در اين كتاب كوچك و خواندني، نويسنده باور و تلقي خود را از زندگي روزمره، از زبان آدمكوچولويي به نام شاه دسامبر بيان كرده است. شاه دسامبر به او نشان ميدهد كه چطور همراه با بزرگشدنش، تخيل و رؤياهاي كودكي را از دست ميدهد و در ميان قواعد و اموري گرفتار ميشود كه شايد حتي خودش هم نداند چقدر از آنها بيزار است. اگرچه كتاب در رده داستانهاي بلند نوجوان طبقهبندي شده است، اما هر كسي كه از دنياي كودكيش دور شده باشد، ميتواند از خواندن آن لذت ببرد.
12 قصه ی تصویری از قابوس نامه
گشتاسب از به یادآوری آن روزها، لبخندی زد و با خود گفت: «چه کاری از این بهتر! حالا که در اینجا غریب و بی پول هستم، شاید که این حرفه به کارم بیاید.»
پس جلو رفت و به کارگاه آهنگرها نزدیک شد. مدتی به کارشان نگاه کرد. بالاخره داخل شد. سلام کرد و گفت: «خسته نباشید. شاگر نمی خواهید؟ از راه دوری آمده ام و جایی را هم ندارم. آهنگری بلدم و دلم می خواهد کار کنم.»
سایر کتاب های همین ناشر
سرگذشت دخترکی یازده ساله است که از یتیم خانه به مزرعه گرین گیبلز می آید تا زندگی جدیدی را آغاز کند. او هر روز ...
کتاب اولین کتاب من 16 (بچه های حیوانات) بورد بوک نوشته ی انتشارات وندر هاوس توسط انتشارات قدیانی منتشر شده است.
مجموعه نبرد هیولاها، داستانی است پرماجرا و فانتزی، جهانی بین واقعیت و خیال، ماجراهایی که توسط هیولاهای مختلفی به وجود می آید. این هیولاها با طلسم شیطانی جادوگری وحشی مسلح شده اند، سرزمینی را که روزگاری از آن مراقبت می کردند، نابود می کنند. اما ساکنان آن سرزمین به جنگ با هیولاها برمی خیزند.
تنتن خبرنگار و ماجراجوي جواني است كه به همراه سگ خود ميلو، درگير داستانهاي هيجانانگيز، خطرناك و رازآلودي ميشود و هميشه پرده از اسرار نهفته اين داستانها برميدارد. كاپيتان هادوك، دوقلوها، پروفسور تورنسل و... از دوستان هميشگي تنتن در اين داستانها هستند.
اين كتاب، برگزيدهاي است از قصههاي ازوپ. ويژگيهاي قصههاي ازوپ اين است كه ساده است و كوتاه. اما نكتهي آموزندهاي در هز قصه وجود دارد. نكتهاي كه در بسياري از مراحل زندگي به كمك ما ميآيد و حل مشكلات ما را آسان ميسازد.
دارن شان زمانی مثل همه پسرهای همسن خودش زندگی میكرد. اما او برای نجات جان دوستش از مرگ، قبول كرده است كه زندگیش را به دست شبحی خونخوار بسپارد. دارن همراه شبح به سیرك عجایب میرود و دستیار او میشود. بازیگرها و كاركنان عجیب این سیرك او را در جمع خودشان میپذیرند، اما... مرد گرگی، یكی از وحشتناكترین موجودات روی زمین، از قفس آزاد میشود و دارن و دوستش را تعقیب میكند. آیا دارن این بار هم میتواند جان دوستش را نجات بدهد؟
«لباس جديد امپراتور»، «جوجه اردك زشت»، «بندانگشتي»، «دختر كبريتفروش» و «پري گلها» عنوان داستانهايي از هانس كريستين آندرسن هستند كه شايد مردم سراسر جهان آنها را شنيده يا خوانده باشند. اما كمتر ديده شده است كه كسي با همه قصههاي آندرسن آشنا باشد. اين كتاب نيز تنها 66 داستان شيرين از اين نويسنده بزرگ را دربر گرفته است كه بسياري از آنها از شاهكارهاي ادبيات كودك در جهان محسوب ميشوند.
داستان هایی جذاب که در سرزمینی خیالی به نام «آوانتیا» اتفاق میافتند؛ شش هیولا از این سرزمین دفاع میکنند… ناگهان هیولاها طلسم می شوند و سرزمین “آوانتیا” را که روزی از آن دفاع می کردند، نابود میکنند؛ حالا پسری مبارز تلاش می کند سرزمین آوانتیا را نجات دهد.
هوا سرد شده است. من همیشه خرده های نان را پشت پنجره می ریزم. آن وقت گنجشک ها می آیند و از دیدن آن همه غذا با خوشحالی روی پاهایشان می پرند.
من هم با مهربانی به آنها نگاه می کنم. وقتی گنجشک ها سیر می شوند، با نوک به شیشه پنجره می زنند و از من تشکر می کنند.
آن وقت من لبخند می زنم و دستم را برایشان تکان می دهم.
قصههای قد و نیمقد شامل 70 قصهی کوتاه و کودکانه به قلم فریبا کلهر است. اکثر آنها در فضایی از واقعیت و خیال اتفاق میافتد که باعث تقویت قوهی تخیل کودک میشود. تصویرهای رنگی و متناسب با متن، قصهها را زیباتر و درک آنها را آسانتر نموده است
درویش بعد از مبارزهاش در قلمرو لرد لاس، هنوز پریشان است. او به شهرکی سینمایی دعوت میشود تا در ساخت فیلمی تخیلی و ترسناک درباره موجودات شیطانی همکاری کند. گروبز و بیلـای نیز همراهش میروند. دنیای سینما بچهها را مبهوت میکند، اما گروبز به وقایعی پی میبرد که هیچ فیلمی نمیتواند به اندازه آنها خونبار و هولناک باشد. چه کسی حرفهای گروبز را باور میکند؟
سفر بهخیر! مواظب باش!... گزارش هات رو به موقع ارسال کن! حتما، بیا بریم برفی! از آقای سردبیر هم خدافظی کن. براتون کارت پستال و خاویار میفرستم. به امید دیدار! میگن اونجا شپش زیاده! خدابخیر بگذرونه...
نویسنده این کتاب هرژه میباشد و توسط انتشارت رایحه اندیشه به چاپ رسیده است.
به سرزمین سایه ها - قلمرو مرموز و وحشتناک ارباب سایه ها خوش آمدید. او که هزاران نفر از اهالی دلتورا را گروگان گرفته و با خود به سرزمین سایه ها برده است ، قصد دارد جادوی سیاهش را تقویت کند . حال لیف و همراهانش باید برای نجات اسیران سلاح قدرتمندی بیابند تا بتوانند با جادوی ارباب سایه ها مبارزه کنند .
مجموعهی مصور «فسقلی ها» نوشته «تونی گراس» توسط جمعی از مترجمان به فارسی برگردانده شده است.
مجموعه فسقلی ها دربرگیرنده سی جلد کتاب است که شخصیت اصلی هر یک از آها دختر یا پسر کوچولویی است که یک ویژگی یا عادتی منفی دارد: لجباز است؛ زیادی غذا میخورد؛ بیش از حد تلویزیون تماشا میکند؛ خجالتی است؛ خبرچینی میکند؛ جیغ و داد راه میاندازد و ... .
این داستان ها به گونهای هستند که خواننده خردسال از همان ابتدا، بدی رفتار شخصیت داستان را حس می کند و متوجه زشتی کارش می شود. مجموعه مصور فسقلی ها توسط انتشارات «قدیانی» برای کودکان پیش دبستانی و سال های اول و دوم دبستان منتشر شده و در اختیار آنان قرار گرفته است.
در اين داستان، با خواهر و برادر مهرباني به نام هنسل و گرتل آشنا ميشويم. نامادري آنها از خرج زندگي بچهها شكايت ميكند و پدرشان آنها را در جنگل ميگذارد تا خودشان غذا و جاي خواب پيدا كنند. آنها بهدنبال غذا از خانه پيرزن بدجنسي سر در ميآورند كه جادوگري بيرحم است. تصويرهاي برجسته و جدا از صفحههاي كتاب، تماشاي آنها را جالبتر كرده است. ديدن اين نقاشيهاي برجسته، به اندازهي خواندن خود داستان، جذاب و سرگرمكننده است.
به سرزمین سایه ها - قلمرو مرموز و وحشتناک ارباب سایه ها خوش آمدید. او که هزاران نفر از اهالی دلتورا را گروگان گرفته و با خود به سرزمین سایه ها برده است ، قصد دارد جادوی سیاهش را تقویت کند . حال لیف و همراهانش باید برای نجات اسیران سلاح قدرتمندی بیابند تا بتوانند با جادوی ارباب سایه ها مبارزه کنند .
کرنل فلک همچنان در کنار برنا بوسی و مریدان دیگر است که مجبور میشود راه تازهای را در پیش گیرد. او با حقیقتی غیر قابل انتظار مواجه میشود و خود را در بنبستی هولناک میبیند. در هیاهویی پر از وحشت، ناامیدی و سوءظن باید تصمیم بگیرد که بماند و به مبارزه با هیولاها ادامه دهد یا بازگردد و تا ابد از چنگ آنها بگریزد. آیا گروبز یا بک میتوانند راه دیگری پیش رویش بگذارند؟
کتاب حاضر، داستان خانواده ای سفید پوست است که به غرب کوچ می کنند، با زندگی و آداب سرخ پوست ها آشنا می شوند، سختی های طبیعت بکر را پشت سر می گذارند و در نهایت، هجوم سفیدها به این سرزمین و راندگی ساکنان اصلی آنجا از موطن اجدادیشان را به چشم می بینند.
ماری کوچولو هر روز خاله بازی میکند. امروز دوست دارد، مامان بازی کند.
اگر بك به كسي بيش از حد نزديك شود، ناخواسته خاطرات و افكار او را جذب ميكند. او از كشف اين واقعيت به وحشت ميافتد. ولي وحشت واقعي را زماني تجربه ميكند كه به عمارت قديمي گريديها حمله ميشود. دليل حمله و هويت مهاجمان نامشخص است. در همين گير و دار، حادثه ديگري رخ ميدهد كه با هيولاها و قلمرو دموناتا ارتباطي ندارد، ولي مريدهاي كهنهكار را به ميدان ميكشاند و آنها را با حقيقتي رو در رو ميكند كه در كابوسهايشان نيز تصورش را نميكردند. حقيقتي از جنس مرگ.