عاشق ورزش یا تماشای مسابقههای ورزشی هستی؟ هیجان و روحیهی تیمی و حس پیروزی برایت مهم است؟ خب اگر اینطور است، میتوانی این عشق و علاقه را تبدیل کنی به شغل آیندهات! میپرسی کدام شغلها؟ ما کمکت میکنیم! در کتاب کار و بار من ورزش را دوست دارم (چه شغل هایی مرتبط با ورزش سراغ داری؟) 24 شغل مختلف ورزشی را معرفی کردهایم.
سفارش های ثبت شده پس از ۲۳ اسفند ۱۴۰۳، از ۵ فروردین ماه ۱۴۰۴ ارسال خواهد شد.
ناپدید شدن غیرمنتظره ی آقای ویلبر تروزدیل
گوئن از نیویورک به آیووا و شهر کوچک کرو نقل مکان کرده است. کرو، زادگاه پدر و مادرش است. دلیل اصلی حضور آن ها در این شهر، این است که پس از سانحه ای مادر گوئن حافظه اش را از دست داده است و بعد از 13 سالگی اش را به طور کل به یاد ندارد. پدر گوئن قصد دارد که با قرار دادن همسرش در زادگاهش، به روند بازیابی حافظه ی او کمک کند. در این میان یکی از اهالی شهر، یعنی آقای ویلبر تروزدیل ناپدید می شود و گوئن تصمیم می گیرد او را هرطور که شده پیدا کند. گوئن کاملاً مطمئن است که می تواند ویلبر را پیدا کند، اما اتفاقات غیرمتتظره ای بر سر راهش قرار دارند...
سایر کتاب های همین ناشر
این کتاب داستان پسربچه ای با خیالات قوی را در خود جای داده است که حالا با غول قدرتمند ریاضی روبه رو شده است و باید خودش را برای مبارزه با اعداد و ارقام در سرزمین ریاضی آباد آماده کند تا بتواند هیولاهای عددی را شکست بدهد و در آزمون ریاضی اش موفق شود، آزمونی که یکبار هیولاهای عددی و از دست رفتن پاک کنش باعث شکست خوردنش در آن شده است.
كال مي خواست جيغ بكشد. مي دانست كه بايد جيغ و داد كند، اما شوك و ترس نفسش را بريده بود. سايه مجددا حركت كرد و از پشت سنگ پر از پستي و بلندي سقف، پيچ و تابش باز شد. هرچه سر مي خورد و به خزه ي شب تاب نزديك تر مي شد، اميد واهي كال كه گمان مي كرد شايد آن سايه فقط بازي نور است، نااميدتر شد.
او يك عنصر هوايي بسيار بزرگ بود كه به سرعت حركت مي كرد و بعضي جاهايش اصلا شكل خاصي نداشت. شبيه يك مارماهي بسيار بزرگ از اعماق اقيانوس بود؛ البته اگر مارماهي ها در هر سمت بدن طويلشان دهان هاي بزرگ و پر از دنداني داشته باشند.
هری پاتر و تالار اسرار:هری، رون و هرماینی به هاگوارتز برای سال دومشان بازگشتهاند و با چالش بیشتری مواجه شدهاند. تالار اسرار باز شدهاست و دانش آموزان مجبور به ترک هاگوارتز میشوند.
شاهزاده سیاه پوش 9 (شاهزاده پری دریایی)
پشاهزاده سیاهپوش و دوستانش در قایق سلطنتی دوستشان شاهزاده گلعطسه، روز آفتابیِ دلنشینی را روی دریا میگذرانند، که وااااااااای، یک شاهزادهی پریدریاییِ واقعی و زنده را بین امواج میبینند! شاهزاده دستهگُل، از آنها میخواهد کمکش کنند و نگذارند کراکنِ حریص، بزهای دریایی بانمکش را بخورد.
مدرسه جاسوسی 9 (ماموریت دریایی)
به لطف مدرکی که بن ریپلی در جریان پرونده ی قبلی به دست آورد سیا رد موری هیل دشمن قسم خورده اش را در آمریکای مرکزی پیدا کرده و معتقد است او خیال دارد سوار امپراتور دریاها بزرگترین کشتی تفریحی جهان شود که سفرش به دور دنیا را آغاز کرده است.
همهي ما ممکنه تو موقعیتهای عجیب و غریب گیر بیافتیم. موقعیتی که توش از چیزهای ساده بترسیم و ندونیم باید چیکار کنیم. خیلی وقتها حتی ممکنه کاری از دستمون برنیاد. اما این کتاب به ما میگه ما تنها نیستیم. بلکه دوستایی داریم که میتونن کمکمون کنن.
مجموعه کتابهای خرسی داستانهایی در قالب شعر و به زبان سادهست برای خردسال، که در هر جلدِ اون بچهها با یک موقعیت یا مساله روبرو میشن. یاد ميگیرن توی هر شرایطی چه اتفاقهایی ممکنه براشون بیافته و برای حل مشکل چه راههایی وجود داره، خودشون باید چیکار کنن و دوستاشون چطور ميتونن کمکشون کنند یا شرایط رو تغییر بدن.
پسری به نام جرمایا را در خود جای داده، پسری که وقتی تقریبا نه ماهه بوده در یک شرکت کامپیوتری پیدا می شود؛ والت که حالا پدر اوست وقتی که نوبت قهوه درست کردنش بوده جرمایا را پیدا می کند. جرمایا تا به حال به خاطر شغل پدرش به شهرهای مختلفی سفر کرده، او در نواختن فلوت ریکوردر حرفه ای است و همه چیز را درباره بیسبال می داند، اما به خاطر عمل قلبش اجازه بازی کردن ندارد، پس تصمیم می گیرد مربی بیسبال شود. وقتی آن ها برای کار والت وارد شهر قله تپه می شوند، شهری که تیم بیسبال معروفی دارد، متوجه می شوند که مردم کم کم در حال ناامیدی از بیسبال هستند و حالا جرمایا می خواهد از تمام توانش استفاده کند تا امید را به شهر و به تیم بیسبال برگرداند.
در اين داستان ايبي و برادرش جونا از طريق آينه جادويي زيرزمين خانه شان وارد قصه ي علاء الدين مي شوند. آن ها به گفته ي جادوگر شرور براي پيدا كردن چراغ جادو، شكستن طلسم ماري رز، برآورده كردن آرزوي علاءالدين و بازگشت به خانه وارد غار مي شوند، اما ايبي با آزاد كردن اشتباهي غول تمام نقشه هايشان را به هم مي ريزد. اكنون بچه ها بايد براي رسيدن به خواسته هايشان ماجراهاي مهيج و شگفت آوري را پشت سر بگذارند.
وقتی که خرسی میجوید با دندوناش یه لقمه نون دید یه چیزی تو دهنش شل شده، میخوره
در مجموعه داستان ارواح قرن بیستم با این شخصیتها و بسیاری از شخصیتهای جذاب دیگر آشنا شوید:
ایموگینه جوان و زیباست و همهچیز را دربارهی فیلمهایی که تا به حال ساخته شده میداند. او مرده است؛ شبحِ افسانهای سالن سینمای رُزباد.
«من در ورزش مهارتی ندارم!» یا «میدانم که نمیتوانم تمرینهای ریاضی را حل کنم...» یا «من همیشه واقعاً با امتحانات مشکل داشتم و دارم...»
آیا این جملات برایتان آشناست؟
اگر فکر میکنید که نمیتوانید کاری را انجام دهید، احتمال اینکه اصلاً برای انجامش هیچ اقدامی هم نکنید خیلی زیاد است. اما اگر بفهمید واقعاً میتوانید در ریاضیات، یا ورزش یا امتحانهایتان خوب عمل کنید چه؟ درحقیقت، اگر بتوانید در هر کاری که تمرکزتان را روی آن میگذارید و ذهنتان را برایش آماده میکنید، سرآمد باشید چه؟ این کتاب حتماً میتواند به شما در انجام این کارها کمک کند.
زار و ویش، وظیفه ای خطیر بردوش دارند. آن ها باید از شهرشان دفاع کنند و این وظیفه، شجاعتی بسیار می طلبد. با ترکیب آهن و جادو، شاید بتوانند این وظیفه را انجام دهند، اما شانس زیادی ندارند و دشمنانشان، بی رحمانه در پی نابود کردن عزیزترین دارایی های آنانند. آیا زار و ویش این بار هم موفق می شوند؟
در سلام دنیا (ماشین ها) همراه با ماشینهای مختلف سفر میکنیم و دربارهی آنها میخوانیم. با ماشینهای مختلفی مثل ماشین برقی، ماشین مسابقه، یدککش، کامیون و کلی ماشین متنوع دیگر آشنا میشویم، و یاد میگیریم هر کدام از آنها چه ویژگیهایی دارند و چه صدایی میدهند!
«شاهدخت سیلی»، «لایلا» و «رالف»، از تکههای قصر، یک کشتی عظیم ساختهاند و آمادهاند تا سفر شگفتانگیزشان را آغاز کنند. اما کشتی خودبهخود به سمت آبهایی میرود که کشفنشدهاند. سیلی و خواهرش، امیدوارند که کشتی به سرزمینهایی روانه شود که روزگاری اسبهای تکشاخ در آن زندگی میکردند. اما سفر طولانیتر میشود و کشتی به مقصدی نمیرسد. آذوقهشان رو به اتمام است و کمکم نگران میشوند. آیا میتوانند همانگونه که به قصر اعتماد داشتند به این کشتی نیز اعتماد کنند؟
داستان ها دنیا را تغییر می دهند (من سوپرمن هستم !)
من سوپرمن هستم
و به خوبی درون تو باور دارم .
با خواندن و انجام آزمایشهای این کتاب حقایق جالب و عجیبی را کشف میکنید؛ از یادگیری دربارهی اینکه شن روان چیست تا کشف اینکه چرا میتوانید روی تخممرغ راه بروید بدون اینکه بشکنند. یکی از بهترین قسمتهای علوم این است که میفهیم اتفاقات چرا و چگونه رخ میدهند.
- بیش از صد آزمایش تعاملی جالب و آموزشی در زمینهی علوم، فناوری، مهندسی، هنر، و ریاضیات؛
- دستورالعملهای مرحلهبهمرحله که انجام آزمایش را برای بچهها راحت میکنند؛
- عکسهای رنگارنگ که مراحل آزمایش، لوازم خانگی مورداستفاده، و نتایج آزمایشها را بهخوبی نشان میدهند.
در مورد این پست نظر بده !
از آخرین دیدار پیتر و روباهش، پکس، یک سال میگذرد. روزگاری این دو جدانشدنی بودند، اما حالا زندگیهایشان فرسنگها از هم فاصله دارد. پکس و جفتش، بریسل، بچهدار شدهاند و باید در دنیایی خطرناک، از تولههایشان محافظت کنند. پیتر که بهتازگی پدرش را در جنگ از دست داده و با تنهایی و احساس گناه دستوپنجه نرم میکند، خانهی وولا را ترک میکند تا به مدافعان جوان آب بپیوندد؛ گروهی که میخواهند زخمهایی را که جنگ به زمین و آب وارده کرده، التیام ببخشند. اما زندگی به پکس آسان نمیگیرد و روباه مجبور میشود دوباره به پسری رو بیاورد که به او اعتماد دارد. اما پیتر که حالا غم از دست دادن مادر، پدر و پکس را به دوش میکشد، تصمیم گرفته دیگر عشق را به قلبش راه ندهد و حتی روزنهای را برای وابستگی به کسی در دلش باز نگذارد، اما...
مایکل می تواند به بقیه شوک الکتریکی وارد کند، تایلور ذهن افراد را میخواند و آنها را ریبوت میکند، گایلی یک آهنربای انسانی است، ابیگیل با استفاده از الکتریسیته درد را از انسان دور میکند… این شخصیتها به علاوهی چند نوجوان دیگر که هرکدام قدرت الکتریکی خاص خودشان را دارند، قهرمانهای مجموعهی «مایکل وی» هستند و باید با سازمانی که میخواهد از قدرت آنها برای اهداف شرورانه استفاده کند، مبارزه کنند. در این مسیر آنها با خطرات و اتفاقات غیرقابلپیشبینی بسیاری روبهرو میشوند و هرکدام با قدرت خاصشان موانع مختلف را از سر راه برمیدارند. «مایکل وی» مجموعهای است پر از فرازونشیب، ماجراجویی و رمزوراز برای نوجوانهایی که هیجان را دوست دارند.
اینبار آینهی جادویی، من و داداشم را انداخت توی داستان سیندرلا، ولی از شانس بد، چون سیندرلا پایش شکسته و حسابی ورم کرده، نمیتواند کفش شیشهای را بپوشد؛ خب اینجوری هم که دیگر شاهزاده متوجه نمیشود سیندرلا دختر رویاهایش است. همهاش هم تقصیر ماست! ما دو تا باید قبل از اینکه ساعت دوازده بشود، برای کمک به سیندرلا راهحلی پیدا کنیم؛ وگرنه قصهی سیندرلا هیچوقت به خوبی و خوشی به آخر نمیرسد!
حتماً این بازی را میشناسی. حالا برای اینکه بدانی قصهاش
از کجا شروع شد، افسانهی این سه جنگجو را بخوان
سنگی کاغذی قیچی