زندگی لوسی زمانی سر میرسد که …
کودکان در کتاب «لطفا بغلم نکنید!» با پسرکی به نام سام آشنا میشوند. او دوست دارد مجموعه سنگهایاش را مرتب و منظم بچیند. او دوست دارد مجموعه جورابهایاش را لنگه به لنگه به پا کند. او دوست دارد با یکی از مجموعه مدادشمعیهایاش نقاشی بکشد. او اغلب لبخند به لب دارد و آدمها را دوست دارد. فقط بغل کردن را دوست ندارد! (به غیر از آغوش گرم و ملایم مادرش هنگام شببخیر گفتن).
اگر کودک شما از این کتاب لذت برد، سراغ یکی دیگر از کتابهای کار ما بروید. هرکتاب برای آموزش مهارت یا مفهوم خاصی طراحی شده است.
این مجموعه کتابها به کودکان کمک میکند با رنگکردن، تا کردن، چسباندن، بریدن و سرگرم شدن با مازهای متنوع تسلط بر حرکات ظریف خود را افزایش دهند.
کتاب های جولیا (غرغروها برنده نمی شوند!) به دو موضوع مشکلساز میپردازد: برنده شدن و غر زدن. وقتی یک روز مندل روی شانس نیست، مادرش کمکش میکند بفهمد که همهی کارهای زندگی رقابت نیست.
یادت باشد بعضی رازها هرگز نباید مخفی بماند. شوالیه آلفرد هم راز وحشتناکی دارد؛ رازی که هرگز نباید مخفی بماند؛ اما شوالیه آلفرد بیچاره رازش را باید به چه کسی بگوید؟ به چه کسی میتواند اعتماد کند؟
بن وقتی دید که دوستش امیر ناراحت است کمکش کرد که دوباره شاد شود.به تام هم کمک کرد که دوباره شاد باشد. ولی دوستش مولی هم غمگین بود چون گربهاش مکس گم شده بود. تا اینکه مامانبزرگ بن فکری به ذهنش رسید.
پگی عاشق رژه رفتن دوروبر خانهشان است. خیلی هم دوست دارد رژهی بچهها را در مدرسه رهبری کند. ولی او دست راست و چپ را بلد نیست و نمیداند کی به چپ برود و کی به راست! پس خانم معلم یک روبان قرمز رنگ از جیبش بیرون میآورد و آن را به دست راست پگی گره میزند. پگی دیگر میداند کی به راست و کی به چپ حرکت کند. حالا او گروه خود را برای رژه آماده میکند.
خوشحالی چیست؟ چه چیزی ما را خوشحال میکند؟ برای اینکه خوشحال باشیم، چکار کنیم؟ برای خوشحالی دیگران چکار کنیم؟ در این کتاب این موارد را میآموزیم.