وال آبي بزرگ ترين و غول پيکرترين جانور دنياست. طول بدن اين وال به اندازه ي 4 اتوبوس و وزن آن به سنگيني 20 فيل است!
دایرة المعارف کوچک من درباره ی (آتش نشان)
«بیشتر وقتها، آتشنشانها برای نجات دیگران، جان خود را به خطر میاندازند. برای همین، به آنها سربازان آتش میگویند. برای خاموشکردن آتش، آتشنشانها باید خوب آموزش ببینند و به سرعت کار کنند.»
از همین نویسنده
بهتر است وقتي گرگ ها در جنگل نيستند، در آن جا گردش کنيم؛ چون ممکن است به ما حمله کنند و ما را بخورند!
سایر کتاب های همین ناشر
همه ی ما دانشمندان معروفی چون «زکریای رازی، جابربن حیان، محمد خوارزمی و ابونصر فارابی» را کم یا زیاد می شناسیم، اما شاید حتی نامی از «حُنین بن اسحاق، زکریای طیفوری و بوزجانی» نشنیده باشیم؛ درحالی که این دانشوران و دانشمندان، تأثیر ماندگار و جریان سازی در رشد علم جهان داشته اند. از این رو، کتاب «100 دانشمند ایران و اسلام» در شناخت این دانشمندان به ما کمک می کند.
هر صفحه از این کتاب به معرفی یکی از این دانشمندان می پردازد و تنها چند دانشمند برجسته، بیش از یک صفحه از کتاب را به خود اختصاص داده اند. البته در نگاه نخست درمی یابیم که معرفی دانشمندان و فرهیختگان در یک صفحه، نه تنها شدنی نیست؛ بلکه نیاز اساسی مخاطبان نوجوان را پاسخ نمی دهد. در واقع مؤلف ـ هوشمندانه ـ با نوشتن چنین کتابی عطش دانستن را در مخاطبان تحریک می کند تا آن ها همچون فرد تشنه ای که طعم گوارای آب را چشیده اند، به دنبال سرچشمه بگردند.
بچههای مدرسه، برای بازدید، به کلاس چهارم رفتهاند تا با «معلم» کلاس چهارم، خانم کرافورد، صحبت کنند و دربارهی شغل معلمی و کارهایی که یک «معلم» انجام میدهد اطلاعات بیشتری به دست آورند. قبل از ورود به کلاس، بیشتر بچهها فکر میکردند که خانم کرافورد مدام در کلاس درس صحبت میکند و دانشآموزانش فقط و فقط باید به او گوش دهند.
دنیای زیبای من (بدن من)
با مجموعه ی دنیای زیبای من کودکان میتوانند جهان پیرامون خود را کشف کنند. این کتابها مفاهیم مربوط به علم زندگی و طبیعت را با زبانی ساده در اختیار نوآموزان پیش از دبستان قرار می دهند.
دنیای زیبای من (دایناسورها)
با مجموعه ی دنیای زیبای من کودکان میتوانند جهان پیرامون خود را کشف کنند. این کتابها مفاهیم مربوط به علم زندگی و طبیعت را با زبانی ساده در اختیار نوآموزان پیش از دبستان قرار میدهند.
قصه ی ما همین بود 4
سال ها پیش که پدربزرگ ها و مادربزرگ ها بچه ها را پای کرسی جمع می کردند و برایشان قصه می گفتند آخر کار نفسی می کشیدند و می گفتند: قصه ما به سر رسید کلاغه به خانه اش نرسید. یا می گفتند: بالا رفتیم هوا بود پایین آمدیم زمین بود قصه ما همین بود.
«در قصهها، پریها چه مهربان باشند، چه بدجنس، با عصایی در دست ظاهر میشوند تا کسی را طلسم کنند یا نجات دهند، ممکن است بخواهند از کسی محافظت کنند یا او را از حادثهای آگاه کنند، به کسی کمک کنند تا تغییر یافته دهد یا به او سفارشهایی بکنند.»
دایره المعارف اینترنتی بدن انسان که شامل تصاویر رنگی فراوان و با کیفیت می باشد، هر آنچه را که برای انجام تکالیف و پروژه های علمی مدرسه مورد نیاز است به صورت آنلاین و افلاین در اختیار شما می گذارد.
کتاب «مهربانترین پیامبر(ص)» تصویری نسبتاً جامع از رسول خدا (ص) ارائه میدهد و در حد خود شخصیت الهی آن حضرت را به طور کامل به تصویر میکشد. این کتاب از ده فصل تشکیل شده است که عبارتند از: زندگینامه، سبک زندگی، سخنان او، حکایتهای کوتاه، حکایتهای طولانی، قصه گوییهای او، پیامبر (ص) در قرآن، پاسخ به سوالات، مکانهای تاریخی مکه و مکانهای تاریخی مدینه.
بخشی از کتاب:
مَکس، برادر کوچک فِلور، اوتیسم دارد. بیشتر وقتها فلور او را درک نمیکند. چرا مکس هیچ وقت احساساتش را نشان نمیدهد؟ چرا مادر همیشه باید مراقب او باشد؟
در این کتاب همراه فلور با اوتیسم آشنا میشویم.
زنان و مردانی که ایران را ساختند (یک اسب ته گاراژ : اصغر قندچی) زندگینامهی داستانگونه و تصویری زنان و مردانی است که ایران را ساختند و نام آنها در تاریخ این سرزمین برای همیشه جاودان شده است.
کتاب چی مال چیه ؟ (سفر با قطار) یکی از کتابهای مجموعهی «چی مال چیه؟» است که با بازی، رنگ، برچسب و پازل، مهارتهای فردی و اجتماعی را به خردسالان و کودکان یاد میدهد.
كتاب فرهنگ اعلام براي بچه هاي امروز اثري است از مهدي ضرغاميان و مهناز عسگري به چاپ انتشارات محراب قلم.
فرهنگ اعلام الفبايي پيش رو با ارائه ي تصاوير گوناگون به تشريح كلمات خاص در حوزه هاي مختلف جغرافيايي، ادبي، علمي، فرهنگي و تاريخي مي پردازد و اطلاعاتي همه جانبه و دقيق درباره ي كشورها، رودها، دانشمندان، مشاهير، اديان و… در اختيار كودكان قرار مي دهد.
در این کتاب سعی شده تمام قصهها به زبانی ساده و روان نوشته شوند و خواننده بتواند اطلاعات مهم و نکات برجستهی زندگی پیامبران بزرگوار را در یک نگاه در نظر داشته باشد.
دکتر دوليتل تصميم مي گيرد زبان حشره ها را ياد بگيرد، چون باغش پر از انواع حشره هاست. حالا مي توانيد حدس بزنيد چه خواهد شد؟ بله، او به زودي داستان هاي شگفت انگيز زيادي را خواهد شنيد.
اما هيچ يک از اين داستان هاي شگفت انگيزتر از بيد غول پيکر نيست. به همين دليل، دکتر دوليتل تصميم مي گيرد بيد هاي غول پيکر را از ميان حشره ها پيدا کند، ولي بيش از شروع جست و جو يکي از همين بيدها به ديدنش مي آيد.
حالا ببينيم چرا اين بيد به ديدن دکتر دوليتل آمدع است؟ و چه مي خواهد به دکتر بگويد؟
کنار دريا، ساحل قرار دارد. در ساحل، ماسه و تخته سنگهای بزرگ میبينيم.
در حالت مد، آب دریا بالا میآید. برای همین، تمام ساحل و تخته سنگها را میپوشاند. در حالت جزر، آب دریا پایین میرود و از ساحل دور میشود. در طول روز، آب دریا دو بار بالا و پایین میرود. وقتی باد میوزد، موج تشکیل میشود موجها دریا را متلاطم میکنند.
قصه های مامان بزی و شنگول و منگول
دل شنگول و منگول برای جینگول تنگ میشود.
مامان بزی خیلی کار دارد و نمیتواند آنها را به آزمایشگاه پروفسور و دیدن جینگول ببرد. بزغالهها مادرشان را راضی میکنند که تنها بروند. اما راه را گم میکنند
کی چه کار می کنه ؟ (دامپزشک)
امروز دکتر کِیت به مدرسه آمده است تا دربارهی شغل دامپزشکی با دانشآموزان صحبت کند. او برای بچهها میگوید که دامپزشکی شاخههای گوناگونی دارد. برخی «دامپزشک»ها حیوانات بزرگ و وحشی را درمان میکنند. آنها در مزارع و باغوحشها کار میکنند.
مثل در ادبیات ما جایگاه ویژهای دارد. هر مثلی به خودی خود تاریخ فشردهای است که مردم امروز را به ریشههای فرهنگی گذشته کشورمان پیوند میزند. مثلها بسیار ارزشمندند، زیرا عمری به درازی عمر انسان دارند.
خانم شارلوت، کتابدار جدید سنت آناتول، کتابهایش را با چرخدستی به گردش در شهر میبرد. انباری قدیمی مدرسه که کتابدار جدید آن را تبدیل به کتابخانه کرده، حسابی مایهی سرگرمی بچهها شده، اما یک روز، خانم شارلوت در حال خواندن کتاب جالبی است که ناگهان در آن غرق میشود… چگونه باید او را از این وضعیت عجیب نجات داد؟
این خانم دکتره با همه ی دکترهای دیگر فرق دارد. نه آمپول می زند نه قرص می دهد. تازه، وقتی بهش گفتم من یک غول دارم، نه مسخره ام کرد نه اخم کرد. ازم خواست به غولم بگویم نترسد و از پشت صندلی بیاید بیرون. تازه، باهاش حرف هم زد. البته غولم خیلی یواش در گوش من حرف می زد و من برای خانم دکتر تعریف می کردم.
جاناتان باید برای به انجام رساندن ماموریتی که رئیسش به عهده ی او گذاشته به ترانسیلوانیا سفر کند و کنت دراکولا را ملاقات کند. او پس از طی مسیری طولانی به مقصد می رسد در حالی که در مسیر افرادی به او هشدار می دهند از رفتن به قلعه خودداری کند و اگر به رفتن مصمم است هرگز گردنبند صلیب را از گردنش خارج نکند. مرد ترسی را در دل خود احساس می کند اما سوار بر کالسکه ای می شود که به دنبالش آمده و مدتی بعد خود را در قلعه می یابد. طولی نمی کشد که جاناتان در می یابد میزبانش انسانی عادی نیست در حقیقت مرد میزبان رفتارها و ویژگی هایی دارد که بیش از هرچیز او را به یک خون آشام مبدل می سازد تا یک انسان. شاید علت هشدارهایی که مردم به جاناتان در مورد قلعه دراکولا می دادند این بوده است!
چی مال چیه ؟ (گردش در باغ وحش)
با من به باغوحش بیا و حیوانات را نوازش کن،
بچهی هر حیوان را پیدا کن،
خرگوش کوچولو را رنگ کن و به بره کوچولو راه رسیدن به مادرش را نشان بده.
بهتر است وقتي گرگ ها در جنگل نيستند، در آن جا گردش کنيم؛ چون ممکن است به ما حمله کنند و ما را بخورند!