خل دستهاش را به کمرش زد و گفت: «حالا دیگه همهی کلهپوکها با هم میخواییم ورزشمون رو بکنیم. دستها به کمر …»چل دوروبرش را نگاه کرد و گفت: «ولی اینجا که همهی کلهپوکها نیستن که … ما یهدونه فقط کلهپوک بودیم خب.»خل گفت: «کیسهبوکس جان! تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها … همهی اینها مثلاً کلهپوک بودن دیگه. ساعت مگه کلهپوک نیست؟ دیوونه هی میره، هی میره میچرخه، از دوازده میاومد سه، بعدش میشه نه، دوباره میآد به دوازده. ساعت اگه کلهپوک نباشه که از هفت، بعد شد یازده، بعد میشه بیست و ی...
قصه های کره الاغ باهوش (کره الاغ و مهمان ناخوانده)
نشر چکه منتشر کرد: کره الاغ توی خانه تنها بود. مامانش گفته بود اگر مهمان آمد، از او پذیرایی کند و نگذارد برود تا او برگردد. کره الاغ هم گفته بود: «چشم!» کره الاغ چه جوری با مهمان رفتار و از او پذیرایی کند. اگر بگوییم این کره الاغ باهوش و نابغه است، حتما تعجب می کنید. اما کره الاغ باهوش با قصه های خنده دارش شما را شگفت زده می کند. بهتر است خودتان این کتاب را بخوانید و با کره الاغ بیشتر آشنا شوید.
نشر چکه منتشر کرد: کره الاغ توی خانه تنها بود. مامانش گفته بود اگر مهمان آمد، از او پذیرایی کند و نگذارد برود تا او برگردد. کره الاغ هم گفته بود: «چشم!» کره الاغ چه جوری با مهمان رفتار و از او پذیرایی کند. اگر بگوییم این کره الاغ باهوش و نابغه است، حتما تعجب می کنید. اما کره الاغ باهوش با قصه های خنده دارش شما را شگفت زده می کند. بهتر است خودتان این کتاب را بخوانید و با کره الاغ بیشتر آشنا شوید.