30 قصه 30 شب، مجموعه ی 365 قصه برای کودکان است که در 12 جلد منتشر شده است. به دلیل استقبال بسیار زیاد خوانندگان، هر 3 کتاب در یک مجموعه گرد آمده است. مجموعه ای برای فصل بهار، تابستان و همین طور برای پائیز و زمستان.
قصه های حسنی 4 (قصه ی ما به سر رسید حسنی به خونه اش نرسید)
قصه های حسنی 4 (قصه ی ما به سر رسید حسنی به خونه اش نرسید) نوشته ی مژگان شیخی توسط انتشارات قدیانی منتشر شده است.
قصه های حسنی 4 (قصه ی ما به سر رسید حسنی به خونه اش نرسید) نوشته ی مژگان شیخی توسط انتشارات قدیانی منتشر شده است.
از همین نویسنده
کتاب حاضر داستان زندگی حضرت یوسف در قالب رمان برای نوجوانان می باشد.
این مجموعه به صورت ده جلد جداگانه نیز منتشر شده است:
1- خانم کلاغه و مار سیاه
2- درختی که حرف می زد
3- چشمه ای که مال ماه بود
4- موشی که دختر شد
5- مرد جهانگرد، مارخط خطی
6- زبرا و دوستانش
7- شیر و خرگوش دم سیاه
8- لاک پشتی در آسمان
9- ماهی خوار حیله گر، ماهی های خوش باور
10- دوستی شیر و شتر
قصه های کوچک برای بچه های کوچک، مجموعه دوم: 17 قصه برای کودکان نوشته ی مژگان شیخی,شکوه قاسم نیا است که طراحی این کتاب را به عهده داشته که توسط قدیانی در سال 1392 و 96 صفحه به بازار عرضه شده است.
سایر کتاب های همین ناشر
همیشه کودکان از دنیای بزرگترها تصوراتی دارند که برای نزدیک تر کردن آن به واقعیت باید در دنیای آنها وارد شد، با رنگ و تصویر، که هرکدام بتوانند خودشان را به جای شخصیت اصلی ببینند. در این مجموعه، بچهها در همراهی با شخصیت های داستان، با اتفاقات تازهای آشنا می شوند. زبان قصه آنقدر دلنشین و جذاب است که گویی خود کودک در دنیا و فضای رنگارنگ قصه در گردش و بازی است. در پایان هر کتاب دو مورد جذاب وجود دارد، یکی سؤالهایی که شخصیت اصلی قصه از بچهها میپرسد و دیگری جایی برای چسباندن عکس کودک به جای شخصیت اصلی، در نظر گرفته شده است. بعد از خواندن این کتاب برای کودکان ( یا مطالعه کتاب توسط خود آنها) میتوانند با دنیای واقعی ارتباط بهتر و صحیح تری برقرار کنند.
کتاب 30 قصه ی کلاسیک برای کودکان نوشته ی پریسا همایون روز توسط انتشارات قدیانی منتشر شده است.
روان شناسان عقیده دارند که بهترین شیوه ی آموزش به وجود آوردن فضایی است که کودک سرگرم شود و در خلال آن سرگرمی مطلب مورد نظر را یاد بگیرد. کتاب های این مجموعه با همین هدف طراحی شده اند. کودک با انجام این سرگرمی و رنگ آمیزی ها، قدرت یادگیری و مهارت خواندن،
در اين كتاب كوچك و خواندني، نويسنده باور و تلقي خود را از زندگي روزمره، از زبان آدمكوچولويي به نام شاه دسامبر بيان كرده است. شاه دسامبر به او نشان ميدهد كه چطور همراه با بزرگشدنش، تخيل و رؤياهاي كودكي را از دست ميدهد و در ميان قواعد و اموري گرفتار ميشود كه شايد حتي خودش هم نداند چقدر از آنها بيزار است. اگرچه كتاب در رده داستانهاي بلند نوجوان طبقهبندي شده است، اما هر كسي كه از دنياي كودكيش دور شده باشد، ميتواند از خواندن آن لذت ببرد.
انتشارات قدیانی منتشر کرد: دخترهای کوچک، در بازی های کودکانه خود به تجربه کردن می پردازند و این تجربه ها می تواند ابتدایی ترین اتفاق در تصمیم گیری برای شغل، مسیر و هدف آینده آنها باشد. نویسنده در این مجموعه توانسته در سه بخش جدا از هم با تصاویری به صورت عکس، برگرفته از دست ساخته های خمیریِ کریستل مک دیان، ارتباط بسیار خوبی با مخاطب برقرار کند. این مجموعه به تأیید وزارت آموزش و پرورش کشور رسیده و در کتابنامه رشد شماره ی 2 نیز معرفی شده است.
این مجموعه در 20 جلد جداگانه نیز منتشر شده است.
این داستان دربارة زندگی سگی خانگی به نام باک است که ناگهان از سرزمینهای یخزدة شمال کانادا سر در میآورد. باک با زندگی وحشی و خشن جدیدش سازگار میشود؛ در کنار انسانها خشونت و بیرحمیهای بسیاری میبیند و انتقام تنها انسانی را که از او محبت دیده است میگیرد. ولی در پایان به سوی دنیایی میرود که واقعاً به آن تعلق دارد.
تنتن خبرنگار و ماجراجوی جوانی است كه به همراه سگ خود میلو، درگیر داستانهای هیجانانگیز، خطرناك و رازآلودی میشود و همیشه پرده از اسرار نهفته این داستانها برمیدارد. كاپیتان هادوك، دوقلوها، پروفسور تورنسل و... از دوستان همیشگی تنتن در این داستانها هستند.
کتاب کلاسیک های جیبی (فرانکنشتاین) نوشته ی مری شلی و با ترجمه ی محسن سلیمانی توسط انتشارات قدیانی منتشر شده است.
یکی بود، یکی نبود، دشت سرسبزی بود. در گوشهی این دشت بزرگ بزبز قندی با هفت بزغالهاش به خوبی و خوشی زندگی میکرد
کرنل فلک همچنان در کنار برنا بوسی و مریدان دیگر است که مجبور میشود راه تازهای را در پیش گیرد. او با حقیقتی غیر قابل انتظار مواجه میشود و خود را در بنبستی هولناک میبیند. در هیاهویی پر از وحشت، ناامیدی و سوءظن باید تصمیم بگیرد که بماند و به مبارزه با هیولاها ادامه دهد یا بازگردد و تا ابد از چنگ آنها بگریزد. آیا گروبز یا بک میتوانند راه دیگری پیش رویش بگذارند؟
حسنی به زحمت چشم هایش را باز کرد. خمیازه ای کشید و گفت: «سلام!» باباجان گفت: «سلام به روی ماهت! حسنی جان... زود برو از سر کوچه یک کیلو پیاز بخر و زود برگرد. خانم جان می خواهد برای ظهر کوفته قلقلی درست کند.» حسنی غرغری کرد و از جا بلند شد و گفت: «اوه... حالا کو تا ظهر!» باباجان به او چشم غره رفت. حسنی هم دیگر حرفی نزد. شال و کلاه کرد و از خانه بیرون دوید. هوا خیلی خوب بود و حسنی فکر کرد که تا ظهر زمان زیادی است. به سرش زد که راه را دور بزند و از کوچه باغی برود.
در غار كارشری ویل، تونلی باز شده است كه هیولاها دسته دسته از آن بیرون میریزند. برای مقابله با كشتار و خشونت این موجودات شیطانی همه نیروها به میدان آمدهاند. حدود پانزده مرید از جمله كرنل، شارك و شارمیلا به فرماندهی برانابوس در محل جمع میشوند تا جلو این هجوم بیامان را بگیرند. آنها میدانند كه حتی اگر بتوانند تونل را مسدود كنند به زنده ماندن خودشان امیدی نیست.
اين مجموعه سرگذشت دختركي يازده ساله است كه از يتيمخانه به مزرعه گرينگيبلز ميآيد تا زندگي جديدي را آغاز كند. او هر روز با موانعي كوچك و بزرگ روبهرو ميشود، ولي در پناه تخيلات بيحد و مرزش تسكين مييابد و با اميد و پشتكار به آرزوهاي دور و درازش جامه عمل ميپوشاند.
تن تن از زندگی یک نواخت و بدون ماجرا در اروپا خسته شده است و تصمیم می گیرد به همراه برفی (سگ خانگی اَش) و با کشتی به آفریقا سفر کند. پس از سوار شدن در کشتی تمام دردسرها از جایی آغاز می شود که برفی، یک عنکبوت را می بیند که وارد چمدان لوازم تن تن شده او معتقد است دیدن این موجود بدبختی می آورد. درست در همان لحظه که سگ کوچولو به دنبال پیدا کردن عنکبوت می باشد صدایی می شنود که با فریاد می گوید: فرار کنید کشتی در حال غرق شدن است این صدا مربوط به طوطیِ سخن گویی که بیماری خاصی نیز دارد، می باشد در این بین طوطی دم برفی را نیز گاز می گیرد. پس از این که تن تن از ماجرا با خبر می شود با کمک دکتر، حیوان بیچاره را معالجه می کند و به او می گوید دیگر نباید سمت آن پرنده ی بیمار برود.
ماری کوچولو هر روز خاله بازی میکند. امروز دوست دارد، مامان بازی کند.
گایین راننده ماهری است و همیشه در مسابقه های ماشین سواری شرکت می کند. فردا هم مسابقه ای برپاست و گایین می خواهد در این مسابقه شرکت کند. او وقت زیادی ندارد، ماشین خود را برای مسابقه آماده کند. گایین باید چرخ های ماشین را بررسی کند
کتاب حاضر، داستان خانواده ای سفید پوست است که به غرب کوچ می کنند، با زندگی و آداب سرخ پوست ها آشنا می شوند، سختی های طبیعت بکر را پشت سر می گذارند و در نهایت، هجوم سفیدها به این سرزمین و راندگی ساکنان اصلی آنجا از موطن اجدادیشان را به چشم می بینند.
داستاني است به تصويرگري و متن هرژه با ترجمه و چاپ انتشارات رايحه انديشه. تن تن خبرنگاري جوان، باهوش، خلاق، كنجكاو و ماجرا جوست كه در حين انجام وظيفه به شهرهاي
گوناگوني سفر مي كند، در اين ميان اتفاقات عجيبي برايش رخ مي دهد و گاه در گرفتاري هاي بزرگي مي افتد. مي توان اين جلد از كتاب را كامل ترين اثر هرژه ناميد، با اتفاقاتي كه
بطور كامل اشتباه و وارونه رخ مي دهند و ماجراهايي كه اين بار خود به سراغ تن تن مي آيند بدون اينكه او به ماجراجويي خاصي بپردازد.
-لباس جدید پادشاه - در زمان های خیلی خیلی دور، پادشاهی بود که دلش می خواست همیشه لباس های خوب بپوشد. خیاط های مخصوص شاه، هر روز یک لباس تازه برای او می دوختند. روزی رسید که خیاط های او دیگر نتوانستند لباسی با شکل تازه برایش بدوزند. پادشاه خودخواه عصبانی شد و فریاد زد: من قبلا این لباس را پوشیده ام! مگر نمی دانید که من هیچ وقت یک لباس را دوبار نمی پوشم.
یک روز دو آدم حقه باز به قصر شاه آمدند و گفتند جناب شاه، ما از راه خیلی دوری به اینجا آمده ایم تا شما را راضی کنیم. ما بافنده هایی هستیم که کار خود را خیلی خوب بلد هستیم. ما می توانیم پارچه عجیبی ببافیم. این پارچه مخصوص، طوری است که آدم های احمق نمی توانند آن را ببینند. پادشاه گفت: هووووم… چه جالب! این طوری می توانم بفهمم که کدام یک از وزیرانم با هوش و کدام یک احمقند.
اولين بازي روز جمعه، بين دو تيم آلمان و اسپانيا بود. الماني ها در بازي قبل با دو گل چين را شكست داده و به طور مساوي با تيم گل بهار، سه امتيازي بودند. اما اسپانيا بازي را باخته و امتيازي نداشت. بازي خيلي خوب شروع شد. سالن شلوغ و پر هياهو بود. حالا يك سوم سالن را دخترها اشغال كرده بودند. دخترها طرفدار تيم اسپانيا بودند و پسرها تيم آلماني را تشويق مي كردند. اين وسط، مصطفي خيلي حرص مي خورد.
– باز بارك الله به دخترها.
مجتبي ريزه پرسيد: «چطور؟»
– پسر، تو چرا متوجه نيستي. بازي بعدي ما با آلماني هاست. اگر آنها اين بازي را ببرند، از ما سه امتياز جلو مي افتند. بايد لااقل اين بازي مساوي بشود.